به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، دی ۰۶، ۱۳۹۵

مرکل و سوغات کشتار برلین


به این‌راحتی‌ها نمی‌توان رهبری را پیدا کرد که میزان محبوبیتش به اندازه آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، در مدت‌زمان کوتاهی از این‌رو به آن‌رو شده باشد.

سیاست درهای باز مرکل به روي پنا‌ه‌جویان و مهاجران در سال گذشته میلادی در نهایت چنان ضربه کاری سیاسی‌ای به او وارد آورده که می‌رود تا امروز و به دنبال کشتار تروریستی در برلین، صدر اعظم را در آستانه انتخابات عمومی سال ٢٠١٧ به یک نقطه بی‌بازگشت برساند. سردرگمی مقامات در شناسایی عامل اصلی کشتار نیز هیچ کمکی به اوضاع نکرده و بیش‌ازپیش بر خشم مردم افزوده است؛ خشمی که زمستان گذشته و در پی آزار و اذیت‌های جنسی گسترده در کلن نیز با این ادعا که پنا‌ه‌جویان و مهاجران مسئول حمله به زنان در جشن‌های عمومی سال نو بوده‌اند، دامنگیر مقامات و دولت شده بود. حوادت کلن و اکنون برلین، به نظر بسیاری نتیجه تصمیم مرکل مبنی بر صدور مجوز ورود بیش از یک ‌میلیون پنا‌ه‌جوی گریخته از کشورهایی مانند سوریه، لیبی، افغانستان و سومالی در تابستان سال ٢٠١٥ به خاک آلمان بوده است.

این تصمیم صدراعظم در استقبال از این تعداد پنا‌ه‌جو در زمان خود به طرز گسترده‌ای در آلمان و فراسوی آن مورد ستایش قرار گرفته و به‌عنوان پاسخی دندان‌شکن به موج فزاینده و نگران‌کننده احساسات ملی‌گرایانه و دست‌راستی پوپولیستی تعبیر شد. درواقع این اقدام مرکل به‌عنوان نمونه‌ای نادر از همدردی یک رهبر جهانی با مردمانی قلمداد شد که زندگی‌ خود را در نتیجه منازعات و فروپاشی اجتماعی حاصل از آن، زیر و رو یافته بودند. ‌هزاران نفر از شهروندان آلمانی در ایستگاه‌های قطار و اتوبوس حاضر شدند تا با بسته‌های غذا و پوشاک از پنا‌ه‌جویان تازه‌وارد استقبال کنند. شخص مرکل نیز در همان ابتدای گشایش مرزهای آلمان به روی این تعداد پنا‌ه‌جو، آن هم در مدت‌زمانی چنین کوتاه، اطمینان داد دولت و مردم آن کشور می‌توانند با موفقیت از این برهه گذر کنند. او بعدتر نیز چنین اظهار كرد اگر دولت زمانی به دليل درازکردن دست دوستی در موقعیتی اضطراری ناچار از عذرخواهی شود، دیگر آلمان را وطن خود محسوب نخواهد کرد. همین اظهارات اکنون دامنگیر رهبری شده که روزگاری محبوبیتش چنان بالا بود که هیچ نامزد رقیبی حتی امیدی به تقلا برای پایین‌کشیدن او از کرسی قدرت نداشت؛ موقعیتی که امروز دیگر به هیچ عنوان صادق نیست. شاهد این مدعا نیز افول چشمگیر اتحاد دموکراتیک مسیحی، حزب متبوع مرکل، در انتخابات منطقه‌ای آلمان است که حتی در ایالت زادگاه صدراعظم نیز پشت سر حزب سوسیال‌دموکرات و حزب دست‌راستی«آلترناتیوی برای آلمان» که با خط مشی‌ای مهاجرستیزانه در انتخابات حاضر شده بود، در جایگاه سوم آرا ایستاد. محبوبیت شخص مرکل نیز بنا بر نتایج یک نظرسنجی سراسری در ماه سپتامبر گذشته، به پایین‌ترین میزان خود در پنج سال گذشته رسیده است. دراین‌میان، دور از ذهن است اگر فکر کنیم حمله تروریستی اخیر در برلین نیز نرخ محبوبیت او را بیش‌ازپیش کاهش نخواهد داد. با همه این اوصاف و با نظر به برگزاری انتخابات عمومی در سال آینده میلادی و امید مرکل به تمدید دوره صدارت خود برای چهارمین بار، صدراعظم آلمان برخلاف انتظارات بسیار آسیب‌پذیر می‌نماید.
واقعیت آن است ما در زمانه‌ای پرآشوب به سر می‌بریم؛ دورانی که تروریسم و ترس از آن را به هنجاری جدید بدل کرده است. حس همدردی با آنانی که فلاکت‌هایشان نقیضه‌ای بر باور ما به تمدن است، به شکل قابل‌فهمی زیر سایه تهدیدات تروریستی تعدیل و ملایم شده است. پنا‌ه‌جویان حقی اخلاقی و انسانی برای برخورداری از یک سکونت‌گاه امن دارند. آنان قربانی آن بیماری اخلاقی غرب هستند که در قامت دکترین تغییر رژیم ظاهر شده است. اما درمان درواقع ساده و روشن است: بدون راهبردهای تغییر رژیم، بحران پنا‌ه‌جویی هم در کار نیست. اما آنچه چندان ساده و سرراست نیست، چگونگی برقراری تعادل بین حقوق انسان‌های گریخته از آشوب، جنگ و منازعه با حق مردمان اروپایی مبنی بر درامان‌بودن از تهدید کشتارهای همگانی است. هراس از نقض چنین حقی به هیچ عنوان غیرمعقول نیست؛ حتی اگر راست افراطی که هیچ‌گاه از دهه ١٩٣٠ به بعد، این‌چنین شاهد صعود ستاره بخت و اقبال خود در اروپا نبوده، به شکل تلخ و گزنده‌ای از آن بهره‌برداری کرده باشد. اکنون اگر به گذشته نگاه کنیم، جذب بیش از یک ‌میلیون پنا‌ه‌جو در یک مقطع زمانی کوتاه، بدون رایزنی و کنکاش جدی درباره عواقب و پیامدهای آن بر انسجام اجتماعی، یک واکنش نسنجیده و فاجعه‌آمیز از سوی صدراعظم آلمان بوده است؛ واکنشی که می‌تواند به‌خوبی مرثیه‌ای بر حیات سیاسی او نیز باشد.

جان وایت
منبع: CounterPunch
برگرفته از شرق