مسعود نقرهکار
شارلاتان یا بیمار روانی
۱ـ لاریجانی ها مدافعان خشونت، قتل و کشتار دگراندیشان عقیدتی و سیاسی، و قربانیان بی عدالتی های اقتصادی و اجتماعی هستند. آن ها از شکنجه ، قطع عضو ، سنگسارو اعدام حمایت می کنند و آشکارا آن ها را ضروری و از مصادیق «حقوق بشر» اسلامی می دانند.
ویژگی های متعصب بودن، خشن و نابردبار بودن در یک خانواده ، بررسی زمینه های فامیلی، ژنتیک و بیو کمیکال اختلال های روانی ، به ویژه درنمونه ی مورد نظر، یعنی جواد لاریجانی را ضرور می سازد.
دو گزینه برای فهم و شناخت این چهرهی واقعی و سخنگوی «حقوق بشر اسلامی» پیش رو داریم، شارلاتان یا بیمار روانی. با هم فاکتها و دادهها را کنار هم بگذاریم شاید به تشخیص قطعی نزدیک شویم
به درستی برخی این نظر و باور را دارند که بیمار روانی دانستن، و یا « سایکوپات» معرفی کردن رهبران و مسؤلان طراز اول حکومت اسلامی، به معنای کمک به کاهش نقش و مسؤلیت این موجودات در قبال فجایع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و اخلاقی ای ست که در جامعه مان، و در جهان پدید آورده اند. استدلال نیز این است: بیماران روانی به دلیل بیماری شان در بسیاری از موارد برافکار، گفتارو رفتار خود کنترل ندارند و بدون آگاهی و اراده عمل می کنند در حالیکه اکثررهبران و مسؤلان حکومت اسلامی درکمال سلامت روانی وآگاهانه آمر وعامل بروز فجایع بسیاری هستند. ضمن پذیرش و موافقت با این استدلال، به نظر من دو نکته نیزمی باید مورد توجه قراربگیرند:
۱ـ روانشناسان، روانپزشکان و پزشکان، وزندگی نشان داده اند، که بسیاری از رهبران سیاسی و دینی در جهان مبتلا به انواع احتلال ها وبیماری ها ی روانی، به ویژه «اختلال های شخصیتی » بوده، و هستند.(۱)، درسرزمین خودمان، حتی در موقعیت رهبری سیاسی، از امثال کمبوجیه ها (۲) تا احمدی نژاد ها(۳) داشته ایم، که کم نیز نبوده اند. گفتار و رفتار برخی از رهبران و مسؤلان طراز اول مملکتی در حکومت اسلامی در مواردی مشخص، گفتار ورفتار یک فرد مبتلا به اختلال های روانی ست. این اختلال ها فراتر ازخود شیفتگی و گاه توهمی است که اکثر سیاستمداران و اهل دین به دلیل خصلت امر سیاست و دین، به ویژه جاذبه های فریبنده و اغواگرقدرت سیاسی و دینی، وبرزمینه های مستعد شخصیتی شان، به آن ها مبتلا بوده، وهستند. بنابرابن می توان علیرغم ابتلاء به انواعی از بیماری های روانی، درعالم سیاست و دین ، حتی درحد رهبری و پیام آوری کار و فعالیت کرد.!
۲ـ بین بنیادگرائی دینی و ایدئولوژیک، و اختلال های روانی رابطه ها و پیوندهائی یافته اند. پاره هائی ازرفتار و کردار بسیاری از بنیاد گرایان مشابه رفتارو کردار بسیاری از بیماران روانی ست. درتوپوگرافی مغزانسان، گفته شده است که بخش پیشانی مغز( لوب فرونتال) افراد متعصب و بنیاد گرا با بخش پیشانی مغز افراد عادی و متعادل تفاوت دارد، بخشی که کنترل هیجانات ، داوری، چاره یابی، تصمیم گیری، خویشتن داری و صبر، و نیزمرکز تفکر و شعور است . همین دست تحقیقات نیز نشان داده اند که میزان مواد بیوشیمیائی ی مغزبنیاد گرایان نیزدرحد طبیعی نیست.(۴)
یک نمونه
دو طیف در زمره ی خیل حامیان و پاسداران حکومت اسلامی در ایران هستند. عده ای تحصیلکرده ی دانشگاهی خارج و داخل کشور، که ازدور و نزدیک مشاطه گری ارتجاع می کنند و دربارگاه خلافت به جنایت و یا همکاری با جنایتکاران مشغول اند، و دیگری عوام الناسی که به دنبال امام غیب شده شان سری فرو شده درچاه های جمکرانی دارند. شمارتحصیلکرده گان جنایتکاریا همکاران شان در حکومت اسلامی بسیارند، که محمد جواد اردشیرلاریجانی، معاون بین الملل و دبیر ستاد حقوق بشر اسلامی قوه قضائیه، یکی اززیرک ترین و مکارترین این افراد، و نمونه ی (Case) مورد نظر،و قابل بررسی است.
محمد جواد اردشیرلاریجانی بزرگ ترین پسر آخوند میرزا هاشم آملی، از روحانیون شیعه است. چهار پسر دیگراین روحانی و« خانواده مبارک خصال» نیز در حکومت اسلامی دارای مقام ها و موقعیت های مهم و کلیدی هستند. علی لاریجانی رئیس قوه مقننه ، صادق لاریجانی رئیس قوه قضائی ، باقرلاریجانی ریئس اسبق دانشگاه علوم پزشکی از مقام های بلند پایه دانشگاه های ایران و فاضل لاریجانی دارای پست های مهم دانشگاهی و فرهنگی هستند.
محمد جواد لاریجانی که او را سیاستمدار اصولگرا و نظریه پردازسیاسی و « مبدع دکترین ام القرای اسلامی» ،معرفی می کنند، در شهر نجف درعراق، و به سال ۱۳۳۰ متولد شد. در قم تحصیلات حوزوی اش را گذراند، وسپس از دانشگاه صنعتی شریف در رشته مهندسی برق فارغ التحصیل شد. وی به امریکا فرستاده شد تا تحصیلات خود را کامل کند، اما با پیروزی انقلاب بهمن، تحصیلات اش را در دانشگاه برکلی در کالیفرنیای شمالی نیمه کاره رها کرد و به ایران بازگشت. در ایران نماینده مجلس شورای اسلامی در دوره های دوم و چهارم و پنجم شد. مدتی پست معاونت وزارت امورخارجه را عهده دار بود، وسپس معاون بین الملل و دبیر ستاد حقوق بشر اسلامی در قوه قضائیه شد. جواد لاریجانی مانند برادران اش پست ها و مقام های متعددی داشت ، ودارد. مدیریت پژوهشگاه دانش های بنیادی( فیزیک نظری و ریاضیات)، استاد ریاضیات، و فلسفه ریاضی در دانشگاه شریف و صنعتی اصفهان، مدرس « اندیشه سیاسی » دردانشگاه تهران و امام صادق، مدرس سلسله درس های سیاست خارجی در دانشگاه های مختلف، و نیزصاحب کتابی با عنوان « درس هائی از سیاست خارجی » که توسط انتشارات مشکوه به چاپ رسیده است. او به حق و به درستی، به عنوان یک بنیادگرای دینی از دشمنان سرسخت « لیبرال دموکراسی» ست و دراین باب منبرها رفته و کارها منتشر کرده است.
در میان برادران لاریجانی جواد اما نشان داده است که بیش ازبرادران دیگرش با پست و مقام اش یگانه است، و به درستی سیمای واقعی «حقوق بشر» اسلامی و بازتاب و تجلی همه ی ویژگی های یک« دزد با چراغ آمده» در این عرصه است.
محمد جواد لاریجانی: بیمار روانی؟
بدیهی ست برای دستیابی به تشخیص قطعی اختلال یا بیماری روانی حضور فرد مورد نظربرای مصاحبه و معاینه ای که روانپزشک، روانشناس و پزشک انجام می دهند، الزامی ست. امید من این است که این تلاش کوچک بتواند در چنان زمانی به عنوان بخشی از پرونده ی این موجود به روانشناس و روانپزشک اش برای رسیدن به تشخیص قطعی کمک کند.
این ها علائم و ویژگی هائی هستند که احتمال وجود اختلال یا بیماری روانی جواد لاریجانی رامطرح، و درنتیجه معاینه و بررسی را ضروری می سازند:
۱ـ لاریجانی ها مدافعان خشونت، قتل و کشتار دگراندیشان عقیدتی و سیاسی، و قربانیان بی عدالتی های اقتصادی و اجتماعی هستند. آن ها از شکنجه ، قطع عضو ، سنگسارو اعدام حمایت می کنند و آشکارا آن ها را ضروری و از مصادیق «حقوق بشر» اسلامی می دانند. ویژگی های متعصب بودن، خشن و نابردبار بودن در یک خانواده ، بررسی زمینه های فامیلی، ژنتیک و بیو کمیکال اختلال های روانی ، به ویژه درنمونه ی مورد نظر، یعنی جواد لاریجانی را ضرور می سازد.
۲ـ فرافکنی ی اعمال غیرانسانی ای که حکومت اسلامی و عناصری امثال جواد لاریجانی آشکارا مسبب بروز آنها هستند، از ویژگی های برجسته ی ایشان است. برای نمونه: لاریجانی ادعا می کند «مخالف تئوری توطئه است» اما جنبش سبزسال ۱۳۸۸ را فتنه و تلاشی معرفی می کند که برای کودتا و براندازی با حمایت امریکا و انگلیس در روند انتخاباتی دموکراتیک ، به وقوع پیوست. در همین رابطه وی قتل ندا آقا سلطان، که در تظاهرات خیابانی به دست ماموران امنیتی حکومت اسلامی صورت گرفت را به گردن خارجی ها می اندازد، و خونسردانه و وقیحانه می گوید :« قاتل هم شق شق در انگلیس را ه میره و کسی ام باهاش کاری نداره »(۵). جواد لاریجانی در رابطه با فاجعه اسید پاشی در اصفهان نیز نظرش این است که میزان تبلیغاتی که درباره این فاجعه در خارج ازایران شده است درذهن ایشان این خلجان و شائبه را به وجود می آورد که نکند در بروز این فجایع دست غرب در کار باشد وموذیانه القا می کند که رابطه ای میان قتل ندا آقا سلطان درسال ۸۸ و اسیدپاشی در اصفهان سال ۱۳۹۳ وجود دارد، او می گوید «خارجی ها و غربی ها» می خواهند به « حکم نورانی» امر به معروف و نهی از منکرآنهم در ماه محرم و عاشورائی که این حکم نورانی باعث آن خون و خون ریزی شد، لطمه بزنند. ( ۶).
۳ـ خونسردی و فقدان احساس و عاطفه انسانی این موجود به هنگام سخن گفتن ازشکنجه و سنگسار و اعدام او را به جانیان Cold_ blooded نزدیک می کند. وی وجود شکنجه، قطع عضو، سنگسار واعدام را وجهی از«لایف استایل زندگی مسلمانانه شان» اعلام کرده است.
۴-ـ جواد لاریجانی به عنوان یک سیاستمدار اصولگرا معرفی و شناخته شده است. فهم و درک و رفتارش نیز بنیادگرایانه است. امروز رفتار بنیاد گرایانه و پیوند آن را بااختلال ها و آسیب های مغزی دریافته اند. با توجه به :« تحقیق هائی که در سال های ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۲ انجام شد ، نشان داده شده است که بی نظمی مفرط دوپامین و کاهش سروتونین باعث شیزوفرنی، بی نظمی عقده های وسواسی،مرتبط بودن با افزایش در مذهبی بودن ( خشکه مقدس بودن) می شود. داروهای ضد روان پریشی که اعمال دوپامین را در سطح سیستم لمبیک متوقف می کند و عواملی که سروتونین مرکزی را افزایش می دهند، باعث کاهش در رفتارهای متعصبانه دینی در این بیماران می شود...عوامل توهم زا که به نظر می رسد باعث افزایش تعصب دینی یا تجربیات راز آلود می شوند با کاهش فعالیت سروتونین زائی مرکزی و افزایش انتقال دوپامین در مناطق پیشانی گیجگاهی کار می کنند ،....». (۷). بنابراین پاره ای از آزمایش های پارا کلینیک نیز می تواند اهمیت راهبردی به امر تشخیص داشته باشند. ضرورت انجام این آزمایش ها وقتی قوت می گیرد که در می یابیم این فرد سال ها درایران و امریکا ودربهترین دانشگاه ها دررشته برق وریاضی درس خوانده است اماهنوز در زمره ی گروهی از آدمیان ۱۴۰۰ سال قبل صحاری عربستان باقی مانده است.
۵ـ دیدگاه جواد لاریجانی درباره ی شادی نیز جای بررسی روانشناسانه دارد. او می گوید: « خوشحال بودن در لایف استایل اسلامی آداب دارد ، شما وقتی خوشحال هستید جیغ و عربده نمی کشید. این کار الاغ و حیوانات است. چهار پاها وقتی خوشحال می شوند جفتک می اندازند....»(۸)
محمد جواد لاریجانی: شارلاتان؟
نشانه هائی که جواد لاریجانی را به شارلاتانیسم نزدیک می کنند، این ها هستند:
۱ـ لاریجانی به عنوان یک « دماگوگ ورزیده» و سفسطه گری فریبکار، هر گاه در مورد نقض حقوق بشر در ایران مورد پرسش قرار می گیرد، چند پاسخ تکراری عوامفریبانه درچنته دارد، که تکرار می کند :
الف : به کسی مربوط نیست که ما چگونه زندگی می کنیم . کسی حق ندارد به ما بگوید بد و خوب چیست.
ب: آنها، یعنی امریکائی ها و اروپائی ها و غربی ها، صلاحیت ندارند در باره حقوق بشر حرف بزنند.
ج: ما سازمان ملل و مخافل مختلف حقوق بشر بین المللی را قبول نداریم
د: ما می خواهیم مسلمانانه زندگی کنیم و روش زندگی ما بر بنای قوانین اسلام است، و حقوق بشر هم از نظر مسلمین یعنی فهم صحیح قران و تعالیم اهل بیت.
او درپاسخ به پرسش هائی که در باره نقض حقوق بشر، به ویژه شکنجه واعدام در حکومت اسلامی مطرح می شود، می گوید: « خب در امریکا هم زندانی ها را اعدام می کنند».
از اومی پرسند:« شما مدافع شکنجه، قطع عضو، سنگسارواعدام هستید، و نوجوان در میهن تان اعدام می کنید.»
می گوید:« خب در امریکا هم دزدی و قتل و تجاوز وجود دارد، ... و وضعیت حقوق بشر در امریکا فاجعه است ، در اروپا هم تبعیض نژادی وجود دارد»
می پرسند: سازمان ملل و محافل بین المللی حقوق بشر و عفو بین الملل شما را محکوم کرده اند .
می گوید: ما سازمان ملل را قبول نداریم، سازمان ملل « کلوپ» چند دولت و حکومت است.(۹).
و گویی تمام تلاش لاریجانی و مشابهین اش این است که همچون امام شان فریبکاری های شان به شیطان، که به فرموده ی قران شان «دشمنی ست فریبکار و وسوسه برانگیز»، و نوع « بزرگ» اش را امریکا می پندارند، فرافکنند. شگرد نخ نمائی ست اما هنوزظرفیت فریبکاری وعوامفریبی دارد، که بی جا و بی مورد، با کشاندن پای «خارجی ها» به ویژه امریکا به میان هربحث و جدل ایز گم کرد. این متد برخورد با مسائل نه فقط متد جا افتاده ی اصولگرایان بل که اصلاح طلبان داخل و خارج هم از آن بهره می گیرند. این روش از شاخصه های شارلاتانیسم است.
۲-ـ وقیحانه دروغ می گوید. به چند نمونه اشاره می کنم:
جواد لاریجانی حکومت اسلامی را « گل سرسبد منطقه »، در معنای یکی از دموکراتیک ترین حکومت ها وایران را دموکراتیک ترین کشور منطقه معرفی می کند، حکومتی که کارنامه ۳۶ ساله اش سرشار از آزادی کشی های فردی، اجتماعی و سیاسی ست، و تا به حال ده ها هزار تن ازمردمان سرزمین اش را به خاطر دگراندیشی سیاسی و عقیدتی زندانی، شکنجه، و یا به قتل رسانده است، حکومتی که به گفته ی خود لاریجانی « دموکراسی اش بر بنای عقلانیت اسلامی » ست، عقلانیتی که شکنجه وسنگسار و اعدام از قوانین نورانی، و از«گوهر های تابناک »آن است. او حکومتی را دموکراتیک می خواند که از هنگام تحکیم قدرت اش تا کنون تجربه ی حتی یک انتخابات دموکراتیک نداشته است. حکومتی که احزاب و سازمان های سیاسی و مدنی و صنفی مخالف اش را قلع و قمع کرده است، و حتی« خودی» های وفادار به حکومت اسلامی، آنهم درسطح نخست وزیر و رئیس مجلس اش را زندانی کرده است، حکومتی که شنیع ترین رفتار با زنان و جوانان روا داشته است، و حقوق اقلیت های قومی ، مذهبی و جنسی پایمال کرده است. حکومتی که سخنگوی حقوق بشر اسلامی اش تساوی حقوق زن و مرد را غلط می خواند و ادعا می کند در اسلام زنان برتر از مردان هستند، و برای اثبات ادعا ی اش به « زن ذلیل » بودن مردان مسلمان ایرانی اشاره می کند. وی دشمنی و مخالفت اش را با آزادی اندیشه و بیان و قلم نیزپنهان نمی کند، و به صراحت از اعمال سانسور حمایت می کند. لاریجانی فیلترینگ اینترنت را ضروری و هم چون « در و پیکر خانه» می داند و...(۱۰)
۳ـ لاریجانی در برابر پرسشی که پیرامون وجود بی عدالتی و تبعیض، به ویژه در رابطه با زنان واقلیت های قومی و دینی( و مذهبی) در جامعه مطرح می شود، می گوید:« ما عدالت را در مساوات نمی بینیم» ، وی در واقع حرف پیشوای اش شیخ فضل الله نوری و مشروعه خواهان را تکرار می کند، که می گفتند:« اهالی ایران در مقابل قانون دولتی نمی باید متساوی الحقوق باشند...کافر و مسلمان در دیده و حدود متساوی نخواهند بود... اگر مسلمان یک یهودی یا یک زردشتی و یک کافر دا کشت او را به کیفر نتوان کشتن....مجلس مشروطه غیر مشروعه یعنی مساوات کردن یهودو نصاری، مسلمان و مجوس. ما می گوئیم این قانون باید از روی قانون الهی باشد. خداوند قانون را در کتب آسمانی فرستاده و قران مجید اکمل جمیع قوانین دنیاست...»(۱۱).. وی کار وقاحت به آنجا کشانده که درمورد اقلیت دینی بهائی آشکارا دروغ بگوید و در شرایطی که بسیاری از بهائی ها در زندان به سر می برند و از آزادی های اجتماعی محرومند از اجازه داشتن آن ها برای راه یافتن به دانشگاه ها سخن بگوید، و یا در مورد دراویش بگوید « دراویش مورد احترام هستند وغربی ها آنها را تحریک می کنند که مسئله ایجاد کنند.». او دررابطه با اقلیت جنسی همجنسگرا و همجنسگرایان گفته است که «در نظام اسلامی همجنس بازی یک مرض بسیار بدی است که باید معالجه شودو تبلیغ آن خلاف قانون است و ما با آن برخورد می کنیم ، قوانین محکمی هم در این زمینه داریم ...»، او همین توجیه را، مکارانه در برابر تازه ترین پرسش هائی که در رابطه با تضییقات تا حد اعدام و قتل همجنس گرایان در ایران رخ داده ، تکرار کرده است (۱۲)
۳ـ لاریجانی به جای پاسخ گوئی به پرسش ها روش ایجاد ارهاب و ارعاب و تحقیر به کار می برد .وی دررابطه با اعدام ریحانه جباری، می گوید: کسانی که برای آزادی ریحانه « سرو صدا» کردند عامل اعدام او هستند والا می شد رضایت خانواده مقتول را ـ که قصد تجاوز به ریحانه را داشت ـ جلب کرد. او مدعی ست خانواده فرد کشته شده بخاطر تبلیغات غربی ها و خارج کشوری ها برای نجات ریحانه رضایت ندادند،«....و فضاسازی غربی ها سبب شد تلاش برای نجات ریحانه بی نتیجه بماند، آن ها کمپین راه انداختند و اولیا دم دیدند بدهکار هم شدند»(۱۳) . لاریجانی با این شیوه، علاوه بر فرافکنی، تلاش می کند مبارزه علیه اعدام و قوانین ارتجاعی اسلامی را به زیان قربانیانی که اعدام و قصاص می شوند، وانمود کند، و در برابر اینگونه تلاش ها مانع ایجاد نماید. وی به کارگیری سیاست ارعاب و ارهاب را به شکلی تحریک آمیزنیزدر رابطه با پرسش ها وانتقاد های احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل ، به کار گرفته است. لاریجانی نظراحمد شهید در رابطه با لایحه قصاص و موارد مشابه را توهین به اسلام خوانده است. لاریحانی احمد شهید، گزارشگر سازمان ملل را به دلیل مورد پرسش قرار دادن حکومت اسلامی در رابطه با نقض حقوق بشر توسط این حکومت، در یک سخنرانی دانشگاهی « احمق شریر» خواند. (۱۴) وی در ادامه سیاست ارهاب و شانتاژ، کسانی را که خواستار لغو حکم اعدام هستند را مدافعان تروریسم می نامد و طلبکارانه در خواست های احمد شهید در رابطه با رعایت حقوق بشر در ایران را دفاع از تروریسم و غیر قانونی، و قابل پیگرد قانونی خوانده است . لاریجانی، که با مباشر مصاحبه گرش برنامه های منظم تلویزیونی دارد و در تلویزیون های بین المللی نیز مبلغ و مدافع حقوق بشر اسلامی ست احمد شهید را «هنرپیشه رسانه ای » و تبلیعات چی خوانده است، وگزارشگر ویژه سازمان ملل را «فاقدمتدولوژی غربالگری» میداند که کارش وصله پینه کردن اتهام ها ی واهی ست .
۴ـ جواد لاریجانی، همچون همجنس و همدرداش احمدی نژاد، قصد دارد مردم جهان را مدیریت و ارشاد کند، واخلاقیات درس بدهد. این زبان و سخنگوی« حقوق اسلامی بشر» ، که خود به نوعی « ام الفساد» است.(۱۵) از این که به قول او هر«ننه قمری» از حقوق بشر حرف می زند و مدافع حقوق بشر شده است، ناراضی و معترض است. وی در هر منبر تلویزیونی و یا تریبون های دیگر می خواهد به مردم جهان ، به ویژه اروپائیان و امریکائیان و « ننه قمر» های دیگر بفهماند که قوانین وحقوق بشراسلامی بهترین و مترقی ترین قوانین و« حقوق بشر» است، «حقوق بشر»ی که با تاخیری حدودا ۴۲ ساله بعد از تصویب طرح پیشنهادی « کمیسیون حقوق بشر» سازمان ملل در ۱۰ دسامبر سال ۱۹۴۸ ، توسط اعضای سازمان کنفرانس اسلامی با صدوراعلامیه و متنی به وجود آمدن اش اعلام شد(۵ اوت سال ۱۹۹۰)، تا مانع مذهبی و ایدئولوژیک دیگری بر سر راه تحقق مفاد و مصوبه های حقوق بشر بر پا شود.روشن بود که « حقوق بشراسلامی » نتواند برتری طلبی دینی و تبعیض موجود در دین مبین اسلام را نادیده بگیرد و ازهمان آغاز با عنوان اینکه اسلام و امت مسلمان « برگزیده ترین» دین و مخلوقات هستند و این نوع حقوق بشرمبتنی بر وحی الهی ست، سراغ حقوق بشر آمده اند. سپس تر در ایران عده ای خود را مبدع و شارع « حقوق بشر اسلامی » جا زدند و ادعا کردند« حقوق بشرمبتنی بر معارف اسلامی از حیث زمانی مقدم بر اسناد تدوین شده ۶۰ ساله هستند و قرن ها قبل مطرح شده است »(۱۶)، حقوق بشری که در آن برتری طلبی دینی و تبعیض عقیدتی و جنسیتی شاخص ترین ویژگی اش است، «حقوق بشری» بیگانه با انسانیت، که تجلی شقاوت است،« حقوق بشری » که همه چیزدر آن آزاد است مشروط بر اینکه « مغایر با اصول شرعی نباشد و مطابقت با احکام شریعت اسلامی داشته باشد». درماده نوزدهم ، بند « د» این حقوق بشر آمده است « هیچ جرمی یا مجازاتی نیست مگر به موجب احکام شریعت » (۱۷)، و تجربه کرده ایم که این « احکام شریعت اسلامی » درعمل یعنی نقض ابتدائی ترین حقوق فردی و اجتماعی، یعنی دگراندیش ستیزی، یعنی شلاق، شکنجه، قطع عضو، سنگسار، اعدام، قتل عام، و ....چنین احکام و رفتاری را «حقوق بشر» خواندن و آن را ناشی از کرامت و ارزش ذاتی انسان معرفی کردن چیزی جزشارلاتانیسم معنا نمی شود.
ـــــــــــــــ
منابع و زیرنویس:
۱ـ بسیاری از رهبران و شخصیت های سیاسی و دینی در جهان به درجاتی مبتلا به اختلال ها و بیماری های روانی بوده و هستند( از پارانویا تا افسردگی و نارسیسسم بدخیم و.....). ناپلئون بناپارت، اولیور کرامول، وینستون چرچیل، تئودورروزولت، آدولف هیتلر،ژزف استالین، آبراهام لینکلن، ریچارد نیکسون، ژنرال پتن، ژنرال مک آرتور، میلوسویچ، معمرقزافی، هوگو چاوز، سیلوی برلوسکونی، پرنسیس دایانا، اوا پرون و.... به اختلال ها و بیماری های روانی مبتلا بودند.
در ایران از کمبوجیه دوم، داریوش، اردشیر سوم، شاپوردوم ،.... ملک محمد سلجوقی، امیرمبارزالدین محمد، شاه اسماعیل، آغامحمد خان قاجار،...نام برده شده است. در حکومت اسلامی نام ها باید بسیار باشند اما روانپزشکان در ایران در مورد ۲ تن از چهره های شناخته شده تردید نکرده اند. حجت الاسلام صادق خلخالی و محمود احمدی نژاد.
۲ـ کمبوجیه: کمبوجیه دوم، دومین پادشاه دودمان هخامنشی « برادر و خواهر خود را کشت و برخی از اشراف پارسی را زنده به گور کرد...جنایاتی که کمبوجیه مرتکب می شد را به بیماری جنون وصرع او نسبت می دادند، و نوشته اند که هر موقع این مرض سراغش می آمد از او یک سلسله « حرکات ناشایست» سر می زد.»
تاریخ کامل ایران، دکتر عبدالله رازی، انتشارات اقبال، چاپ یازدهم، زمستان ۱۳۷۳
۳ـ ر.ک به سلسله مقاله های « احمدی نژاد: شارلاتانیسم روان پریشانه» در چهار بخش، در آرشیو سایت اخبار روز، زیر نام « مسعود نقره کار»
۴ـ تجربیا ت دینی ازدیدگاه علوم اعصاب شناختی، دکتر صفیه صوفیان ، دکترمعصومه صوفیان، مجله علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک، سال ۱۳، شماره ۴، ویژه نامه ۲ زمستان ۱۳۸۹
۵ـ حکومت اسلامی آرش حجازی، نویسنده ، مترجم، ناشرو پزشک گرانقدری که که برای کمک و نجات ندا آقا سلطان در صحنه حضور داشت را قاتل ندا معرفی کرد. این پرونده سازی شرم آوربعد از مصاحبه ای صورت گرفت که آرش حجازی با بی. بی. سی مشاهدات اش را در باره قتل ندا آقا سلطان مطرح کرد.
۶ـ منبع شماره ۵
۷ـ منبع شماره ۴
۸ـ جواد لاریجانی : آیا ما باید وقتی خوشحالیم مانند الاغ جفتک بیاندازیم. ( دویچه وله، ۸\۱۱\۲۰۱۴
۹ـ برای شنیدن و دیدن مصاحبه ها و سخنرانی های جواد لاریجانی به تارنماها ی مختلف می توان مراجعه کرد ، من نمونه هائی که از آن ها برای نوشتن این یادداشت استفاده کردم را می آورم . حرف های اش تکراری اند و برخی ازآن ها را عین کلماتی که او به کار برده نقل نکرده ام ( م،ن ):.
۱۰ـ منبع شماره ۸
۱۱ـ روحانیت و آزادی های دموکراتیک، نشریه ایرانشهر، جمعه ۳ اردیبهشت ماه ۱۳۶۱، شماره ۶( شماره پی در پی۱۳۷) ۰ بخشی از سخنرانی هما ناطق ، برگرفته از نشریه جهان)
۱۲ـ ایران به سرکوب همجنس گرایان افتخارمی کند . تارنمای عصرنو
۱۳ـ در باره اعدام ریحانه جباری
۱۴-ـ « رونمائی از وضعیت حقوق بشر در امریکا»، علی پورصابر
۱۵ــ آخرین وضعیت پرونده جواد لاریجانی، مشرق ، دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳\ـ.
پاسخ لاریجانی به پرسش یک حبرنگار ایرانی بخش فارسی بی.بی.سی
۱۶ـ روز جهانی حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی ، مصاحبه روزنامه همشهری با محمد حسن ضیائی فر، دبیرکمیسیون حقوق بشر اسلامی ایران در تاریخ ۱۱\ ۵\ ۱۳۸۹
۱۷ـ اعلامیه اسلامی حقوق بشر
*******
ـ دو چهره، دو نوع حقوق بشر
ـ جنایتکاران تحصیلکرده( بخش دوم)
ـ شخصیت نگار: در باره جواد لاریجانی
1-Religious fundamentalism could soon be treated as mental illness
/BY JOHNTHOMAS DIDYMUS \ JUN 2, 2013 IN RELIGION
2- Siddle R, Haddock G, Tarrier N, Faragher EB. Religious delusions in patients admitted to
hospital with schizophrenia. Soc Psychiatry Psychiatric Epidemiology. 2002
3-. Brewerton TD. Hyperreligiosity in psychotic disorders. J Nerv Ment Dis. 1994
4-. Haig D. Intrapersonal conflict. In: Jones M, Fabian AC, editors. Conflict. New York: Cambridge University Press; 2006