مرضیه
بیداد زمان
ای برگ ستمدیده ی پاییزی / آخر تو ز گلشن ز چه بگریزی
روزی تو هماغوش گلی بودی / دلداده و مدهوش گلی بودی
رفت آن گل من از دست / با خار و خسی پیوست
من ماندم و صد خار ستم / وین پیکر بی جان
ای تازه گلِ گلشن / پژمرده شوی چون من
هر برگ تو افتد به رهی / پژمرده و لرزان