به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، شهریور ۰۱، ۱۴۰۰

افغانستان و درخواست کمک پسر احمد شاه مسعود از فرانسه ، شیرین سمیعی

 

احمد مسعود، فرزند احمدشاه مسعود

اين روزها اخبار اسفناکي ست كه ز هر سو از افغانستان و ملت تيره روزش به گوش ما مي رسد و تصاویری از فرار مردم نگون بخت اين كشور را می بینیم، آدمهايي غمزده در حال گريز از مملكتي برباد رفته كه توان زندگي به زير سايه حاكمان جديدش را ندارند و به دنبال بدر بردن جان سالم شان از مهلكه اند. امریکایی ها افغانستان را پس از سالها وعده های بیهوده، برای گروهي که خود زمانی برای مبارزه با شوروی ساخته و پرداخته بودند، گذاشتند و رفتند بدون این که در طول تمام اين سالهای اشغال  توانسته باشند در ان كشور صلح و ارامش برقرار كنند و ملتش را از گزند دشمن محفوظ بدارند.

از یاد نبریم که پايه گذار هرج و مرج در افغانستان هم همین گروه پیش ساخته خودشان بود كه بيست سال پيش براي نخستين بار اغاز شد و أوج گرفت و سپس با ورود ارتش امريكا در خفا ادامه یافت، و امروز هم با خروج ارتش امريكا همين گروه كشور را به همان صورتي كه بيست سال پيش بود تحويل گرفت، بدون این که اثری از آثار امریکا درونش باقی مانده باشد! رئيس جمهور نالايق منصوب شان از افغانستان گريخت و ارتشي هم كه در آن كشور سازمان داده بودند، متلاشي شد، و طالبان به آسانی، و بدون هیچگونه مقاومت و مبارزه ای از سوي حكومت أفغانستان ان كشور را تسخیر کردند. می شنویم رئیس جمهور امریکا بهت زده از این رویداد است و ما هم بهت زده از بهت ایشان! ظاهرا بي خبر از حقايقي بود كه درون ان كشور مي گذشت و نه در انتظار يك چنين حادثه اي و به این سرعت! گویی این جماعت پس از اين همه سال ماندن در افغانستان تنها خبر از درون پاسگاه هاي ارتش خود داشتند و نه آز آنچه که در بیرون از آن مي گذشت! و شايد هم چو هميشه در انتظار جنگي بودند و اين بار بين طالبان و ارتش افغان !!! خدا داناد!. 

به امان خدا رها کردن کشورهای تحت الحمایه و گروه هاي جنگجوي مبارز هم تازه ای نیست و بارها به صورت های مختلف در طول تاریخ تکرار شده است. كردهايي را كه در سورية در كنارشان مي جنگيدند براي تركها دشمنان ديرين شان گذاشتند و رفتند و در عراق هم كوچكترين حمايتي از آنان كه به اميد امريكا بر عليه صدام حسين برخاسته بودند، نكردند! باشد که ملتهای ستمدیده درس عبرت گیرند و از این پس بیهوده به امید کمک های واهی ابرقدرتها و دمکراسی شان ننشینند! به ویژه اگر خریدار اسلحه شان هم نباشند و کان های پر ارزشی پنهان به زیر خاک خود براي استخراج ياري رسانان نداشته باشند. 

و اما چند روزی از این رویداد تلخ در افغانستان نگذشته است که می شنویم پسر احمد شاه مسعود برای نجات کشورش از فرانسه یاری می جويد و گویی سفر پدرش به این کشور را ز یاد زدوده است، شايد هم مي پندارد كه با جابجايي دولتمردان سياسي سياست كشور نيز تغيير كرده است و دستش به سوی «برنارد هانری لوی» فيلسوف فرانسوي دراز است، همان كسي که به ياري مردم ليبي برخاست و به كمك ساركوزي و اوباما درهاي دمكراسي را بروي شان گشود و كشور را از شر ديكتاتورش نجات داد و به فلاكت افكند و دروازه هاي اروپا را به روي پناهندگان فراري ان سامان باز كرد! انتخاب هانري لوي لابد به این خاطر كه او تنها کسی بود که هنگام ورود پدرش به پاریس با وي ملاقات كرد. چون در آن ایام نه شیراک که رئیس جمهور بود و نه ژوسپن نخست وزیر سوسیالیستش اين جنگجوي با شهامت افغان را که تنها مبارز سرسخت طالبان در ان ايام بود، نپذيرفتند و نديدند!

در آن سال احمدشاه مسعود برای یاری گرفتن از کشورهای اروپایی آمده بود كه در فرانسه با چنین برخوردی مواجه شد، ولي امروز که نبرد عاقبت به سود دشمن ديرين ان سرزمين به پايان رسيده و افغانستان در تصرف طالبان است و همگان از هر سو سنگ افغانستان بر سینه می کوبند، فرانسه هم داستان سفر جنگجوي افغان و پذيرايي از او را چو بسياري از حوادثي كه بايد فراموش مي شد به خاک سپرده است و او هم همصدا با دیگر كشورها، برای أفغانستان و ملتش دل می سوزاند و براي مان با تاسف از نابساماني آن كشور و اشفتگي درونش مي گويد، و اما در خلال اين دلسوزيها جسته گريخته هم مي شنويم كه چو دیگر کشورها او هم نگران ورود افغانان به فرانسه است. و پيش از اين حادثه هم خوانده بوديم كه فرانسويان در افغانستان به رغم قولي كه به مترجمان و كارمندان افغان خود داده بودند و عليرغم خطري كه انان را بخاطر كارشان در ان كشور تهديد مي كرد، هنگام خروج از أفغانستان همكاران افغان شان را با خود به فرانسه نياوردند، چند نفري هم كه توانستند به زحمت خارج شوند و خودشان را به اين ديار برسانند ياري از كس نديدند!    

 چه گوييم كه گويي همه چيز در اين دنيا بهم ريخته است! مساوات و برادري و برابري در كشوري متمدن از يادها رفته و در ديگر كشوري عقب مانده، طالبانش برخلاف گذشته، نه از كشت و كشتار كه از بخشش و دوستي و مهر و فا مي گويند و گربه ي جنگجوي عابد و زاهد و مسلمان، يكباره متمدن هم شده است و چه بهتر از اين! بشنویم و باور كنيم.