تاريخ طنز ايران و نشانههاي اجتماعي آن
تاريخ فرهنگ و ادبيات هر ملتي، نشانههايي از حضور طنز و شوخي دارد.
هيچ ملتي نيست كه شوخي نداشته باشد. فرهنگ يك ملت را ميشود از شوخي و طنز جاري در زبان مردم آن جامعه يا ثبت شده در متون نظم و نثر آن دريافت.
در تاريخ ادبي و فرهنگي، مردم هر جامعهاي با شوخيها و لطيفههايشان شناخته ميشوند؛ گاهي اين طنزها زمخت و خشن و انتقامجو هستند و گاهي هم ظريف.
شوخيها ميزان فشار اجتماعي روي جامعه را در مقاطع تاريخي مختلف نشان ميدهند. اما شوخي تنها مخصوص ايرانيها نيست.
هر ملتي شبيه اين شوخي و طنز را دارد.
شوخيها بسته به فشارهاي زمانه و جامعه شفاهي و كتبي ميشوند.
در زمانهاي كه فشار وجود داشته باشد، شوخيها هم بيشتر دهان به دهان و شفاهي است و جايي مكتوب نميشود.
اما وقتي آزاديبيان وجود داشته باشد و فشارها هم كمتر، متون طنز و كتبي هم بيشتر ميشود.
من از چهل سال پيش تا امروز بررسي دقيقي از متون طنز فرهنگ و ادبيات ايراني را آغاز كردم؛ پژوهشي كه دوجلد اوليه آن تا اواخر اين ماه توسط نشر ثالث منتشر ميشود و عنوانش «تاريخ طنز ادبي ايران» است.
در اين پژوهش چندين و چند دههاي از متون دوران هخامنشي و ساساني آغاز كردم، به عصر حافظ رسيدم و بعد تا مشروطه پيش رفتم و نگاهي جامع به طنز ايراني انداختم تا به اين سوالها پاسخ داده شود كه ايرانيها واقعا ملت شوخطبعي هستند؟
اين شوخطبعي در زمينههاي اجتماعي و فرهنگي تا چه حد است و در ساختار اجتماعي ما چه تاثيري دارد؟
با اين سوالها ميشود نگاه جديتري به فرهنگ طنز و شوخي ايراني داشت و از لفافه آنها شرايط اجتماعي هردوره و آنچه در دل جامعه ايراني در هر مقطع تاريخي ميگذرد را پيدا كرد و ديد كه چطور ايرانيها از شوخيهاي خردورزانه به شوخيهاي خشمگين رسيدند و چطور در مقاطعي آرام و زيبا و معقول طنز ادبي را ثبت كردند.
جواد مجابي / روزنامه اعتماد