همین دیروز بود که خبر دستگیری سردبیر و مدیر مسئول سایت دولت بهار منتشر شد؛ محمد حسین حیدری، دوست پیشین جناب حمیدرضا مقدمفر، مدیر سابق یک رسانه ی وابسته به نظامیان قدرت، نه تشنه ی خدمت!
در این کشور شگفتی ساز چه بسا فردا روزی خبر دستگیری مدیرمسئول سابق خبرگزاری فارس را هم چون این فعال مطبوعاتی دولت احمدی نژاد ندهند، چون این بار از آن سوی بام افتاده است!
حمیدرضا مقدمفر در مصاحبه ای با أتکا به “تئوری توطئه” این نظریه را تبیین کرده است که این دشمن است که “در پی القای فروپاشی جمهوری اسلامی است”!
در جهت کتمان این حقیقت که آنانی که چند دهه با “قدرت بدون مسئولیت”، با “طلبکاری از دولت، بدون بدهکاری به ملت” بر چاه های نفت و منابع مالی بیت المال نشسته و ایران را به این اوضاع فلاکت بار رسانده اند که هم از نظر اجتماعی و هم از نظر اقتصادی در حال فروپاشی ست، “سرسوزنی اشتباه و خطا نداشته اند”!
بر اساس این نظریه: «طراحان پنهان سناریو “القاء جمهوری اسلامی در حال فروپاشی است” کاری کردند که علاوه بر رسانههای غربی، در داخل کشور نیز برخی افراد از اصلاحطلبان تا احمدینژادیها و نهضت آزادی همه یک حرف را بزنند و بگویند در کشور بحران است و انقلاب در حال فروپاشی است.»… “دشمن” در پی “قداستزدایی از ساحت رهبری” است؛ «تضعیف و بیاعتبارکردن جایگاه رهبری، شخص ولیفقیه و ولایت فقیه از جمله موضوعاتی است که امروز از سوی جبهه دشمن دنبال میشود که متأسفانه برخی در داخل نیز با قلم و رسانه خود با دشمن همراهی میکنند.»
پیش از ادامه ی بحث بد نیست باز خاطره ای از دوران فعالیت مطبوعاتی بگویم و برخوردهای این چنینی دوستان دیروز امثال آقای مقدم فر که اکنون با وجود تمام خوش خدمتی ها همچون سعید مرتضوی به تیر بلا دچار آمده اند!
آن روزها، در پی استعفا از پست مدیرکلی مطبوعات داخلی وزارت ارشاد به دلیل ماجرای توقیف روزنامه زن و شرکت دادن آن در نمایشگاه بین المللی مطبوعات، روزنامه “اخبار اقتصاد” را در جمع دوستان روزنامه های جامعه، توس، نشاط و عصرآزادگان، منتشر می کردم که البته خیلی زود در جریان توقیف فله ای مطبوعات تعطیل شد.
روزی، از سر اتفاق برای کاری گذرم به “خبرگزاری جمهوری اسلامی” افتاده بود که در دوران وزارت ارشاد سید محمد خاتمی معاون خبر ” إیرنا” بودم. در دفتر قبلی خود مشغول گفت و گو با دوستان و همکاران سابق بودم که ناگهان اتاق باز و جناب اکبر جوانفکر وارد شد. او آن روزها هم زمان با داشتن مسئولیت خبرنگار ویژه رهبرى در دفتر آقای خامنه ای، پست بالایی هم در خبرگزاری گرفته بود.
وی آن زمان به بهانه ی “پوشش اخبار بعثه رهبرى “، هر ساله در موسوم حج راهی مکه و مدینه می شد و بعدها از قبل این پست و مقام ها، از سران اثرگذار دولت احمدی نژاد شد و البته چند سال بعد از متهمان و مغضوبان.
جوانفکر بی توجه به جو دوستانه ی حاکم بر اتاق، خیلی زود ماموریت خود را شروع و اتهام ها را وارد و استنطاق را آغاز کرد!
– تو چرا در روزنامه ات تیتر اول را به “آیت الله العظمی خامنه ای اختصاص نمی دهی؟”.
– ” چرا برای ایشان از “مقام معظم رهبری” استفاده نمی کنی و همچون رسانه های ضدانقلاب خارجی مثل بی بی سی رهبر خطاب می کنی؟
نه آن جا اوین بود و نه من اهل بازجویی پس دادن. تنها توضیح دادم:
– اخبار اقتصاد روزنامه ای ست اقتصادی، هر گاه رهبری حرف تخصصی در خور تیتر اول شدن داشته باشد، ما کار حرفه ای خودمان را می کنیم و الا با زدن یک تیتر کوچک در جای گوشواره ی تبلیغاتی، در بالای صفحه اقتصادی حرف هایشان را به اطلاع مخاطبان خود می رسانیم.
– در مورد استفاده از عنوان ” رهبری”، به جای “مقام معظم رهبری” که حساسیت ویژه بر روی آن وجود دارد نیز بر اساس أصول روزنامه نگاری عمل می کنیم و بحث همدستی ما با رسانه های خارجی امثال بی بی سی نیست!
بیان این نکته نیز خالی از لطف نیست که در آن دوران هر روزنامه ی اصلاح طلبی که از این مقام رسمی ذکر شده در قانون اساسی، به جای ” ألقاب پرطمطراق ” افراد بادنجان دور قاب چین” استفاده می کرد، از همان ابتدا در معرض اتهام بود و تعطیلی زودهنگام توسط سعید مرتضوی!
آقای جوانفکر آن روز با ریش و سبیلی آویزان از اتاق سابق من خارج شد، بدون آن که به عقلش برسد که روزی در جایگاه متهم خواهد نشست و “با آن همه خدمات مشعشع”، همان اتهام های مرا خواهد داشت: ” تبلیغ علیه نظام”، “توهین به رهبری”- البته با این إرفاق که در دوران حبس جایگاهش ویژه خواهد بود، در بند اختصاصی ٢۴١ اوین، مخصوص خودی های سابق. بدون این که چون من خیلی زود از بازداشتگاه ٢٠٩ و بند ٣۵٠ اوین به جایی چون زندان رجایی شهر تبعید شود!
حال مدیر سابق این رسانه ی منتسب به حاکمیت نیز در جایگاه مشاور مطبوعاتی دوران احمدی نژاد نشسته است و سعی دارد با حرف های این چنینی برای اصلاح طلبان پرونده سازی کند: «موضوعاتی مانند “نقد رهبری” و یا به قول آقای حجاریان، “قداست زدایی از قدرت” و یا به قول بیبیسی کاهش و اقتدار ولی فقیه در واقع، جملگی از یک جنس هستند.»
مقدمفر همانند استاد خود حسین شریعتمداری در صدد است این افراد را جاسوس یا عامل بیگانه بخواند تا زود به نان و نوا یا پست و مقام بالای آن چنانی برسد، غافل از این که دست سرنوشت هزار دام پنهان بر سر انسان ها می نهد. به قول آن رند خرابات، حافظ خوش سخن:
صوفی نهاد دام و سر حُقِه باز کرد/ بنیاد مکر با فٓلکِ حقه باز کرد
بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه/ زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد
عیسی سحرخیز