اتحاد ملی برای تحقق حاکمیت ملی
ایران در خطر است. ملت ایران گرفتار فقر و بیکاری و گرانی و شیوع کرونای مرگبار و تحریم و تهدید خارجی است. تبعیض و فاصله طبقاتی وحشتناک است. اختلاس و غارت سرمایههای ملی اندازه ندارد. بسیاری از زحمتکشان علیرغم کار و زحمت، ماههاست که در این وضعیت فلاکت بار اقتصادی حقوق نگرفتهاند.
به علت ندانم کاری و بی اعتنایی به نظر کارشناسان و متخصصان، تغییراتی را روی مسیر رودخانهها ایجاد کردهاند که موجب خشکیدن تالابها و رودخانهها گردیده تا آن جا که مردم شریف خوزستان از استفاده از آب شرب هم محروم گردیدهاند و زندگی آنان به طور جدی مختل شده است. مردم، خصوصا جوانان عصبانی، مضطرب و سرخوردهاند و امید به آینده ندارند. سرکوب و خفقان بیداد میکند.رژیم جمهوری اسلامی با سوء مدیریت و سوء سیاست و با دشمن تراشی و فکر صدور انقلاب و حمایت از گروههای مسلح در خارج از مرزها، خصوصا در کشورهای منطقه، علاوه بر ایجاد تنش و تشنج، مسبب تحریمهای کمر شکن و محرومیت مضاعف مردم ایران شده است. محرومیت و فقر و گرانی و بیکاری به حدی است که رئیس دولت قبلی افتخار میکند که قحطی نشده است. در کشوری که در زمره ثروتمندترین کشورهای جهان به حساب میآید، دولت نالایق و ناکارآمد افتخارش این است که قحطی نشده است!!
به دلیل همین ناکارآمدی و سوء مدیریت و تبعیض و فساد گسترده و سیستماتیک و سوءسیاستهایی که کشور را در آستانه قحطی سوق داده است، اکثر اصناف و اقشار ملت ایران از کادر درمان و پرستاران و معلمان گرفته تا کامیونداران و کارگران و اقشار زحمتکش و جوانان بیکار و محروم و رانندگان شرکت واحد و زنان و مالباختگان و حتی بازنشستگان نسبت به این وضعیت نابسامان و فلاکت بار معترض هستند و علیرغم سرکوب خشونت بار حکومت، جان بر کف نهاده و اعتراضات خویش را فریاد میزنند.
حاکمیت چه در سرکوبهای دیماه ۹۶، چه در اعتراضات گسترده آبان ۹۸ و چه در سایر موارد، در بازداشت جوانان و دانشجویان و روزنامهنگاران و فعالین سیاسی و... حتی مادران و خانوادههای جانباختگان و معترضان، نشان داده است که اصلا گوش شنوایی ندارد و حکومت علیرغم کوشش برای سازش با قدرتهای خارجی و خاصهخرجی برای گروههای مسلح دست نشانده و مصالحه و گفتگو با گروههای فاشیستی مثل طالبان، بنا ندارد با ملت ایران سازش و مصالحه نماید و نیازهای اولیه و خواستههای به حق مردم خود را به رسمیت بشناسد.
گویی تمام دشمن تراشیهای عمدی و ماجراجوییهای منطقهای بازی و بهانهای برای سرکوب مردم ایران به عنوان تنها دشمن واقعی حکومت میباشد. حکومتی که مردم کشورش را دشمن میپندارد و هر اعتراض و نقد و نظر را فتنه و انحراف و وابستگی به دشمنان خارجی و فریب خوردگی میداند و منافع حاکمان و مصلحت نظام را بر منافع ملی ترجیح میدهد و فساد و غارت سرمایههای ملی تا مغز استخوان آن رسوخ کرده است، تنها با زور و سرکوب و زندان و شکنجه و اعدام و قتل عام میتواند مدت محدودی به بقای خود ادامه دهد.
وقتی جمهوری اسلامی به دلیل شکست ایدئولوژیک و ناکارآمدی و فساد گسترده و سیستماتیک و خاصهخرجی برای حمایت از دیکتاتور سوریه و نیروهای مسلح لبنانی و فلسطینی و... یمنی، پشتوانه مردمی و مشروعیت خود را از دست داده است، به ناگزیر میکوشد با زور سرنیزه بقای خود را تضمین نماید. به همین دلیل اعتراضات به حق مردم را اغتشاش فریبخوردگانی میداند که یا تحت تاثیر خارجیهاست و یا وابسته به دشمنان انقلاب است.
تمامی رژیمهای توتالیتری که برآمده از انقلابها هستند، همیشه سعی میکنند با تبلیغات گسترده و صرف هزینههای گزاف و ساختن دشمنان فرضی و بهانه توطئه بیگانگان، حداقل تودههای حامی خود را در حالت بسیج انقلابی نگه دارند.
علیرغم توهمات و تخیلات اول انقلاب مبنی بر ساختن بهشت بر روی زمین و وعده مجانی کردن آب و برق و اتوبوس و ساختن مسکن برای مستضعفین، نوکیسههای در صندلی قدرت نشسته تبدیل به طبقه جدیدی از اشراف شدند که بر سر سفره انقلاب نشسته و به غارت سرمایههای ملی پرداختهاند.
میزان غارت و اختلاس و رانت چنان گسترده است که بیشترین مشغولیت مسئولان امور، تقسیم غنائم است. جالب اینجاست که با آغاز دوره ترور و وحشت و سرکوب تمامی انقلابیونی که با دانش و تخصص خود استراتژی انقلاب را پی افکندند و بر سر آرمانهای انقلاب حاضر به سازش با شیفتگان قدرت و منحرف کنندگان انقلاب، نبودند، به بدترین شیوهها حذف شدند.
حذف فقط شامل ملیون وطنخواه و معتقد به حاکمیت ملی و استقلال نبود بلکه تمام عناصری که در دایره قدرت بودند و از انحراف انقلاب انتقاد داشتند، از جمله حذفشدگانی بودند که برای آرمانهای انقلاب تلاش کرده بودند و یا در مواردی از انحراف انقلاب انتقاد کرده بودند. این حذفها تا جایی ادامه یافت که جز معدودی کوتاه قامتان سیاسی و فکری در قدرت باقی نمانده است. کسانی که فاقد هر گونه دانش و تجربه و تخصص و کارآمدی لازم جهت مدیریت پستهای اشغال شده هستند.
وقتی افراد نالایق و کوچک پستهای بزرگ را اشغال کنند، خود را گم میکنند و چون آزادی نقد و نظارتی هم نیست، در جو اختناق فساد چنان گسترش مییابد که حکومت را تبدیل به باندهای مافیایی سیاسی اقتصادی نظامی میکند. و راز ورود و دخالت عدهای خاص و محدود در تمامی نهادهای مالی و سیاسی کشور همین پدیده است.
از آنجا که رژیمهای توتالیتر از توهمات ایدئولوژیک خود پیروی میکنند، یا اقتضای قدرت این است که چنین تظاهر کنند، شکست وعدهها و آرمانهای اتوپیایی را نتیجه توطئه دشمنان خارجی و ضد انقلاب داخلی میدانند وسالیان دراز ناکارآمدی خود را چنین توجیه میکنند. اما از آنجا که قدرت انسان را فاسد میکند و قدرت مطلق موجب فساد مطلق میشود، نمیتوان برای همیشه این فساد را توجیه و پنهان کرد. قدرتی که بر آن نظارت نباشد و آزادی احزاب و گروهها و مطبوعات سرکوب شود، قطعا دچار فساد مضاعف میشود.
کشتارهای خونین دهه شصت و قتل عام هزاران زندانی سیاسی در جمهوری اسلامی نمونهای از خشن ترین اقداماتی است که برای مصلحت حکومت بهترین استعدادهای کشور را به خاک و خون میکشد. سرمایههای افسانهای حاکمان جمهوری اسلامی و خانوادههای آنها را که بیشترینشان در قلب دشمن فرضی به تحصیل و تجارت و عیاشی مشغول هستند، با وسایل ارتباط جمعی امروزی و فضای مجازی نمیتوان تا ابد مخفی کرد. به همین علت در دهه نود مستضعفینی که برای آنان و به نام آنان و با مشارکت آنان انقلاب شد، امروز به دلیل فقر و گرانی وبیکاری و تبعیض و سرکوب در مقابل حکومت نالایق و ناکارآمدی که عامل این بدبختیها و تیره روزیهاست، در مقابل رژیم میایستند و علیرغم کشتار و سرکوب بی رحمانه آن شعار میدهند دیگر فریب بازی اصولگرا و اصلاح طلب را نمیخورند و با عملکرد رژیم به طور کلی مخالفند.
بازی اصلاحطلب، اصولگرا و انتخاب بین بد و بدتر، دیگر نمیتوانست مردم را فریب بدهد. تحریم انتخابات مجلس در سال ۹۸ و ریاست جمهوری ۱۴۰۰ از سوی احزاب و شخصیتهای سیاسی و اقشار مختلف مردم مقبولیت و مشروعیت را از کلیت نظام ستانده است. حکومت به دلیل عدم مشروعیت است که به ناگزیر با خشونت عریان با مردم برخورد میکند.
اتحاد ملی و یک کاسه کردن مطالبات به حق اقشار مختلف مردم از هر قوم و طایفه، با هر دین و عقیده، در هر کجای ایران، تنها راه ایجاد نیرو برای تحقق حاکمیت ملی و دست یافتن به خواستههای به حقی است که بیش از ۴۲ سال است که سرکوب شده است.