به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، آذر ۰۳، ۱۳۹۳

آقایان ! کارد را که به استخوان برسانید ، دیگر چیزی برای از دست دادن باقی نمی ماند ...

هیلا صدیقی
این نامه یک نسل سومی ست ... 

این نامه یک نسل سومی ست ... نامه ای ساده و صادق به نسلی که وقتی داشت از گذار این سالهای عمرش عبور میکرد ، با موج و هیجان جوانی ، با جاه طلبی و شعارزدگی ، با شهامت و آزادگی ، با تفکر و ایدئولوژی ، با حق خواهی و حق به جانبی ، با استقامت و گاه لجاجت ، فصلی از کتاب این تاریخ را ورق زد ، که حالا تفکرات و خواسته ها و نقدهای ما را هرچند مصالحه جویانه تر ، هرچند آرام تر و فراگیرتر ، هرچند همه جانبه و بدو...ن کشیدن دایره های تنگ ... اما ذره ای حتی برنمی تابد ... این نامه یک نسل سومی ست به آنها که هنوز شاید اندکی گوش شنوا داشته باشند و هنوز روزنه ای در دلشان مانده تا حرفی یا حکایتی در آن نفوذ کند ... 

آقایان ! 



روزی از یکی از دوستان همرزم و هم شانه تان در سالهای انقلاب که بعد از وقایع سال هشتاد و هشت دچار افسردگی و پریشانی شده بود و گاهی در برابر همنسلان ما ، ابراز تاسف و شرمندگی میکرد ، شنیدم روزهای پرشور و امیدِ بعد از انقلاب برای شما که با رویای مدینه فاضله روزتان را شب می کردید ، به فرزندان خود غبطه میخوردید که در چنین سرزمینی و چنین تاریخی و چنین حکومت مقدسی ! قرار است رشد کنند و بزرگ شوند ... حالا چه شده که فرزندان شما همه در غرب زندگی میکنند ؟ چه شده که دانشگاههای امریکایی و اروپایی برای فرزندان شما مناسب تر از دانشگاه های سرزمین اسلامی ایران است در حالی که امثال ما همین جا دانشگاه میرویم تا با حراست و استادهای سفارش شده شما دست و پنجه نرم کنیم ؟ چه شده که تورم و بیکاری گریبان تمام مردم و جوانان ایرانی را گرفته و تحریم های بین المللی توان از همه بریده اما آن دسته از پسران شما که تا امروز مانده اند روز به روز به واسطه رابطه و رانت و غیره جیب هایشان بزرگ تر میشود و رقم معامله هایشان نجومی تر ؟ 


آقایان ! 



حال که یک تفکر مذهبی و سیاسی بر تمام مردم ایران با مذاهب و تفکرات مختلف حکومت می کند ، چه شده که فرزندان شما در کشورهای آزادِ دنیا به هر شکل که میخواهند ، چه با منشی که از شما به ارث برده اند و چه با منش جدیدی که دنیایی متفاوت از شماست روزگار میگذرانند، اما شما بر تحمیل کردن محدودیت ها برمردمِ ایران روز به روز بیشتر پافشاری میکنید ؟ خانه ها و پشت بام های مردم را در شهر تفتیش میکنید و ویلاهای لوکس خود را در بهترین مناظر شمال کشور که با قطع درختان جنگلی و اموال ملی ساخته اید برای خود و خانواده هایتان آزاد و بی تفتیش گذاشته اید ؟ 

آقایان ! 

شما را به معروف امر میکنیم ... به معروفی که کشورهای دیگر را آباد و آزاد و توسعه یافته ساخته ... به معروفی که سرزمین های دیگر را برای فرزندان شما دوست داشتنی تر از مدینه فاضله ای که شما ساخته اید کرده ... به معروفی که کشورهای اسلامی پیشرفته و توسعه یافته تر دنیا را به آرامش و رفاه و ثروت رسانیده و با نمایی از زنان روبنده دار در کنار زنان نیمه برهنه در یک مکان ، به آزادترین و زیبا ترین نقاشی دنیا بدل کرده ...

و شما را نهی میکنیم از منکراتی که سرزمین تاریخی ایران را به تاراج می برد ... شما را نهی میکنیم از قطع کردن درختان جنگل و کور کردن زمین های کشاورزی و شالیزارها و ساییده کردن و خوردن معادن و سنگ های کوهستان ها و تخریب تمام اموال تاریخی و فرهنگی این سرزمین ... شما را نهی میکنیم از به زندان انداختن وطن دوست ترین جوانان و مردم این کشور ... شما را نهی میکنیم از دخالت در زندگی خصوصی مردم و ورود به عقاید و باورهایشان ... شما را نهی میکنیم از بی احترامی و توهین به زنان این سرزمین ... شما را نهی میکنیم از مامور کردن گروهی کم سواد برای برخوردهای ارشادی با تمام اقشار جامعه ... از روشنفکران و تحصیل کردگان و خدمتگزاران گرفته تا جوانان و دانشجویانی که با شکستن حریم انسانی و حرمتشان ، لباسشان را نقد و آنها را سوار ماشین های سیاه گشت ارشادتان میکنید ... شما را نهی میکنیم از دروغ گفتن مدام و سانسور و وارونه کردن حوادث در تلویزیون ملی ... شما را نهی میکنیم از تحمیل کردن بی ریشه گان و وطن ستیزان در بسیاری از پست ها و کرسی های مجلس ... شما را نهی میکنیم از امنیتی که جوانانِ شاد و زنان ورزش دوست و غیره را به شبی بازداشت و اسیدپاشان را در شهر آزاد می گذارد ... 
شما را نهی میکنیم از ساختن کشوری که فرزندان خودتان حاضر به زندگی در آن نیستند ... 

آقایان ! 

کارد را که به استخوان برسانید ، دیگر چیزی برای از دست دادن باقی نمی ماند ... اگر نسل من با تماشای تجربه نسل شما هرگز خیال دگرگونی های بزرگ در سر نداشته ، اگر نسل من به تبع نسل جدید بودنش با مصالحه و اصلاح سالهاست قدم های کوچک ومستمر برداشته ، اگر نسل من هنوز هم با تجربه های تلخی چون هشتاد و هشت در صف انتخابات 92 ایستاده ، برای زنده نگاه داشتن این مادر بی جان و بی نفس بوده ... کارد که به استخوان برسد دیگر نه تو مانی و نه من ... 

آقایان ! 

شما را به شنیدن صدای مردم و جوانان این سرزمین امر میکنیم 
و از خودکامگی و استبداد نهی ... 

هیلا صدیقی ـ فیسبوک