در باز دیزی و حیای گربه
آقای زادهوش باید خیلی باهوش تر از استادش جناب مکارم شیرازی باشد که برای جهانی کردن اسلام و شهر قم، تنها بودجه و امکانات، پول نفت و امتیاز ویژه طلب نمی کند، بلکه تنها از ملت ایران چند “چاه نفت “، یک “پرچم خوشرنگ” و یک ” قانون اساسی مستقل” طلب می کند و از مردم جهان هم “پذیرش بین المللی” و امکان ” اعزام سفیرهای رنگ و وارنگ” !
سخنان “مدیر جامعه المرتضی” برای تشکیل کشور مستقل”قم”، در همان روزی بیان می شود که آیتالله مکارم شیرازی هم عنوان کرده است “موقعیت قم نسبت به سایر شهرها(ی ایران) متفاوت است و اگر مسؤولان ( جمهوری اسلامی) به قم اهمیت دهند نتایج ملی و جهانی آن را خواهند دید- فارغ از آنکه آمار و ارقام در مورد لإیه های زیرین این شهر چه نتایجی از حضور روحانیون نشان می دهند که از اغلب شهرهای ایران فجیع تر است.
این ضرب المثل را بی خود نگفته اند که “در دیزی باز است، حیای گربه کجاست”!، اما به نظر می رسد آقای احمد زادهوش “بِه مرگ گرفته” تا ملت ایران ” به تب راضی شوند”، غافل از این که ضرب المثل دیگری تاکید دارد که “فلانی را به ده راه نمی دادند سراغ خونه کدخدا را می گرفت”!
شاهد هم فراوان است، زمانی آیت الله مکارم حرف زدن فرودگاه برای شهر قم را مطرح کرد- لابد برای پرواز مستقیم به کشورهای خارجی، چون یک ساعت رانندگی تا تهران که این حرف ها را ندارد- مردم به او خندیدند و گفتند این همه وجوهات شرعی، بودجه دولتی، درآمدهای بادآورده دارید از همان منابع خرج کنید.
روزگاری سرش را می زدی، ته ش را می زدی، جناب مصباح به نام سرکشی به شاکردان العزانی به کانادا و “تبلیغ اسلام” از آمریکا سر درمی آورد و از محله های آن چندانی نیویورک و شرکت در “جشن هالووین”، با کت و شلوار عاریه ای به عنوان لباس بالماسکه”، تا آنجا که به دلیل زیاده طلبی ممنوع الورودش کردند و به فکر تعیین دولت احمدی نژاد افتاد و دریافت بودجه های آن چنانی!
حال هم که حسن روحانی دست به شفاف سازی زده و افشای بودجه های چند صد میلیاردی این موسسات و نهادهای ریز و درشت مذهبی، داد ملت بلند شده است که “ما نان نداریم بخوریم شما از جیب مردم در حلق این جماعت بیکار می ریزید؟!” البته، بعضی هم که جسارت بیشتری دارند و زبانی روان تر حرف آن جماعت دزد و فاسد را تکرار می کنند که ” آن ممه را لولو برد”!
بعید است این سخن که “استقلال حوزه علمیه در قالب یک کشور مستقل این امکان را فراهم میسازد تا حوزه علمیه قم به نظام رهبری دینی شیعیان جهان تبدیل شود و ارتقا یابد”، بدون جاه طلبی و سهم خواهی خاصی بیان شده باشد. چون وقتی که همان ابتدای انقلاب بحث رفتن آیت الله خمینی به قم، ایجاد “وإتیکان اسلامی” و وانهادن بقیه کشور به دست ملت مطرح بود، روحانیت عظیم الشأن آن را نمی پذیرفت و نوعی توهین به خود ارزیابی اش می کرد.
به نظر می رسد که بیان این دست سخنان و نوشته ها در این برهه خاص با دو کارویژه هدفمند صورت می گیرد- حداقلی و حداکثری! حداقلی ترساندن دولت و ملت باشد برای کسب بودجه و امکانات بیشتر و وسیع تر. حداکثری داشتن دو کشور باشد، یکی کل ایران در اختیار “ولی فَقِیه مطلقه” و دیگری کشور قم با چاه های اهدایی، بودجه ی میلیاردی و سفیران خارجی ای با عمامه های بزرگتر، لباده های بلندتر، عباهایی رنگی تر و جیب هایی گشادتر!
عیسی سحرخیز