دادگاه مردمی "ایران تریبونال" پس از صدور حکم "جنایت علیه بشریت" برای عاملان و آمران کشتارهای دهه شصت، به مدد "کمیته دیدبان" خود سرگرم تکمیل مستندات مربوط به مسئولیت دستاندرکاران اعدامهاست.
خانوادههای جانباختگان و کنشگران عرصههای مختلف تشکیل شده، در دو مرحله رسیدگی، نظام جمهوری اسلامی را به ارتکاب "جنایت علیه بشریت" محکوم کرده است. حکم ۵۱ صفحهای و ۱۷۰ مادهای این دادگاه نمادین، حذف و سرکوب زندانیان سیاسی در دهه شصت را نسلکشی میخواند.
ایران تریبونال از کارگروههای مختلف، کمیسیون حقیقتیاب و تیمهای حقوقی و دادستانی تشکیل شده و وکلای سرشناسی چون جان دوگارد (پروفسور حقوق بینالملل)، اریک دیوید (پروفسور حقوق جنایی بینالمللی)، نانسی هورماشیا (دکتر حقوق)، جفری نایس (پروفسور حقوق) و پیام اخوان (پروفسور حقوق بینالملل) با آن همکاری دارند.
کارزار ایران تریبونال در کلیت خودش از الگو و قانونمندی دادگاه راسل پیروی میکند؛ دادگاهی که به کوشش برتراند راسل و ژان پل سارتر، نویسندگان انگلیسی و فرانسوی در سال ۱۹۶۵ برای محکومیت آمریکا در جنگ ویتنام برپا شد و توجه افکار عمومی جهان را به جنایات انجام شده در این جنگ جلب کرد.
دویچه وله برای مرور دستاوردها و برنامههای ایران تریبونال، پای صحبت مرسده قائدی نشسته که هشت سال در دهه شصت در زندان بوده و دو برادر و همسر برادرش نیز جزو اعدام شدگان این سالها هستند.
.............
دویچه وله: ۱۱ سال از عمر ایران تریبونال میگذرد. آیا کار دادگاه پس از شهادتهایی که افراد دادند و حکمی که صادر شد، تمام یافته تلقی میشود؟
مرسده قائدی: خیر به هیچ وجه. دادگاه بر اساس شهادت ۷۰ نفر از زندانیان سیاسی و خانوادههای جان باختگان، حکم جنایت علیه بشریت را برای سران حکومتی و همه کسانی که در سالهای ۶۰ و ۶۷ مرتکب جنایت شدهاند، صادر کرد. این حکم ممکن است در زمانی که صادر شد قدرت اجرایی نداشت، اما اکنون که اوضاع تغییر کرده میتوان از آن برای طرح مجدد اعمال افراد و به دادگاه کشاندن انها استفاده کرد.
دادگاه در دو مرحله شهادتها را شنید. اول مرحله کمیسیون حقیقتیاب که پنج روز طول کشید و در لندن بود و سپس لاهه که سه روز به طول انجامید.
آیا حکم قرار است به مجامع بینالمللی خاصی ارجاع شود؟
ما نمیتوانیم به مجامع بینالمللی حکم را ارجاع دهیم اما بر اساس آن میتوانیم پرونده عاملان را به روز کنیم و به جریان بیندازیم. مثلا وقتی هاشمی شاهرودی به آلمان آمده بود، بر اساس گفتههای کسی که علیه او شهادت داده بود، دوباره وکیل گرفتیم و مستندات را مطرح کردیم. این حکم از این زاویه معتبر است که چون افرادی به جنایت علیه بشریت محکوم شدهاند، میتوان از مجامع بینالمللی خواست که آنها را تحت تعقیب قرار دهند. در واقع میخواهیم همانطور که آنها ایران را برای دیگران ناامن کردهاند، اجازه ندهیم که از کشورهای اروپایی و غربی به عنوان محل امن خودشان استفاده کنند.
حکم که نمادین است و الزام آور نیست. مثلا در مورد شاهرودی جز جلب توجه افکار عمومی چه توانستید بکنید؟
درست است ولی ما دو وکیل در آلمان داشتیم و مستندات مربوط به ایشان را به دادستانی آلمان دادیم و گفتیم که بر این اساس او قابل پیگرد است. هدف فقط این نبود که افکار عمومی روشن شوند.
واکنش دادستانی چه بود؟
فرصت خواستند برای بررسی اما هاشمی شاهرودی، قبل از این که دادستانی آلمان کاری بکند، فرار کرد. یعنی او را فراری دادند.
ولی علیرضا آوایی، وزیر دادگستری جمهوری اسلامی در زمستان به ژنو آمد و در شورای حقوق بشر سخنرانی کرد.
ما برای مورد او هم، در سوئیس وکیل داشتیم اما به ما گفته شد که ایشان مسئولیت دولتی دارد و از تعقیب مصون است. به وکیل.گفته بودند که میدانیم پرونده او چیست ولی نمیتوانیم کاری بکنیم. البته باید توجه داشت که الان، خیلی از مقامات جمهوری اسلامی برای کارهای دولتی به غرب نمیآیند، بلکه دارند فرار میکنند و پولهایشان را خارج میکنند.
در ایران تریبونال، زیر مجموعهای به نام کمیته دیدبان درست شده که دارد برای تک تک عاملان و آمران جنایتها فهرست عملکردشان را تهیه میکند. ما اطلاعیه مطبوعاتی دادیم و اعلام کردیم که با کمک وکلا، مستندات اعمال این افراد در حال تهیه است. البته دادگاه واقعی مورد نظر ما برای محاکمه آمران و عاملان جنایات و اعدامها، صرفا وقتی تشکیل خواهد شد که رژیم جمهوری اسلامی سرنگون شده باشد. بنابراین در مرحله کنونی فعالیتها در این چارچوب است.
پس آرزوی خانوادهها و جان به در بردگان از دهه شصت و قتلعام ۶۷ که میخواهند مسئولان این فجایع معرفی شوند، عذرخواهی کنند و کیفر ببینند، به بعد موکول میشود؟
به نظر من بحث عذرخواهی نیست بلکه بحث جنایت علیه بشر است. دادگاههایی چون دادگاه مادران آرژانتین باید در ایران باشد. ضمنا دادخواهی خیلی وقت است که شروع شده و آغازش نیز از مادران است. فشار دادخواهی و همچنین اختلافات داخلی مقامات نظام بوده که باعث اعترافاتی نزد عاملان جنایت شده است.
الان ابراز تردید میشود که تلاشها برای روشنگری و دادخواهی از دایره خاصی فراتر نرفته و مثلا نسلجوان از اتفاقهای دهه شصت زیاد خبر ندارد؟ به نظر شما فعالیتهای مختلف از جمله تشکیل "ایران تریبونال" آگاهیبخشی کافی داشته است؟
بله. این اتفاق افتاده و مثالی میزنم. ما میبینیم که به محض دستگیری یا اعدام یک نفر در ایران، صدای دادخواهی خانوادهها بلند میشود. مادر ستار بهشتی را مثال میزنم. وقتی پسرش را کشتند، صدایش بلند بود و حتی حکم دادگاه آنها را به رسمیت نشناخت.
نسل جدید را هم باید در چارچوب سرکوب و خفقان موجود در ایران دید. به نظر من با اسناد و یادمانها و مراسمی که گرفته میشود، واقعیت جنایت بازگویی شده و تاثیر گذاشته است.
آیا برآورد شما این است که دادخواهی امثال گوهر عشقی پیوند مستقیم دارد با کنش مادران خاوران یا کنش پیرامون فجایع دهه شصت مادران عزادار؟ اینها با هم ارتباط دارند؟
دقیقا. اگر جنبش دادخواهی مادران خاوران راه نیفتاده بود، مادران پارک لاله شکل نمیگرفت و در ادامه جریان مادران عزادار پدید نمیآمد. دهه شصت و سالهای ۶۷، ۷۸ و ۸۸ و الان ۹۶، کنشگریها در هر مرحله ادامه هم بودهاند. شما خاوران تهران و خاورانهای ایران را در نظر بگیرید. میدانید چقدر حمله کردند، چقدر خانوادهها را اذیت کردند و جلویشان را گرفتند؟ برای تک تک اینها مبارزه شده و اگر این مقاومت و مقابله را در سالها نداشتیم، در موقعیت امروز نبودیم.
به نظر شما نتیجه تلاشها این بوده که ماوقع سرکوب و حذف و کشتار دهه شصت، وارد حافظه عمومی شده است؟
بله اما باید در نظر داشت که در ایران چقدر میتوان در این زمینه حرف زد؟ ما در خارج از ایران آزادیم اما آنها محدودیت دارند. من شما را رجوع میدهم به اعترافاتی که در دو سال اخیر خود مسئولان حکومتی کردهاند. کسانی مثل فلاحیان، رازانی، پورمحمدی و رئیسی، خودشان میگویند که چه در آن سالها گذشته است. اگر خاموشی وجود داشت، اینها حرف آن سالها را نمیزدند. صدای جنایتکاران وجود دارد که میگویند کشتیم. ما این نوار را در دادگاه ایران تریبونال گذاشتیم... اگر این اعتراضها نبود امروز جنبش دادخواهی اینجا نبود.
هزینههای ایران تریبونال را چگونه تامین میکنید؟
هیچکدام از وکلا پول و دستمزد نگرفتند و از خودشان خرج کردند. حتی خانوادهها و شاهدان نیز به خرج خودشان به دادگاه آمدند. بعضی از وکلا باورشان نمیشد. بعد از شنیدن شهادت افراد میگفتند ما در ثبت ماجرا مدیون شما هستیم.
دویچه وله