همایون شجریان
وطن، وطن
وطـن، وطـن، وطـن، وطـن
تو سبز وجاودان بمان
که من، پـرندهای مـهاجـرم
که از فراز باغ با صفای تو
به دور دست مه گرفته، پر گشودهام
نظر فکن به من که من به هر کجا غریب وار
که زیر آسمان دیگری، غنودهام
همیشه با تو بودهام، همیشه با تو بودهام
تصنیف وطن با صدای همایون شجریان
گروه دستان با سرپرستی حمید متبسم
وطن، وطن
نظر فکن به من که من به هر کجا غریب وار
که زیر آسمان دیگری، غنودهام
همیشه با تو بودهام، همیشه با تو بودهام
همیشه با، تو بودهام
اگر که حال پرسی ام، تو نیک می شناسی ام
مـن از درون غـصـه هـا و قـصـه هـا برآمدم
چه غمگنانه سال ها، که بال ها
زدم به روی بحـر بی کناره ات
که در خروش آمدی، به جنب و جوش آمدی
به جنب و جوش آمدی
به اوج رفت موجهای تو که یاد باد اوجهای تو
کنون اگر که خنجری میان کتف خستهام
اگر که ایستادهام
و یا ز پا فـتادهام
برای تو، به راه تو شکستهام
سپاه عشق، در پی است
شرار و شور کارساز، با وی است
دریچههای قـلب، باز کن
سرود شب شکاف آن، ز چار سوی این جهان
کنون به گـوش می رسد
من این سرود ناشنیده را
به خون خود سرودهام، به خون خود سرودهام
وطـن، وطـن، وطـن، وطـن
تو سبز وجاودان بمان
که من، پـرندهای مـهاجـرم
که از فراز باغ با صفای تو
به دور دست مه گرفته، پر گشودهام
وطـن، وطـن، وطـن، وطـن
تو سبز وجاودان، بمان