ولی فقیه چرا ساکت است
مهرانگیز کار
فقیهان لحظه به لحظه نسبت به زنان گستاخ تر می شوند. کلام شان و پیام شان، جماعتی را که گوش به فرمان آنها دارد بر می انگیزد تا روی زنان اسید بپاشند و بهشت را پیش خرید کنند.فقیهانی که به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران راه یافته اند، فقیهانی که از ستاد ائمه جماعت فرمان می گیرند، فقیهانی که با حوزه ها خط و ربط دارند، عموما مجری سیاست های شخص ولایت فقیه هستند و هرگاه یقین داشتند که شخص ولی فقیه این گونه کلام مستهجن نسبت به زنان را نمی پسندد، تریبون نماز جمعه و رادیو تلویزیون ولایت را تبدیل به ابزاری نمی کردند که تیشه به ریشه کرامت انسانی زنان و به تدریج حق حیات آنها می زند.
ستاد ائمه جمعه، زیر نظر مستقیم شخص آقای خامنه ای، برای هر هفته، اصول مهم سیاست های تایید شده توسط ایشان را مثل نقشه راه تحویل می گیرد. با این وصف یقین حاصل است که اگر ائمه جمعه آزادی دارند تا هر آن چه دلخواه شان است بر ضد زنان بگویند و تشویش خاطر هم نداشته باشند، از آن روست که مو به مو به امریه عمل می کنند و فرمان به جا می آورند. هرچه بیشتر به بهانه حجاب و تفکیک جنسیتی، زنان را تحقیر می کنند، بیشتر مشمول عنایات مقام ولایت قرار می گیرند و سکوت ایشان، تبدیل شده است به تشویق نامه ای که لابد رنگ و لعاب مالی اش هم قابل توجه است و عنایات انواعی از بابک زنجانی به فراوانی شامل حال شان می شود. بی سر و صدا و در کمال امنیت.
از جمله ائمه جمعه که کوره های آدم سوزی را بر ضد زنان ایرانی داغ می کنند، می شود از " حاج آقا یوسف طباطبائی نژاد" امام جمعه اصفهان یاد کرد که گفته است: " مسئله حجاب دیگر از حد تذکر گذشته است و برای مقابله با بدحجابی باید چوب تر را بالا برد و از نیروی قهریه استفاده کرد." یکی نیست به این حاج آقا بگوید شما با چوب تر حلیم خودت را هم بزن و دیگی را که از صدقه سر حکومت بادآورده ، بار گذاشته ای پاسداری کن. لگد به بخت خودت نزن که تاریخ ایران از این تاخت و تازها بسیار دیده و سرانجام همه را خاک کرده است.
از آن جا که در نظام شعاری و قانونی جمهوری اسلامی ایران، "نیروی قهریه" ده ها متولی دارد ، لذا حاج آقا یوسف طباطبائی نژاد روی کلامش، همه آن متولیان است که وقتی بیدادشان از حد در می گذرد به آنها می گویند "نیروهای خود سر". حال آن که سر دارند و می رسند به بالاترین نقطه از هرم قدرت. به علاوه روی کلامش با عموم چاقوکش هائی است که با نهادهای حکومتی برای مداخلی که از آن متصور است، بیعت کرده اند و اسم خودشان را هم گذاشته اند "ذوب شده در ولایت".
بنابراین خطیب معلوم است از کجا فرمان می برد. مخاطب خطیب هم معلوم است چه کسانی هستند. قانون مجازات اسلامی هم صریح است به این که اگر مسلمانی به تصور آن که شخصی مهدورالدم است او را عمدا به قتل برساند، بی برو و برگرد، قصاص نمی شود، حتی اگر در دادگاه نتواند ثابت کند که مقتول به راستی مهدورالدم بوده است، باز هم سرفراز از دادگاه خارج می شود. خب در بهشت جنایتکاران، دزد نگرفته پادشاه است و قاتل هم اگر از حکومت یا کلام مستهجن حکومت فرمان برده باشد، مقام اش به عرش اعلی می رسد. اسید پاشی روی زنان هم ثواب اخروی دارد و حضرت آقا دون شان خود می دانند که به صورت علنی از گفتار و داوری جاهلانه فقیهان بر ضد زنان که پیاپی در محافل عمومی ایراد می شود و بازتاب خشونت بار دارد، انتقاد کنند. فتنه ای که این فقیهان، گستاخانه برپا کرده اند، فتنه واقعی است.
اما در فرهنگ یاوه سرایان، به این می گویند "غیرت دینی". غیرت دینی همه آقایان را که روی هم بگذاریم، صنار ارزش ندارد. به میراث ملی چیزی نمی افزاید، از آن کم می کند تا جائی که قرابت ذاتی اش با داعش روشن می شود.
بنابراین خطیب معلوم است از کجا فرمان می برد. مخاطب خطیب هم معلوم است چه کسانی هستند. قانون مجازات اسلامی هم صریح است به این که اگر مسلمانی به تصور آن که شخصی مهدورالدم است او را عمدا به قتل برساند، بی برو و برگرد، قصاص نمی شود، حتی اگر در دادگاه نتواند ثابت کند که مقتول به راستی مهدورالدم بوده است، باز هم سرفراز از دادگاه خارج می شود. خب در بهشت جنایتکاران، دزد نگرفته پادشاه است و قاتل هم اگر از حکومت یا کلام مستهجن حکومت فرمان برده باشد، مقام اش به عرش اعلی می رسد. اسید پاشی روی زنان هم ثواب اخروی دارد و حضرت آقا دون شان خود می دانند که به صورت علنی از گفتار و داوری جاهلانه فقیهان بر ضد زنان که پیاپی در محافل عمومی ایراد می شود و بازتاب خشونت بار دارد، انتقاد کنند. فتنه ای که این فقیهان، گستاخانه برپا کرده اند، فتنه واقعی است.
اما در فرهنگ یاوه سرایان، به این می گویند "غیرت دینی". غیرت دینی همه آقایان را که روی هم بگذاریم، صنار ارزش ندارد. به میراث ملی چیزی نمی افزاید، از آن کم می کند تا جائی که قرابت ذاتی اش با داعش روشن می شود.
حاج آقا عبدالله جوادی آملی یک فقیه دیگر است که از مدال بردن زنان ورزشکار ایرانی خونش به جوش آمده و گفته است: "ما خیال می کنیم کمال زن در این است که برای ما برود مدال بیاورد، کمال زن در مادر شدن است، در فرزند تربیت کردن است، کمال زن در اصلاح جامعه است، چرا عواطف در جامعه کم است، زن از همین حقیقت خلق شده است، به ما گفتند بیراهه بروید ما هم گفتیم چشم!"
به گزارش رسا، این مولف کتاب "مفاتیح الحیات"، در بخش دیگری از سخنانش گفته است: فضیلت زن در این نیست که زن و دختر ما برود پایش را دراز کند و یک کسی را بزند و برای ما مدال بیاورد، به کجا داریم می رویم!
بی شک این آقائی که "مفاتیح الحیات " نوشته در حال حاضر که حیات زنان اصفهانی و بدن شریف آنها در خطر اسید پاشی است، اصلا به اصل حیات زنان فکر نمی کند و در محافل عمومی به جانیانی که در مکتب آقایان بار آمده اند هشدار نمی دهد و آنها را تبهکار اعلام نمی کند. آقایان عموما رهرو راه حاج آفا یوسف طباطبائی نژاد شده اند که امر به معروف و نهی از منکر را تعریف کرده و نماد آن را "چوب تر" قرار داده است. خود می دانند که اصطلاح "چوب تر" از کدام ضرب المثل می آید. اگر منظورشان همان ضرب المثل است ناگزیر باید "چوب تر" را سزاوار شخص ایشان بدانیم و لاغیر.
زنان ایرانی که جان شیرین شان در قتل های محفلی چند سال پیش در کرمان پایمال فتاوی آقایان شد، بیم آن می رود زیر هجوم جنون آمیز و گسترده فقیهان، بکلی امنیت جانی از دست بدهند و از ترس خانه نشین بشوند. به نظر می رسد از وقتی که فقیهان کمتر اجازه دارند با امریکا کل کل کنند، بیشتر متوجه زنان شده اند و نوچه هاشان را بیش ازپیش به جان زنان انداخته اند.
صداهائی از درون بیت آنها بیرون درز می کند که نشان می دهد زیر مطالبات انسانی زنان بیت خود خم شده اند و بیرون از بیت، جبران مافات می کنند. پوش به پالان جانیان می ریزند. جانیانی که انگیزه های دینی را خرج جنایت می کنند و سرانجام به کمک فقیهان و فتاوی کور آنان از مجازات هم رها می شوند. عجب گلستانی شد کشوری که این همه ذخائر معدنی و این همه سرمایه اجتماعی دارد؟
صداهائی از درون بیت آنها بیرون درز می کند که نشان می دهد زیر مطالبات انسانی زنان بیت خود خم شده اند و بیرون از بیت، جبران مافات می کنند. پوش به پالان جانیان می ریزند. جانیانی که انگیزه های دینی را خرج جنایت می کنند و سرانجام به کمک فقیهان و فتاوی کور آنان از مجازات هم رها می شوند. عجب گلستانی شد کشوری که این همه ذخائر معدنی و این همه سرمایه اجتماعی دارد؟
هر چه هست، هجوم به زنان ایرانی شباهت پیدا کرده است به انتقامجوئی از ایستادگی آنان در برابر یورش ۳۵ ساله فقیهان. دو سالی هست که تشدید هم شده است.
برنامه هائی که از آستین نهادهای مختلف از جمله شهرداری تهران، یکی پس از دیگری بیرون آمده، هرچند مسکوت مانده، اما مثل مار زنگی، زهر خود را در کام جامعه ریخته و آینده ای خشونت بار را رقم می زند که گویا قرار است نخستین قربانیان آن زنان باشند.
برنامه هائی که از آستین نهادهای مختلف از جمله شهرداری تهران، یکی پس از دیگری بیرون آمده، هرچند مسکوت مانده، اما مثل مار زنگی، زهر خود را در کام جامعه ریخته و آینده ای خشونت بار را رقم می زند که گویا قرار است نخستین قربانیان آن زنان باشند.
در این وادی پر خطر، سکوت آقای خامنه ای در برابر همه تحقیرها و توهین های علنی نسبت به زنان، چگونه قابل توجیه است؟
آیا این نطق و خطابه ها و مصوبات عموما معطوف به اراده ایشان است؟ چوب تر چی؟
اگر زنان ایرانی در یک لحظه تاریخی غیر قابل پیش بینی بخواهند "اعاده حیثیت" کنند، به کدام عدالت خانه پناه ببرند و از کدام مقام شکایت کنند؟
در قانون اساسی جمهوری اسلامی کدام مقام سکان امور را در دست دارد؟
آیا این مقام می تواند از مسئولیت نسبت به کرامت انسانی زنان که در کلام کارمندان (فقیهان صاحب منصب) ایشان، به کرات خدشه دار می شود، بگریزد؟
مهرانگیز کار
آیا این نطق و خطابه ها و مصوبات عموما معطوف به اراده ایشان است؟ چوب تر چی؟
اگر زنان ایرانی در یک لحظه تاریخی غیر قابل پیش بینی بخواهند "اعاده حیثیت" کنند، به کدام عدالت خانه پناه ببرند و از کدام مقام شکایت کنند؟
در قانون اساسی جمهوری اسلامی کدام مقام سکان امور را در دست دارد؟
آیا این مقام می تواند از مسئولیت نسبت به کرامت انسانی زنان که در کلام کارمندان (فقیهان صاحب منصب) ایشان، به کرات خدشه دار می شود، بگریزد؟
مهرانگیز کار
منبع: ایران وایر