به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، بهمن ۳۰، ۱۳۹۶

خواهر رهبر، سلاح پنهان کره شمالی؟

دیدار کیم یو-جونگ از پیونگ‌چانگ به شدت توجه‌ها را به خود جلب کرد.
به نظر می‌رسد کیم جونگ اون برای جلب توجه دنیا نیازی به موشک و موشک‌پرانی ندارد. در زرادخانه خود سلاح‌های به مراتب قدرتمندتری دارد: نمایندگان و فرستادگان زن.
آخرین نمونه، و شاید بزرگ‌ترین برگ برنده‌ رهبر کره شمالی، کیم-یو جونگ است - خواهرش.
کیم یو جونگ به کره جنوبی رفت و چشم‌ها را خیره کرد. وقتی با یادداشت دست‌نویس برادرش به کاخ ریاست جمهوری کره جنوبی وارد می‌شد، شبکه‌های تلویزیونی او را زیر ذره‌بین گرفته بودند: پیراهن براقش، آرایش موهایش، هر حرکت کوچکش. شبکه‌های خبری حتی به جای آن‌که اشاره کنند او در فهرست سیاه آمریکا در مورد نقض حقوق بشر قرار دارد، ترجیح دادند به کک‌مک‌های صورتش بپردازند.

وقتی برای مراسم افتتاحیه بازی‌های المپیک زمستانی وارد ورزشگاه شد، موج هیجان بین تماشاچیان ملموس بود. گردن‌ها کشیده شد و موبایل‌ها هوا رفت بلکه شمه‌ای از او ببینند یا ثبت کنند. خودِ من و کناری‌هایم نیز تا جایی که می‌توانستیم خم شده بودیم تا او را که کمی پایین‌تر در بخش مهمان‌های ویژه نشسته بود ببینیم. در چهره همه حضار در ورزشگاه می‌شد خواند که می‌گویند "او این‌جاست. در خاک کره جنوبی."
او به حکومت مرموز و پنهان‌کار کره شمالی چهره‌ای انسانی بخشیده است.
مردی جوان می‌گوید: "حس عجیب‌غریبی است. تا به حال کسی که اهل کره شمالی باشد ندیده‌ام." یکی دیگر می‌گوید: "قلبم تند می‌زند".

ملکه روابط عمومی پیونگ‌یانگ

ولی نباید از یاد برد که کیم یو-جونگ ملکه روابط عمومی پیونگ‌یانگ است. اوست که تصویر برادرش را برای دیگران ترسیم می‌کند و در این مورد اخیر توانسته تصور رسانه‌ها از کشورش را هم شکل دهد.
ژان لی، رییس سابق دفتر آسوشییتدپرس در پیونگ‌یانگ، می‌گوید: "دیدن یکی از اعضای خاندان کیم از نزدیک آن‌قدر برای شهروندان کره جنوبی نادر و ناآشنا است که تعجی ندارد که این همه هیجان زده شده باشند. ولی در عین حال نشان می‌دهد که چه‌قدر کره شمالی‌ها زرنگ هستند. زیباترین زن خود را فرستاده‌اند. راستش، وقتی می‌روید کره شمالی، زنانی را می‌بینید که واقعاً بی‌نهایت زیبا هستند. خودشان به من گفتند که اصلاً کارشان این است که ما را اغوا کنند، که ما در نهایت این کشور و مردمش را دوست داشته باشیم؛ که بگوییم آن‌ها این‌قدرها هم بد نیستند."
این داستان اغواگری از چند هفته پیش شروع شد، یعنی وقتی کره شمالی هیون سونگ ول، خواننده سابق گروه مران‌بانگ، گروهی که همه اعضای آن‌ را زنان تشکیل می‌دهند، به سئول فرستاد تا دامن‌کشان و خرامان برای اجرای کارهای هنری‌اش سالنی پیدا کند. این بار نیز [مثل توجهی که به ظاهر کیم یو جونگ شده بود] از شال پوست او بیشتر صحبت شد تا این نکته که کره شمالی آخرین آزمایش اتمی خود را همین ماه پیش انجام داده بود.
و بعد داستان معروف به "ارتش زیبارویان "مطرح شد. گروهی از زنان زیبا، با استعداد، و وفادار به حکومت از اتوبوس پیاده می‌شوند و با کلاه‌‌های پوست، پالتوهای قرمز، و چکمه‌های مانند هم در یک ردیف راه می‌روند.
در کره جنوبی که زنان به شدت به فکر ظاهر و پوست خوب هستند، این زنان جوان کره شمالی نمونه‌هایی از زیبایی طبیعی و معصومیت محسوب می‌شوند و ظاهراً نوستالژی و حسرت نسل قبلی را برانگیخته‌اند. یکی از مشهورترین اعضای این گروه ری سول جو است که در ۱۶ سالگی به گروه پیوست و سال‌های بعد همسر کیم جونگ اون شد.

"جنگ‌جویان در خط مقدم"

روزی یکی از افرادی که از کره شمالی بریده بود به من گفت که کارش این بوده که بیرون برود و دل آدم‌ها را با لبخند ببرد. هان سئو هی از اعضای سابق کاروان چیرلیدرها و گروه‌های اجرای آثار هنری بود.
"کار ما این بود که ایدئولوژی جوچه (ایدئولوژی سوسیالیستی اتکا بر خود در کره شمالی) را تبلیغ کنیم. ما جنگ‌جویانی در خط مقدم بودیم. فکر می‌کردیم به قلب دشمن می‌رویم. باید نشان می‌دادیم چه‌قدر به خود می‌بالیم و از دیگران بهتریم. مغرور و مطمئن بودیم."
ان سئو هی مجبور شد کره شمالی را ترک کند چون برادرش از نظام بریده بود. اگر مانده بود او و خانواده‌اش روانه زندان می‌شدند. حالا در کره جنوبی زندگی می‌کند و آزاد است. او و همکارانش سه ماه آموزش ایدئولوژیک دیده بودند. وقتی آن سه ماه را به یاد می‌آورد، شکرگزار آزادی خود در کره جنوبی است.
"به ما می‌گفتند دنیای ناشناخته بیرون نباید شگفت‌زده و هیجان‌زده‌مان بکند، و این‌که حتی یک لحظه هم نباید وطن خودمان را از یاد ببریم. نباید فراموش کنیم که آمدیم این‌جا تا به فرمانده کیم ادای احترم کنیم. بعضی از همکارانم می‌گفتند از آن‌جایی که نمی‌خواستند سرزمین مادری‌شان فراموش بشود، مشتی از خاک کشور را در چمدانشان می‌گذاشتند. بعضی‌ها هم تصویری از کیم جونگ ایل (پدر رهبر فعلی) را در یک شال قرمز ابریشمی پیچیدند و با خودشان آوردند."
این نوع بت‌سازی از یک رهبر برای نسل‌های جوان‌تر کره جنوبی پدیده‌ای ناآشنا است و بنابراین، به راحتی تحت تأثیر اغوای مسافران کره شمالی قرار نمی‌گیرند.
گروه‌هایی از جوانان بیست-سی ساله در شبکه‌های اجتماعی دست به اعتراضاتی زدند مبنی بر این که مون جه-این، رییس‌جمهوری کره جنوبی، نباید اجازه می‌داد تیم هاکی روی یخ بانوان با تیم کره شمالی ادغام شود. این داستان روی محبوبیت رییس‌جمهوری کره‌جنوبی اثر گذاشته.

"مثل یک فرقه مذهبی"

این تفاوت فرهنگی در طول مسابقه تیم مشترک هاکی کاملاً آشکار بود. تیم تشویق کنندگان کره جنوبی در المپیک با دامن‌هایی کوتاه و چکمه‌هایی بلند، در حالی که پوم‌پوم‌های خود را تکان می‌دادند، با آهنگ "آپتاون فانک" (Uptown Funk) می‌رقصیدند. ولی تماشاچیان کره شمالی تقریباً هیچ توجهی به آهنگ‌های پاپ یا راکی که در استادیوم پخش می‌شد نداشتند. آن‌ها با لباس‌هایی سراپا قرمز، دست‌های خود را به شیوه خاص خود تکان می‌دادند و با هماهنگی کاملی تشویق می‌کردند و آواز می‌خواندند. ترانه‌های قدیمی‌شان درباره اتحاد "سرزمین مادری" است. آن‌ها فریاد می‌زدند "ما یکی هستیم".
هان سئو-هی خاطره‌ای از سال ۲۰۰۳ نقل می‌کند. می‌گوید: "وقتی کاروان تشویق به کره جنوبی رسید، باران می‌آمد و عکس کیم جونگ ایل که روی پرچم بود خیس شده بود. کل گروه به شدت ترسیده بود و همه‌شان از اتوبوس پیاده شدند و دور عکس جمع شدند تا از آن محافظت کنند. کره جنوبی‌ها از دیدن این حرکت کاملاً شوکه شده بودند. مثل یک مراسم مذهبی بود. این نکته تفاوت‌های بین کره شمالی و جنوبی را روشن کرد".
ایان برمر، متخصص علوم سیاسی در توییتر خود نوشته است که "تماشای کاروان تشویقی کره شمالی بی‌نظیر است. ولی آن‌ها گروگان‌های حکومتی مجرم و تبهکارند. این غم‌انگیزترین بخش بازی‌های المپیک است".
به نظر می‌رسد قدرت اغوای کره شمالی هم بی‌ حدوحصر نیست.
بی بی سی