محسن کدیور |
ده نکته مهم نامه کروبی به رهبری
این نامه از چند جهت حائز اهمیت است. اول. نامه از حصر نوشته شده است: «از بهمن ۸۹ هم به دستور آن مقام در مکانهای مختلف در زندان خانگی قرار گرفتهام.» دوم. زمانی نامه منتشر شده که زمزمه رفع حصر به گوش میرسد و کروبی در این نامه نشان داده که بر سر پیمان خود با مردم شجاعانه ایستاده و همچنان در دفاع از مطالبات قانونی و شرعی خود استوار است. سوم. پس از اعتراضات دی ۱۳۹۶ این نامه نوعی دفاع از معترضین و نقد جدی حاکمیت است. این یادداشت شامل دو بخش به شرح زیر است: ده نکته مهم نامه کروبی به رهبری و حاشیه ای انتقادی بر نامه تاریخی.
مهدی کروبی هشتاد ساله سومین مطلب خود را در دوران حصر منتشر کرد. وی در ۲۱ فروردین ۱۳۹۵ در نامه به حسن روحانی رئیس جمهور درخواست کرد تا در دادگاهی علنی محاکمهاش کنند تا اثبات کند که نانجیب کیست! برسد به گوش حاکمیت مستبد (۲۲ فروردین ۱۳۹۵) در اریبهشت ۱۳۹۶ کتابی با عنوان نامهها شامل برخی نامههای وی از بهمن ۱۳۶۷ به بعد با مقدمهای از حصر در لندن منتشر شد. تحلیل انتقادی کتاب نامه های کروبی (۲۲ مرداد ۱۳۹۶) وبالاخره روز گذشته نخستین نامه او در زمان حصر خطاب به رهبر جمهوری اسلامی منتشر شد.
ده نکته مهم نامه کروبی به رهبری
اهم نکات این نامه تاریخی با عبارات خود کروبی همراه با توضیحی مختصر به این شرح است:
اول. شواهدی تازه بر عدم اجتهاد آقای خامنهای
لحن نامه انتقادی کروبی مودبانه است. او از بکار بردن عنوان «محترم» برای مقام رهبری احتراز کرده و شواهدی در «عدم اجتهاد» او ارائه کرده است: «در فروردین سال ۱۳۴۰ پس از درگذشت مرجع مطلق شیعه آیتالله العظمی بروجردی من در کنار تعدادی دیگری از شاگردان امام مقلد و مروج او بودیم. در آن زمان شما مقلد آیتالله حکیم بودید و بعدها به زمره مقلدان امام در آمدید و به گفته مرحوم آیتالله منتظری در موارد احتیاطات به ایشان رجوع میکردید.» معنای سخن وی این است که آقای خامنهای در دهه چهل مقلد آقای حکیم بوده، بعدا مقلد آقای خمینی میشود و احتیاطات خود را نیز به آقای منتظری رجوع میکرده است. این تقلید تا خرداد ۱۳۶۸ ادامه داشته است!
دوم. متناسب با اختیارات مطلقهتان پاسخگو باشید
کروبی با استناد به عبارتی از آقای خامنهای وی را مسئول اصلی نابسامانیهای کشور معرفی میکند: «هرکس به میزان سهم و حضورش در قدرت باید پاسخگوی مسئولیتهایش باشد. قریب ۲۹سال در جایگاه رهبری آنهم بعنوان حاکم و ولی مطلق [بوده اید]. بنابراین باتوجه به میزان حضور و نفوذتان در بالاترین لایه قدرت نظام باید بپذیرید که وضعیت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی امروز کشور نتیجه مستقیم سیاستهای راهبردی و اجرایی شماست… بار مسئولیت سیاستهای سه دهه گذشته را پذیرا باشید… به نظر شما چه کسی مسئول نادیده گرفتن امنیت اجتماعی و سیاسی افراد در چند دهه گذشته بوده است؟ اینکه اندکی از افراد وابسته به نهاد اصلی قدرت گرداننده همه تصمیمات کشور اعم از داخلی و بینالمللی باشند کجای انقلاب اسلامی جای دارد؟ این روش چه تفاوتی با حکومتهای خودکامه که پاسخگویی در آن محلی از اعراب ندارد و همواره مورد سرزنش ما بوده است دارد؟… سه دهه است که شما در رأس نظام قرار دارید و هنوز هم از جایگاه یک اپوزسیون سخن میگویید.» این شاه بیت غزل کروبی و حرف دل ملت ایران است.
سوم. ریشه اصلی مشکلات: حذف یاران انقلاب
کروبی در ریشه یابی مشکلات کشور نتیجه تاملات خود را اینگونه به اطلاع رهبری و مردم می رساند: «اینجانب ریشه اصلی مشکلات کشور را در رویکرد حذفی و دوری از مبنای مشروعیت سیاسی نظام که همان خواست و اراده مردم میباشد، میدانم.» او به دو پرده از حذف نیروهای انقلاب در زمان آقای خامنهای اشاره میکند:
پرده اول در انتخابات دور دوم مجلس خبرگان در سال ۱۳۶۹ «افرادی درون خبرگان با هدایت مراکزی در قدرت، محل تشکیل جلسات خبرگان رهبری را از ساختمان مجلس شورای اسلامی به بیت شما آوردند و در آنجا آقایان هم شتابزده آئیننامه این مجلس را به نحوی تغییر دادند که تأیید صلاحیت نامزدها از مراجع تقلید و استادان برجسته حوزه گرفته شد و در اختیار فقهای شورای نگهبان یعنی همان منصوبین حضرتعالی قرار گرفت. در حقیقت خبرگانی که وظیفه آن بر طبق قانون اساسی نصب، عزل و نظارت بر شخص رهبر و نهادهای زیر نظر اوست را به بیت شما آوردند و این رکن رکین قانون اساسی را در عمل به زیر مجموعه دفتر تبدیل کردند…. شورای نگهبان که پیش از بازنگری قانون اساسی حتی حق نظارت بر انتخابات خبرگان رهبری را هم نداشت، حیات و ممات این رکن مهم قانون اساسی که تضمینگر جمهوریت و مشروعیت سیاسی نظام جمهوری اسلامی است را به دست گرفت و خروجی آن شد مجلسی فرمایشی که تنها وظیفه سالانهاش ثناگویی است.»
«پرده دوم حذف نیروهای انقلاب»: «در سال ۱۳۷۱ تهاجم سازمانیافتهای علیه مجلس ساماندهی شد و در همین راستا جنابعالی در نماز جمعه آن زمان نیروهای خدوم و صادق مجلس را فتنهگر خواندید و از مردم خواستید به فتنهگرها رأی ندهند. در آن انتخابات اشخاصی که نباید دخالت میکردند در امر انتخابات دخالت کردند و برای اولینبار نظارت استصوابی توسط شورای نگهبان بدون هیچگونه لفظ یا عبارت قانونی و تنها به اتکای حمایت صریح شما اعمال و اجرا شد و تعداد ۴۱ نماینده مجلس در کنار خیل دیگر نامزدها به ساتور شورای نگهبان حذف شدند…. وقتی مجلسی تابع در خرداد ۱۳۷۱ تشکیل شد قانون انتخابات اصلاح و لفظ نظارت استصوابی به ماده ۳ قانون مربوطه اضافه گردید و مجلس این عصاره ملت به عصاره قدرت، آنهم با فهم فردی نظیر جناب جنتی که از آغاز تأسیس شورای نگهبان عضو آن شورا بوده و نزدیک به ۲۵ سال در کسوت دبیری بیرحمانه با آبروی افراد بازی کرده است، تبدیل شد. کند ذهنی، عجول بودن در تهمت زدن به افراد و دست بردن در انتخاب مردم ویژگی منحصر به فرد این عضو کهنسال شورای نگهبان است.»
این دو پرده از حذف روایت صادقی از دوران زمامداری آقای خامنه ای است. اهمیت پرده اول حذف وقتی بیشتر می شود که آن را در کنار ویدئوهای سه گانه جلسه ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ که اخیرا خارج از کشور منتشر شد بگذاریم. آقای خامنه ای با تدلیس در حداقل دو ناحیه (فرد فاقد شرایط شرعی و قانونی که به عنوان رهبر موقت تعیین شده بود به عنوان فرد واجد شرایط رهبری دائم به مردم معرفی شد) به قلع و قمع جناح چپ آن زمان (اصلاح طلبان بعدی) از مجلس خبرگان پرداخت و با تصویب نظارت استصوابی به اصلاح طلبان و افراد موسوم به خط امام اجازه ورود به مجلس شورای اسلامی نداد.
چهارم. وارد کردن سپاه و بسیج در سیاست و اقتصاد
«برخلاف نص صریح قانون اساسی و نظر صریح امام سپاه و بسیج در دوران رهبری شما وارد فعالیتهای سیاسی و اقتصادی شدند که نتیجه فاجعهآمیز آن این روزها برکسی پوشیده نیست. روزی یکی از فرماندههای پیشین سپاه در برابر این نقد به من گفت: “امام آنگونه میخواستند و آقای خامنهای اینگونه میخواهند و ما چارهای جز تبعیت نداریم.” …. خروجی اصرار بر دخالت سپاه در امور سیاسی، فرهنگی، امنیتی و اقتصادی چه بوده است؟ آیا این نوع نگاه به سیاست و اقتصاد، در قانون اساسی، قاموس جمهوری اسلامی و اندیشه بنیانگذار حکیم آن جایی داشته است؟ آیا این روش کشور را به سراشیبی سقوط و انحطاط و بحرانهای داخلی و بینالمللی رهنمون نکرده است؟ آیا زمان بررسی نتایج آن فرا نرسیده است و آیا حضرتعالی نباید در قبال خروجی تأسفانگیز آن که بارها نسبت به آن هشدار داده بودیم پاسخگو باشید.» این نقد کروبی هم متین است و قبلا هم مکررا به آن اشاره کرده بود.
پنجم. تقلب در انتخابات ریاست جمهوری سالهای ۱۳۸۴ و ۱۳۸۸
«در انتخابات ریاست جمهوری ۸۴ سپاه و بسیج به محوریت فرزند شما آقا سید مجتبی به نفع یکی از نامزدها ورود کردند و در نتیجه تخلف و تقلب آنان در سه استان اصفهان، تهران و قم فرد مورد نظر با حرکت کودتاگونه شورای نگهبان، با آنکه اینجانب در ۱۱ استان کشور اول بودم به مرحله دوم فرستاده شد. البته این امر در سایه انحصارطلبی و بیتجربگی افراد پرنفوذی درون جریان اصلاحات و همچنین ضعف وزارت کشور در صیانت از آرای مردم تحقق پیدا کرد….
در سال ۸۸ وقتی مردم با حضور پرشمار خود به سیاستهای مناقشه برانگیز او که کشور را در آستانه تحریم و انزوا قرار داده بود نه گفتند، پیش از شمارش آرا پیروزی ایشان با درصدی معین اعلام شد و فردای انتخابات هم وقتی مردم در شوک تقلب و مهندسی انتخابات بودند پیام تبریک حضرتعالی صادر گردید. برای ماندن او در قدرت همهی اعتبار نظام را هزینه کردید و در نمازجمعه۲۹ خرداد به جای شنیدن صدای اعتراض مسالمتآمیز مردم و احترام به خواست آنان با زبان تهدید سخن گفتید و از مهندسی ناشیانه انتخابات دفاع کردید.» او با ارائه آمار و شواهد مختلف تقلب آقای خامنه ای را در انتخابات سالهای ۸۴ و ۸۸ محرز می کند.
ششم. حکومتی کردن حوزه های علمیه
«به موازات دخالتهای مادی و معنوی حکومت در حوزهها استقلال حوزهها علمیه مخدوش گردیده و جایگاه آنان نزد مردم به شدت آسیب دیده است. برای حفظ دین و آبروی روحانیت شیعه از شما مصرانه میخواهم به دخالت نهادهای امنیتی و حکومتی در حوزهها پایان دهید. اجازه دهید مراجع عظام تقلید و روحانیون کشور آزادی عمل داشته باشند و همچون گذشته ملجاء و پناهگاه مردم باشند. متأسفانه سالهاست که نهادهای امنیتی و نظامی با تربیت و فعال کردن تعداد معدودی از طلاب عرصه را بر مراجع تقلید و دلسوزان حوزه تنگ کردهاند. حوزهها بر خلاف نظر امام به پول حاکمیت آلوده شدهاند و در کنار آنان مراکزی با نامهای مقدس از بودجه عمومی کشور رقمهای نجومی دریافت میکنند…. بنیادهای انقلابی که هدف از تأسیس آنها در بدو انقلاب رسیدگی به محرومین و فقر زدایی از کشور بوده در عمل به کارتلهای اقتصادی و حیات خلوت برخی افراد تبدیل شدهاند که هیچگونه نظارتی هم بر آنان اعمال نمیگردد.»
هفتم. دفاع از اعتراضات اخیر مردم
«در چنین شرایطی طبیعی است که تودهها و طبقات فرودست جامعه که پایگاه اصلی انقلاب اسلامی بودهاند به بشکه باروتی تبدیل شوند. اعتراضهای اخیر مردم در شهرهای مختلف کشور علیه ظلم و فساد و تبعیض زنگ خطری است که هرچه زودتر باید آن را دریابید و دغدغههای معیشتی مردم را مورد توجه قرار دهید…. فقر و بیکاری در کشور بیداد میکند و به گفته مقامات مربوطه بیش از۱۰ میلیون نفر از جمعیت کشور در فقر مطلق زندگی میکنند. تغییر این وضعیت در تعامل صحیح و دوری از تنش با همسایگان و جامعه بینالمللی است…. به جای تکرار اتهام ارتباط با دشمن و برخوردهای قهرآمیز و سختگیرانه سخن آنان را با جان و دل گوش دهید و ببینید چه بستری در این کشور فراهم شده که دشمنان کشور و انقلاب چشم طمع به آن دارند و منتظر فرصتی برای تعرض به تمامیت ارضی سرزمینمان هستند. بیش از آنکه این زخم عمیق گردد و فجایع بیشتری در زندانها رقم خورد از شما مصرانه میخواهم دستور آزادی زندانیان بحران اخیر را صادر کنید.»
هشتم. سوء تدبیر مقام رهبری
کروبی با تقاضات رفتاری آقای خامنهای درباره هاشمی رفسنجانی و محمود احمدی نژاد متذکر میشود: «آیا بهراستی جایگاه رهبری این است که روزی کسی را با چنین اهرمی به قدرت برساند و روز دیگر همان فرد را از اعمال یک حق ساده محروم کند؟ … دقت کردهاید که این دست رفتارها چگونه واکنش مردم را در انتخاباتها برانگیخته است؟ بهطوری که حاضرند در انتخاباتهایی که شورای نگهبان نامزدهای اصلی را فلهای رد میکند و حق انتخاب مردم به شدت محدود است و امکان رقابت جدی وجود ندارد، ساعتها در صف رأی بمانند تا چهرههای نزدیک به شما را حذف کنند. چرا به جای درک پیام مردم و احترام به خواست آنان که صاحبان اصلی کشورند در مقابل آنان قرار میگیرید؟ … جایگاه رهبری این نیست که روزی مرحوم هاشمی رفسنجانی را از شرکت در انتخابات ریاست جمهوری محروم کند … بهراستی برخی چه رویاهایی برای خبرگان در سر دارند که برای تحقق آن رویاها همه باید در این مسیر ذبح شوند؟»
نهم. اعلام آمادگی برای مناظره درباره انتخابات ۸۸
کروبی در انتهای نامه اش به آقای خامنه ای می نویسد: «آیا پس از ۸ سال توهین، افترا و هتاکی یکطرفه نمیخواهید برای یکبار هم شده میان طرفین این مناقشه یک مناظره آزاد و زنده را در رسانه ملی که متعلق به کشور است نه اشخاص، فراهم آورید؟ اینجانب بدینوسیله آمادگی شرکت خود را به همراه مشاورانم در هر مناظرهای مرتبط با انتخابات ۸۸ و حوادث پس از آن اعلام مینمایم.» و این آب پاکی است بر دستان خامنهایو اعلام بر سر موضع بودن پس از هفت سال حصر غیرقانونی.
دهم. در حسرت «دوران طلایی امام خمینی»
کروبی با نقد مدیریت آقای خامنه ای بیاد «دوران طلایی امام خمینی» می نویسد: «در این سه دهه بخش مهمی از نیروهای اصیل انقلاب را کنار گذاشتید تا سیاستهای مورد نظرتان را اجرا کنید و امروز با نتایج همان سیاستها مواجه هستید. پاسخگویی وظیفه همه مقامات نظام است وجنابعالی که کارکرد نهادها و سازمانهایی مانند سپاه، بسیج، شورای نگهبان، نهادهای انقلابی، ائمه جمعه، صداو سیما و .. را مطابق نگرش و سیاستهای مورد نظرتان تغییر دادهاید باید بیش از دیگران به این مهم توجه کنید. آیا این نوع دخالتها در امور جاری کشور با چارچوب تئوری ولایت فقیه مورد نظر امام و یا با آنچه مد نظر تدوین کنندگان قانون اساسی بوده است، همخوانی دارد؟
تفسیری که رسانههای رسمی حکومت این سالها از ولایتفقیه ارائه میکنند معنایی جز تعطیل کردن عقل جمعی و ایجاد یک نظام خودکامه فردی ندارد. این رویکرد عوارض سنگینی از خود به جای گذاشته است. بهراستی چگونه میخواهید این اشتر سرکش قدرت را بدون پالایش و اصلاح ساختاری نظام به دست دیگری بسپارید؟ برای یک لحظه هم شده تصور کنید این تفسیر فراقانونی از اختیارات بی حساب و کتاب ولیفقیه پس از شما در ید فرد دیگری قرار گیرد و آن فرد بخواهد آراء و نظرات خود را بر یک ملت آنهم بدون نظارت و پاسخگویی تحمیل کند. چه تصویری فاجعهباری از آن روز برایتان متصور است؟»
به نظر وی «[آقای خمینی] دخالتهای محدودش در امور حکومت برای بازکردن گرههای کور دوران جنگ بود.» او آنگاه از مظلومیت احمد خمینی می گوید که «بیت امام را در سلامت با چند نفر اداره کرد و جز نیکی در حق افراد کاری نکرد اما با بیمهری مواجه شد» و از حذف نوه آقای خمینی «که در قم درس خارج میگوید و چند مرجع تقلید اجتهادش را گواهی کردهاند» گلایه میکند.
حاشیه ای انتقادی بر نامه تاریخی کروبی
الف. به نظر کروبی آغاز مشکلات کشور از رهبری آقای خامنه ای آغاز شده و اگر آقای خامنه ای منش و روش بنیانگذار جمهوری اسلامی را در پیش می گرفت کشور به چنین مصایبی مبتلا نمی شد. البته حذف جناح اصلاح طلب (چپ سابق) توسط آقای خامنهای که بشدت مورد نقد کروبی است کار نادرستی بوده است. اما آقای خامنه ای دقیقا همان کرد که آقای خمینی کرده بود. هر دو مخالفان و منتقدان خود را حذف کردند. آقای خمینی آقایان شریعتمداری، قمی، بنی صدر، بازرگان و نهضت آزادی از مذهبیها و کلیه نیروهای غیرمذهبی را از منتقدان مسالمت آمیز حذف کرد. آقای خامنه ای هم عینا آقایان منتظری، آذری قمی، کروبی، موسوی، اصلاح طلبان و افراد موسوم به خط امام از مذهبی ها که به ولایت او اعتقادی نداشتند و کلیه دگراندیشان غیرمذهبی را حذف کرد. بین این دو حذف چه تفاوتی است؟ هیچ!
ب. انحراف جمهوری اسلامی با رهبری آقای خامنه ای آغاز نشد. این نظام از ابتدا قانونمدار نبود. نظریه ولایت مطلقه فقیه از بنیاد اشکال دارد. و استبداد دینی البته با پشتیبانی اکثریت مردم با آقای خمینی آغاز شد. در آن زمان حقوق بشر خصوصا حقوق اقلیت رعایت نمیشد. دیکتاتوری اکثریت ماهیت استبداد دینی را عوض نمی کند. البته در دوران زمامداری آقای خامنه ای شاهد دو فرق هستیم: یکی اینکه برخلاف آقای خمینی، آقای خامنه ای در زمان رهبر شدن نه مرجع بود نه فقیه. دیگر اینکه بتدریج رهبری نظام در دوران وی حمایت اکثریت مردم را از دست داده است و یقینا اکنون آقای خامنه ای اگر در همه پرسی آزادی شرکت کند اکثریت قاطع مردم مخالف رهبری او هستند. اما هیچکدام از این دو امر باعث نمی شود شروع استبداد دینی را از خرداد ۱۳۶۸ بدانیم. استبداد دینی در ایران معاصر همزاد جمهوری اسلامی است.
پ. کروبی همانند هاشمی رفسنجانی و بسیاری اصلاح طلبان می پندارد با بازگرداندن رهبری به خانواده خمینی کشور گلستان می شود که این نیز از رسوبات همان تفکر «دوران طلایی امام راحل» است.
ت. انتقادات کروبی پس از ۱۳۶۸ بجاست، نگاه او به دهه اول جمهوری اسلامی، ولایت مطلقه فقیه و اصلاح پذیری جمهموری اسلامی قابل مناقشه است. أولا دوران زمامداری آقای خمینی از کلیه اشکالات وارده به آقای خامنه ای رنج می برد. ثانیا بدون حذف ولایت مطلقه فقیه و فروعات آن از قانون اساسی إصلاحات ساختاری ممکن نیست. ثالثا علاوه بر اصل ولایت مطلقه فقیه، جمهوری اسلامی مبتنی به مبنای «دیانت ما عین سیاست ماست» می باشد. این دو اصل اُسّ و أساس انحرافات ساختاری جمهوری اسلامی است. به عبارت دیگر پشت پا زدن به حکومت دینی و قبول جدایی نهاد دین از دولت یعنی پذیرش حکومت سکولار دموکراتیک، و اداره کشور توسط نمایندگان مردم بر أساس کاردانی و رعایت موازین حقوق بشر راه برون رفت از مشکلات و بحرانهاست.
ث. در هر حال نامه شجاعانه آقای کروبی از کنج حصر هفت ساله قابل تقدیر است. انتظار آن است که میرحسین موسوی و زهرا رهنورد هم پس از هفت سال استقامت تحسین برانگیز، آراء خود را با ملت در میان گذارند. رفع حصر رهبران جنبش سبز کماکان مطالبه ای ملی است. اصلاح طلبان و اهالی جنبش سبز اگر نتوانند خود را با تحولات سریع جامعه هماهنگ کنند از عرصه تاثیر گذاری کشور حذف خواهند شد.
منبع: سایت نویسنده