به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، اسفند ۲۹، ۱۳۸۹

پیام نوروزی محمد نوری‌زاد از زندان اوین به ایرانیان

عیدتان مبارک
ما را نیز در این غربت زندان یاد کنید
پیروزی فریدون بر ضحاک

متن پیام:
ایرانیان، لبخندهای دیرآمده گوارای چهره تان… نوروز از راه رسید. عیدتان مبارک.
روزی که فریدون، این شاهزاده ی اساطیری ایران زمین، ضحاک را در دامنه ی دماوند به بند کشید و با گرز گاوپیکرش بر سر او کوفت و سلطه ی ظالمانه و هزارساله ی او را برانداخت، شادمانی رفته، بازآمد. لب ها به خنده باز شد و چهره های به ماتم نشسته را تبسم پرکرد. و ما مردمان ایران زمین، چقدر به این تبسم و شادمانی ملی محتاجیم. کجا خدای متعال، گِلِ ما را با اندوه خواری سرشته است؟ خدا با هر پدیده اش بشر را به شادمانی فرامیخواند.
با شکوفه های بهاری اش. با طلوع و غروب شکوهمند خورشیدش. با دانه های برف و زوزه ی بادش. با تولد یک کودک. با بارش بارانش. و حتی در زلزله ها و طوفان ها و مرگ و میر خدا، آنچه که برآمدنی است، “عبرت” است. و این عبرت، هرگز به پافشاری اندوه، اصرار ندارد.
ایرانیان، لبخندهای دیرآمده گوارای چهره هایتان. ما را نیز در این غربت زندان یاد کنید. ما نیز در زندان ، سفره ی هفت سینی خواهیم چید و قرآن خواهیم خواند و دعا خواهیم کرد.
هفت سین ما اما تماشایی است؛ روی هفت تکه کاغذ جداجدا می نویسیم:
سپاس شایسته ی خدا و مردم است،
سرمایه ی ما، آزادگی تاریخی و
سربلندی، گره خورده ی طبع والای ماست،
سلامتی جسم از آنِ ماست، اگر قرین سلامت روح باشد،
سازندگی، آنچنان که یک کشور را شایسته ی زیستن کند، به دست ماست،
سحر نزدیک است و سبزینگی با ماست؛ به یقین نوروز گوارایتان.

محمد نوری زاد- زندان اوین- اسفند ۸۹