اين حنجره ديگر حنجره دستان و بيداد و گنبد مينا نيست
همه آنها كه آثار درخشان و بيبديل حضرت استاد را شنيدهاند خوب ميدانند آنچه اين روزها به اسم استاد به شكل آلبوم در بازار موسيقي شنيده ميشود يا به صورت كنسرت برگزار ميشود به هيچوجه درخور نام بلند ايشان نيست و نه تنها درخور نام بلند ايشان نيست كه ميتواند كارنامه درخشان ايشان را تحت تاثير شايعاتي قرار دهد كه شنيدنش براي علاقهمندان و دلسوزان حوزه فرهنگ اصلا خوشايند نميتواند باشد.
بدون شك برگزاري اين همه كنسرت و انتشار اين همه آلبوم براي ترويج فرهنگي است كه جناب شجريان عمر نازنينشان را بر سر آن گذاشتهاند. استاد گمان ميبرند حالا كه شهرتشان فراگير شده بايد به بهترين نحو از اين نام و آوازه بلند بهره گيرند و شعر حافظ، سعدي، مولانا و ديگر خداوندگاران كلام فارسي را به گوش طالبان مهر و معرفت برسانند.
اين تلاش صادقانه و عاشقانه درخور هزاران هزارآفرين و تحسين است اما خود استاد بهتر از هركس ديگري ميداند كه اين حنجره ديگر حنجره دستان و بيداد و گنبد مينا نيست. حالا جواناني از راه رسيدهاند كه اگرچه سايه استاد هم محسوب نميشوند اما دستكم به اقتضاي جواني حنجرهيي قوي و بانگي بلند دارند. جواناني كه اگرچه نميتوانند خاطره استاد را در سالهاي اوج زنده كنند اما درست ميخوانند و دقيق و قابليتهايي دارند قابل توجه. اصلا همين كه عدهيي يافت شوند و اين جوانان را با استاد مقايسه كنند يعني درد و دريغ. استاد قرار بود حالا حالاها متر و معيار باشد كه هست اما حيف است اين متر و معيار به دو دوره تقسيم شود. علاوه بر همه اينها چرا هنرمندان ما از سينماگر و موسيقيدان تا عكاس و نقاش نبايد به ورزشكاران اقتدا كنند و اگر نه در دوران اوج لااقل در دورهيي كه درخشش گذشتهشان را ندارند از دنياي هنر خداحافظي كنند؟ اين خداحافظي نه تنها هنرمندي همچون شجريان را از خاطرها نخواهد برد كه بر شأن و شوكت افسانهيي او خواهد فزود. آثارش بيش از پيش مورد توجه خواهد گرفت و قدر و منزلتش رفعتي صد چندان خواهد يافت. اين بنده كمترين به عنوان يكي از شنوندگان آثار درخشان استاد دوست نميدارم آثاري از ايشان بشنوم كه خاطره خوب گذشتهها را در نظرم كمرنگ كند. از ايشان خاضعانه تقاضا ميكنم آخرين كنسرتشان را برپا يا آخرين آلبومشان را منتشر كنند. اين آخرين يادگار ميتواند همچون آخرين تير تركش آرش باشد و مرزهاي هنر را بيش از پيش گسترده كند. انشاءالله كه استاد
حالا حالاها سايهشان بر سر اين آب و خاك مستدام باشد نگران بعد از اينها هم نبايد باشند. ماشاءالله آنقدر كار منتشر شده، در چنته دارند كه اگر بخواهند تا ١٥٠ سالگي هم هر سال يك اثر منتشر كنند باز هم اثر منتشر شده از ايشان باقي خواهد ماند. همين يك قلم آثاري كه با ني محمد موسوي ضبط كردهاند و سالهاست به علتي نامعلوم دارند خاك ميخورند كافي است تا يك عمر صاحبدلان با آنها خلوتي عاشقانه براي خود فراهم كنند. براي استاد آرزوي عمري پربركت همراه با تندرستي و سلامت دارم و اميدوارم صداي جاودانه ايشان همواره در خاطره فردي و جمعي ما ايرانيان طنينانداز باشد. ايدون باد!
اعتماد ـ سيد عبدالجواد موسوي