به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، مرداد ۰۸، ۱۳۹۸

اعتصاب غذای خشک سپیده قلیان؛ خانواده نگران سلامتی اوست

سپیده قلیان، در چهارمین روز اعتصاب غذا (چهارم مرداد) پس از افت شدید فشار خون به بهداری زندان منتقل شده است: «سپیده بعد از چهار روز اعتصاب در زندان به دلیل افت فشار بی‌هوش شده، خانم منیره عربشاهی او را بغل کرده به بهداری برده است در آنجا بهش سرم زدند و با ویلچر به داخل بند برگشته است.»

یک منبع آگاه از وضعیت سپیده قلیان، فعال مدنی که از تاریخ سه‌شنبه اول مرداد ماه دست به اعتصاب غذا (خشک) در زندان قرچک زده است به کمپین حقوق بشر در ایران گفت این فعال مدنی در اعتراض به رفتار ناشایست ماموران زندان قرچک و همچنین وضعیت بلاتکلیف خودش دست به اعتصاب زده است این منبع به کمپین گفت خانواده او دستگاه قضایی را مسوول جان فرزند کوچک‌شان می‌دانند. این منبع با اظهار نگرانی شدید خانواده سپیده قلیان گفت: «آخر یک دختر ۲۴ ساله چطور می‌تواند برای یک نظام ۴۰ ساله خطرناک باشد. مگر چه کرده، فقط حرفش را زده، برای اعلام اعتقادش و دفاع از کارگران که نباید این‌طور با او و بقیه دوستانش رفتار شود.»

به گفته این منبع، سپیده قلیان، در چهارمین روز اعتصاب غذا (چهارم مرداد) پس از افت شدید فشار خون به بهداری زندان منتقل شده است: «سپیده بعد از چهار روز اعتصاب در زندان به دلیل افت فشار بی‌هوش شده، خانم منیره عربشاهی او را بغل کرده به بهداری برده است در آنجا بهش سرم زدند و با ویلچر به داخل بند برگشته است.» به گفته این منبع خانواده‌اش که در شهر دزفول زندگی می‌کنند از زمان شروع اعتصاب فرزندانشان او را ندیده‌اند و به شدت نگران وضعیت فرزندشان هستند.»

این منبع درباره دلایل اعتصاب غذای سپیده قلیان گفت: «سپیده فقط به خاطر حق کارگران در اعتصابات نیشکر هفت‌تپه شرکت کرد و به خاطر یک کارگر، آقای اسماعیل بخشی نظرش را اعلام کرد اما نه تنها او را بازداشت کردند و چندین ماه در بدترین شرایط نگهش داشتند بلکه در زندان هم به خودش و حتی خانواده‌اش بی‌احترامی می‌کنند.  مادر و پدر سپیده هر دو مریض و سالمند هستند و ساکن شهر دزفول هستند، آنها هر هفته مجبورند ۱۳ ساعت با اتوبوس به تهران سفر کنند، بعد از پایان ملاقات هم چند ساعتی در پارک استراحت می‌کنند تا دوباره به دزفول برگردند اما در روزهای ملاقات ماموران به آنها بی‌احترامی می‌کنند. در آخرین ملاقات،  ماموران از پدرش خواستند حتی انگشتر دستش را هم دربیاورد. آخر یک پیرمرد با انگشتر دستش چه کار خلاف می‌تواند انجام دهد که او را برای ۲۰ دقیقه دیدن دخترش این قدر اذیت کردند والا با دزد و اختلاس‌گر هم این‌طور رفتار نمی‌کنند البته خود ماموران وزارت اطلاعات هم یک بار به سپیده گفته بودند که تو دزدی نکردی، تو با نظام مقدس ما در افتادی. آخر دختر ۲۴ ساله چطور می‌تواند با یک نظام در بیفتد.»

سپیده قلیان، متولد ۱۳۷۴، فعال مدنی و اهل اهواز ۲۷ آبان ۹۷ در جریان اعتراضات چند روزه کارگران نیشکر هفت‌تپه خوزستان به همراه اسماعیل بخشی، فعال کارگری و جمعی دیگر از کارگران بازداشت شد. او یک ماه بعد در تاریخ ۲۷ آذر ماه با قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.

پس از اینکه اسماعیل بخشی نماینده کارگران کارخانه نیشکر هفت‌تپه در پستی اینستاگرامی از شکنجه‌های خود در دوران بازداشتش نوشت و وزیر اطلاعات را دعوت به پاسخگویی کرد، سپیده قلیان نیز در توییتر خود درباره شکنجه اسماعیل بخشی و خودش نوشت.

علیرغم پیگیری‌ وکلای آنها برای دادخواهی از شکنجه و آزار و اذیت‌ها در دوران بازداشت، شامگاه ۲۹ دی ماه مستندی به نام «طراحی سوخته»از شبکه خبری بیست و سی صداوسیما پخش شد که حاوی اعترافاتی از اسماعیل بخشی و سپیده قلیان در مقابل دوربین بود. در این برنامه آنها وابسته به گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی معرفی شدند.

سپیده قلیان در واکنش به پخش اعترافاتش از تلویزیون در توییترش خواهان برگزاری دادگاه علنی شد: «این تصاویری که از من پخش شد گواه دیگری در اثبات حرف‌هایم مبنی بر شکنجه شدن در طول مدت بازداشتم بود. جدی‌تر از قبل به پیگیری شکنجه شدنم خواهم پرداخت و حالا که اعترافاتم پخش شد خواهان علنی برگزار شدن دادگاهم هستم.»

سپیده قلیان و اسماعیل بخشی مجددا صبح روز ۳۰ دی ماه از سوی ماموران بازداشت شدند. در جریان بازداشت سپیده، ماموران برادرش امیر قلیان را نیز بازداشت کردند. امیر قلیان ۱۰ بهمن ماه با قرار وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی از بازداشتگاه اهواز آزاد شد.

از اینجا به بعد باید خودت را مرده حساب کنی!

منبع آگاه به سپیده قلیان به کمپین گفت خانواده او «۲۴ روز» پس از دور اول بازداشتش از وضعیت او و محل نگهداریش اطلاعی نداشتند. این منبع به کمپین گفت خانم قلیان پس از آزادی با قرار وثیقه نیز سه مرتبه به اداره اطلاعات اهواز احضار شده بود: «پس از آزادی سپیده هم ماموران مرتب با او تماس می‌گرفتند. سه بار خواستند که او به اداره اطلاعات اهواز برود که خانواده‌اش هر سه بار یک ساعت زودتر از زمان خواسته شده او را برای توضیحات بردند تا مبادا مشکلی پیش بیاید»

این منبع در ادامه گفت: «اما یکهو بعد از یک ماه آزادی با قرار وثیقه، صبح زٰود ۳۰ دی ماه دو مامور زن و چهار مامور مرد به خانه آنها هجوم آوردند اما بعد یکهو تبدیل به ۱۷ مامور شدند. کل خانه پر شده بود از مامور،  انگار می‌خواستند جایتکاری را دستگیر کنند، دست  و پا و دندان امیر برادر بزرگترش را شکستند چون از بردن خواهرش جلوگیری کرده بود. بعد هم سپیده و امیر  را هر دو چشم بسته با ماشینی بردند امیر  از ماموران می‌پرسد چرا می‌خواهند خواهرش را دوباره ببرند که ماموری می‌گوید برای خودش این‌طور بهتر است، آخر قرار است تروریست‌ها به این ور مرز بیایند و او را بکشند که برادرش می‌گوید ما راضیم اینطوری کشته شود.»

این منبع درباره شکنجه‌های سپیده قلیان در بازداشتگاه اهواز گفت: «بودن در سلول انفرادی برای مدت طولانی، بی‌خبری از بیرون، اینکه ماموران بهت بگویند از اینجا به بعد باید خودت را مرده حساب کنی، اینکه در یک سلول کوچک با درب فلزی برای روزهای طولانی بمانی همه شکنجه است، به او گفته بودند وقتی صدای پا در راهرو می‌شنود باید سریع چشم‌بندش را ببندد و رو به دیوار بایستد، اگر او را صدا کردند با سر خم شده بیرون بیاید لباس بسیار گشاد بر تن‌اش کرده بودند، با پای برهنه، اوایل بازداشتش در زمستان بود، سلول سرد بدون وسیله گرمایشی، یک پتو با بوی بد، زمین کثیف و یک کلمن آب که آن‌قدر کثیف بوده که از خٰوردن آب صرفنظر می‌کرده، شب‌ها هم صدای جیغ و نعره شنیده می‌شده، این‌ها همه شکنجه است شکنجه فقط به معنای کتک زدن نیست. وقتی با چشم بسته تو را می‌برند، مرتب می‌ترسی که الان تو را بزنند و نمی‌دانی از کدام سمت زده خواهی شد. همه اینها را در نظر داشته باشید مضاعف بر اینکه سپیده ۲۴ ساله‌اش است و  تا قبل بازداشت با خانواده‌اش زندگی می‌کرد و کسی به او از گل نازک‌تر نگفته بود. »

به گفته این منبع «رٰوزی که سپیده را از زندان دزفول به تهران منتقل کردند فقط سپیده یک زنگ کوتاه به خانواده‌اش زد و گفت دارند من را می‌برند اما نمی‌دانم کجا، او در یک ماشین و اسماعیل بخشی و امیر امیرقلی در یک ماشین دیگر چشم‌بسته به تهران آورده می‌شوند. اما هیچ‌کدام تا زمانی که به شعبه هفتم دادسرای زندان اوین برسند از وجود یکدیگر خبر نداشتند چون چشم بسته  و در دو ماشین متفاوت بودند. بعد در آنجا تفهیم اتهام می‌شوند. سپیده به بازپرس شعبه می‌گوید من ساعت‌ها چشم بسته بودم، گشنه‌ام است اما هیچ توجهی نمی‌شود.»

سپیده قلیان، اسماعیل بخشی، علی نجاتی، امیر امیرقلی، عسل محمدی، ساناز الهیاری و امیرحسین محمدی‌فرد که همگی دارای یک پرونده مشترک هستند بین تاریخ‌های ۲۲ تا ۲۸ اردیبهشت ۹۸ به شعبه هفتم بازپرسی زندان این برای اخذ آخرین دفاعیات فرا خوانده شدند، همگی  اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی»، «تشکل گروه به قصد بر هم زدن امنیت ملی» و «ارتباط با گروه‌ها و احزاب معاند» است. پیش از این در بازجویی‌های به این افراد گفته شده بود آنها با گروه کمونیستی کارگری در ارتباط هستند. علاوه بر این سپیده قلیان و اسماعیل بخشی به دو اتهام دیگر «تشویش اذهان عمومی» و «نشر اکاذیب » به دلیل رسانه‌ای کردن شکنجه‌هایشان نیز متهم هستند.

همه آنها اولین جلسه دادگاه‌شان صبح ۱۲ مرداد ۹۸ در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه برگزار خواهد شد. علاه بر این مهدی قلیان برادر سپیده قلیان که در تاریخ ۳۰ دی ماه پس از ورود ماموران به منزلشان به همراه سپیده بازداشت شد در تاریخ ۲۷ مرداد ماه در شعبه ۱۰۱ دادگاه انقلاب دزفول دادگاه دارد، مهدی قلیان متهم به «ایراد ضرب و جرح ضابطین قضایی» و «تمرد از دستورات ماموران قضایی» است.

ایران امروز