لنگرود، شهری با قریب به صدهزار نفر جمعیت در شرق گیلان، چند سالیست به بازار پررونق خریدوفروش پرندگان مهاجر بدل شده است.
نه تنها در بازار معروف ماهیفروشان عرضه و فروش پرندگان مهاجر به تعداد بسیار زیاد و در ملأ عام انجام میگیرد، بلکه کافی است در خیابانهای شهر قدم بزنید تا بهراحتی با فروشندگان دورهگردی که بدون واهمه شما را به خرید انواع پرندگان مهاجر، بهخصوص خوتکا و چنگر، دعوت میکنند، روبهرو شوید.
دوستداران محیط زیست امید داشتند با تغییر مدیریت پیشین محیط زیست شهرستان که عکسالعملی کاملا منفعلانه در قبال این جلوه آشکار از بیقانونی و تقابل با طبیعت داشت، شاهد جلوگیری از عرضه پرندگان مهاجر باشند؛ اما
باوجود انتصاب امین نجات به مدیریت جدید اداره حفاظت محیط زیست لنگرود و همه امیدهای اولیه برای بهبود شرایط محیط زیست در این شهرستان، با فرارسیدن فصل سرما نهتنها هیچگونه برخوردی با عرضهکنندگان غیرقانونی گونههای مختلف پرندگان و آبزیان مشاهده نمیشود، بلکه این وضعیت ولنگار، به مراتب تشدید هم شده است؛ تاحدیکه به جرئت میتوان از لنگرود به نام فریدونکنار پرندگان مهاجر در گیلان نام برد. این مسئله بیانگر آن است که سازمان حفاظت محیط زیست، نیازمند تغییر نگرش مدیران ارشد در مقوله مسائل اختصاصی محیط زیست است و صرفا با تغییر چند مدیر در سطوح شهرستانها، امیدی به ایجاد تغییری محسوس در وضعیت سادهترین معضلات زیستمحیطی نیست. دراینبین دو موضوع مهم و درخورتوجه وجود دارد؛ نخست بحث مدیریتی و دیگری بحث اجتماعی. مدیران غیربومی که تجربه کار را در استانهای شمالی ندارند، به جهت تفاوت جنس کار و تفاوت قوانین محیط زیست در استانهای شمالی با سایر استانهای کشور، مدت زمانی را باید صرف کسب تجربه کنند؛ اما جایگاه مدیریت در یک شهرستان، جایگاه کسب تجربه نیست، بلکه این جایگاه باید مجالی برای خرج تجربه باشد؛ موضوعی که باید سرلوحه مدیران ارشد برای انتخاب مدیران میانی محیط زیست در شهرستانهای گیلان شود. باوجود اینکه فرمانده یگان حفاظت محیط زیست استان گیلان، از آغاز آخرین هفته مهرماه، همزمان با شروع فصل مهاجرت پرندگان و آغاز فروش پروانه شکار، به تمام پاسگاهها و نیروهای اجرائی محیط زیست استان برای افزایش گشتهای حفاظتی از مناطق تحت مدیریت، آماده باش کامل اعلام كرده بود؛ به نظر میرسد نگرش گزارشی و تبلیغاتی برای مدیران محیط زیست در برخی از شهرستانها، بیشتر به عاملی برای پوشش کمکاریها و ناتوانیها بدل شده است. بهعنوان مثال کافی است به سایت رسمی حفاظت محیط زیست گیلان مراجعه کنید تا شاهد خبر عزاداری ایام محرم در کانون پرورش فکری کودکانونوجوانان لنگرود باشید. درحالیکه این موضوع و خبر آن، با اداره محیط زیست لنگرود هیچ ارتباطی ندارد! و هیچیک از کارکنان اداره حفاظت محیط زیست لنگرود، در این برنامه حضور هم نداشتهاند. بهاینترتیب تمرکز روی فعالیتهای تبلیغاتی غیرمرتبط، عاملی برای تمرکزنداشتن بر فعالیتهای اجرائی شده است. حتی این فعالیتهای تبلیغاتی در مسیر صحیح نیز صورت نمیگیرد؛ بهعنوان مثال، شاید هیچ ماهیفروشی در بازار لنگرود نداند گونهای مانند اردکماهی از گونههای حمایتشده و حفاظتشده است؛ اما به وفور شاهد عرضه اینگونه ارزشمند برای فروش در بازار هستیم که نشانه نبود اطلاعرسانی صحیح و فعالیتهای فرهنگی اداره محیط زیست در شهر کوچکی مانند لنگرود است. ازدیگرسو، فقر اقتصادی و بیکاری گسترده جوانان، صید و شکار را به منبع درآمدی متداول تبدیل کرده است و صرفا با رویکرد فرهنگی نیز نمیتوان امیدی به جلوگیری از شکار و صید بیرویه داشت؛ چراکه فرصتهای شغلی در این شهرستان، محدود و درآمد مردم بسیار کم است و بسیاری نیز از این طریق امرار معاش میکنند. برخورد قضائی و افزایش جرائم برای شکار و صید غیرمجاز، چنانکه تاکنون صورت گرفته نیز با توجه به نیاز اقتصادی صیادان و شکارچیان، کماثر خواهد بود. وضعیت بهگونهای شده که تعداد شکارچیان و صیادان گاهی بیشتر از صید است و هرکس تلاش بیشتری برای شکار و صید بیشتر و درآمد بیشتر میکند که این موضوع، خود به طبیعت شکننده و محیط زیست و جانوری، آسیب شدیدی وارد میکند. یکی از راههای کنترل صید و شکار، علاوه بر نقش بازدارنده و تبلیغی سازمان محیط زیست، ایجاد اشتغال و رسیدگی به وضعیت معیشتی مردم است؛ تا صید و شکار و عرضه آن در بازار نیز متناسب و به میزان محدود انجام شود. با ادامه روند کنونی، فعالان و دوستداران عرصه محیط زیست امیدی برای ممنوعیت تجارت گونههای ممنوع در لنگرود ندارند.
احمد زاهدی / شرق