شیوا پارسایی
خبر کوتاه بود اما به انفجاری از شادی منجر شد! شادی آمیخته با دادخواهی، شادی مملو از اعتراض منکوب شده ایی که در گلو گره خورده وبه بغض تبدیل شده بود! شادی ستمدیده !
این چنین بغض چند نسل با این خبر در شادی شکست. در کنار هم و با هم، در جرقه امیدی برای آینده، در خیابانها ، در خانه ها، در تماس های تلفنی بیشمار، در داخل و در خارج از کشور، حسی همبسته دوباره دستهای ما را گرفت و بما لبخند هدیه کرد.
شوخی روزگار این است که بیاخلاقترینهایی که همدست شکنجه و اعدام و خذف انسان بودهاند و یا آنها که در مقابل آن سکوت کرده و با آن همراهی کردهاند، به کسانیکه هزینههای سنگین برای آزادی، برای حقوق بشر، برای عدالت پرداختهاند، درس اخلاق میدهند و میگویند که اجازه شادی ندارید و عمل تان غیر اخلاق انسانی است.
باید به آنها پاسخ داد که اخلاق در انتزاع یا اخلاق انتزاعی سترون و بی معنا است. اما شادی مردم ایران یک شادی عینی است که ریشه در واقعیت تجربه زیسته چند نسل دارد. شادی که با آن روبرو هستیم «معنا» را تغییر داده، دیدگاه را متحول کرده است. شادی مردم ایران یک سلاح است، شکلی از مبارزه در مقابل استبداد دینی! پاسخ ایی به ظلم چند دهه.
شادی و رقص در مخوف ترین ساعات سرکوب، استمرار مبارزه را امکان پذیر کرده و میکند. به این سبب این شادی را باید یک شادی انقلابی نامید، یک شادی مبارزاتی.
در خیزش انقلابی زن زندگی آزادی ما شاهد تحول فرهنگی بی سابقه ایی بودیم که با گفتمان و دیدگاه فلسفی این جنبش اجتماعی بزرگ و تاثیر گذار، «معنا» تغییر کرده است، معنایی که رفتاری دیگر را رقم میزند و هنجارهای نوین می آفریند. در این جنبش، اشکال مختلف مبارزاتی مردم که در چهار دهه گذشته، پنهان یا آشکار، زیر پوست جامعه وجود داشته، هویدا شدند و جای خود را در مبارزه با گفتمان ج ا تثبیت کردند.
یکی از این اشکال، در فرهنگ مبارزاتی این خیزش انقلابی، شادی و رقص است. شادی که به یک مقاومت مدنی گسترده و به یک اکت سیاسی تبدیل شده است.
بیاد بیآوریم که مادران داغدیده و دادخواه در سال 1401چگونه در گورستان ها بجای ناله، زاری و عجز، با دست زدن و رقصیدن بر سر مزار فرزندان مبارزان شان، جامعه بین اللملی را به لرزه در آوردند و با رقص، اقتدار خود را به رخ ج ا کشیدند.
علاوه بر این، شاهد آن بودیم که در پی سرکوب اعتراضات ، شادی و رقص به یک مقاومت تمام عیار در کنار دیگر اشکال مقاومت مدنی تبدیل شد.
امروز در حالی که ج ا با تمام قوا، با هزینه های سنگین و با راه اندازی نمایش های خیابانی برای بدرقه جلادش تلاش میکند تا به جامعه بین اللملی ثابت کند که «قصاب تهران» دوست داشتنی بوده و رژیم ج ا مردمی است، شهروند معمولی ایرانی که به بهانه حجاب اجباری خود، یا همسرش، یا خواهرش و یا ... در چهار دهه، مورد خشونت و سرکوب سازمان یافته قرار گرفته و میگیرد، امروز به خشونت سیستمی ج ا و به مرگ جلاد او با سلاح شادی و رقص، با لبخند و خنده پاسخ میدهد و اقتدار خود را این چنین بیان میکند.
شیوا پارسایی
منبع: عصرنو
این چنین بغض چند نسل با این خبر در شادی شکست. در کنار هم و با هم، در جرقه امیدی برای آینده، در خیابانها ، در خانه ها، در تماس های تلفنی بیشمار، در داخل و در خارج از کشور، حسی همبسته دوباره دستهای ما را گرفت و بما لبخند هدیه کرد.
شوخی روزگار این است که بیاخلاقترینهایی که همدست شکنجه و اعدام و خذف انسان بودهاند و یا آنها که در مقابل آن سکوت کرده و با آن همراهی کردهاند، به کسانیکه هزینههای سنگین برای آزادی، برای حقوق بشر، برای عدالت پرداختهاند، درس اخلاق میدهند و میگویند که اجازه شادی ندارید و عمل تان غیر اخلاق انسانی است.
باید به آنها پاسخ داد که اخلاق در انتزاع یا اخلاق انتزاعی سترون و بی معنا است. اما شادی مردم ایران یک شادی عینی است که ریشه در واقعیت تجربه زیسته چند نسل دارد. شادی که با آن روبرو هستیم «معنا» را تغییر داده، دیدگاه را متحول کرده است. شادی مردم ایران یک سلاح است، شکلی از مبارزه در مقابل استبداد دینی! پاسخ ایی به ظلم چند دهه.
شادی و رقص در مخوف ترین ساعات سرکوب، استمرار مبارزه را امکان پذیر کرده و میکند. به این سبب این شادی را باید یک شادی انقلابی نامید، یک شادی مبارزاتی.
در خیزش انقلابی زن زندگی آزادی ما شاهد تحول فرهنگی بی سابقه ایی بودیم که با گفتمان و دیدگاه فلسفی این جنبش اجتماعی بزرگ و تاثیر گذار، «معنا» تغییر کرده است، معنایی که رفتاری دیگر را رقم میزند و هنجارهای نوین می آفریند. در این جنبش، اشکال مختلف مبارزاتی مردم که در چهار دهه گذشته، پنهان یا آشکار، زیر پوست جامعه وجود داشته، هویدا شدند و جای خود را در مبارزه با گفتمان ج ا تثبیت کردند.
یکی از این اشکال، در فرهنگ مبارزاتی این خیزش انقلابی، شادی و رقص است. شادی که به یک مقاومت مدنی گسترده و به یک اکت سیاسی تبدیل شده است.
بیاد بیآوریم که مادران داغدیده و دادخواه در سال 1401چگونه در گورستان ها بجای ناله، زاری و عجز، با دست زدن و رقصیدن بر سر مزار فرزندان مبارزان شان، جامعه بین اللملی را به لرزه در آوردند و با رقص، اقتدار خود را به رخ ج ا کشیدند.
علاوه بر این، شاهد آن بودیم که در پی سرکوب اعتراضات ، شادی و رقص به یک مقاومت تمام عیار در کنار دیگر اشکال مقاومت مدنی تبدیل شد.
امروز در حالی که ج ا با تمام قوا، با هزینه های سنگین و با راه اندازی نمایش های خیابانی برای بدرقه جلادش تلاش میکند تا به جامعه بین اللملی ثابت کند که «قصاب تهران» دوست داشتنی بوده و رژیم ج ا مردمی است، شهروند معمولی ایرانی که به بهانه حجاب اجباری خود، یا همسرش، یا خواهرش و یا ... در چهار دهه، مورد خشونت و سرکوب سازمان یافته قرار گرفته و میگیرد، امروز به خشونت سیستمی ج ا و به مرگ جلاد او با سلاح شادی و رقص، با لبخند و خنده پاسخ میدهد و اقتدار خود را این چنین بیان میکند.
شیوا پارسایی
منبع: عصرنو