به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، آبان ۲۵، ۱۳۹۳

Âneologie خر شناسی؛ "شوهرهای «سابقم» همه دکتر بودند."، ابوالفضل اردوخانی

 باور کنید که من دکترا 
در (خر شناسی)  دارم.
داستان از آنجا آغاز می گردد که چند سال پیش در جمعی با خانم  «شب نخواب» ( نام مستعار) دکتر در اقتصاد از دانشکاه آزاد (اجارستاق، یا اجوستا روستایی است از توابع بخش کلیجان‌ رستاق شهرستان ساری در استان مازندران ایران)  با جمعیت  ۳۱۴ نفر آشنا شدم.
بعد از مدت کوتاهی که یک کمی با هم رابطه نزدیک پیدا کردیم، پرسید شما دکتر در چه رشته ای هستید؟ گفتم دکتر در خریت. وقتی به خودم می ا ندیشم می بینم، به درستی تمام زندگی ام به ابلهی گذشته، و ادامه دارد.

و روزی چند بار از خودم تعریف می کنم و می گویم «عجب خری» و مجسمه یک خر را هم سر در خانه ام نصب کرده ام، و زیرش نوشته ام استاد من.
  گفت: واه تو چقدر شوخی. ولی باید بدونی که من خجالت می کشم با کسی دوست باشم که دکتر نیست.

شوهرهای «سابقم» همه دکتر بودند.
تمام فک و فامیلم هم دکتر هستند. تازه تمام وزرا، و کلا وامرای ما دکترن، و به اندازه خر هم سرشون نمیشه، تو که خیر سرت نویسنده ای چرا دکتر نباشی!
مشکل من از آنجا زیادتر شد که هر بار با دوستان آشنایان ایشان بودم، خانم مرا «دکتر اردوخانی» معرفی می کرد.
و من هم مجبور بودم بگویم: بله من دکتر در خریت هستم.
خانم در اینجا می فرمودند، «دکتر شوخ» است. کار به انجا کشید که چندی که باور کرده بودند که من پزشکم، پشت سرم می گفتند: وآه انقدر چس افاده داره، نمی خواد بگه من دکترم، نبادا که یک نفر ازش نسخه ودارو بخواد.
خیلی زرنگه واسه اینه که خودش رو می زنه به خریت.

خانم نه تنها نزد دیگران و در خانه مرا دکتر صدا می کرد، حتی در مواقع حساس هم می فرمودند: «دکتر جان، دکتر جان».

در زاد روزم، خانم خیلی خوشحال یک کاغذ لوله شده به من داد وهمراه با بوسه ای گفت: این هم پیش کش زاد روز تو.
دو ملیون تومان برایم خرج برداشت. وقتی باز کردم دیدم، «ابولفضل اردوخانی» دکتر در خر شناسی (Âneologie ) از دانشکاه «آرادان، گرمسار » است. (دهکده محل تولد » آقای دکتر احمدی نژاد»رییس جمهور سابق مجبوب ما)

دوستان به خودتان وعده بیهوده ندهید، من خر شناس نیستم، و تنها و تنها خرم.
20 آبان 1393 ــ 11 نوامبر 2014 ــ بلژیک ــ اردوخانی

منبع: سایت شوخی و جدی