بحران کنونی میان ایران و آمریکا هر روز بیشتر بالامی گیرد و بیم شعله ور شدن نوعی از جنگ را که معلوم نیست دارای چه ابعادی باشد افزایش می دهد. در این میان دو موضوع اصلی مورد بحث ناظران سیاسی ایرانی و غیر ایرانی قرار دارد که مواضع هم میهنان در مورد آنها دارای کمال اهمیت است.
۱ ـ بحث درباره ی درجه ی مسئولیت هر یک از طرفین درگیری.
۲ ـ آثار بحران از هم اکنون و نتایج آن در صورت کشیده شدن کار به برخورد نظامی.
در مورد نخست باید بدون مجامله گفت که، علی رغم خصلت ماجراجویانه ی سیاست های رییس جمهور آمریکا، که در زمینه های مختلف داخلی و خارجی به اثبات رسیده، و تصمیم خروج ناهنجار دولت وی از برجام یکی از نمونه های انکارناپذیر آن بود، تعیین تکلیف برای این دولت بر عهده ی ملت آمریکاست، و آنچه برای ملت ایران مهم و محل اندیشه است رفتار رژیم حاکم بر کشور ما دراین زمینه است که از خصلت ضدملی و ضدِدموکرتیک آن که پشت و روی یک سکه هستند سرچشمه می گیرد. آنچه ملت ایران می تواند با مبارزات خود در آن مؤثر باشد انتخاب و تعیین نظام سیاسی خویش است، بگونه ای که در رأس کشورش قدرتی که نماینده و بازتاب دهنده ی اراده ی این ملت و منافع آن باشد قرارگیرد و، خواه در برابر آمریکا، خواه در برابر هر قدرت بزرگ و کوچک دیگری، مصالح ایران ملعبه ی دست گروهی ماجراجو و فاسد که در برابر ملت پاسخگوی اعمال و تصمیمات خود نباشد نگردد. ملت ایران اگر بتواند ـ و باید بتواند ـ زمامداران خود و رژیمی را که در چارچوب قوانین آن عمل می کنند، تعیین کند توانسته است وظیفه ی اصلی خود را به انجام رساند و وظیفه ای درباره ی رژیم کشور آمریکا و زمامداران آن بر عهده ندارد. تنها با برخورداری از آزادی های دموکراتیک ناشی از حاکمیت ملی است که ملت ما می تواند، در صورت لزوم و در صورت تخطی از حقوق کشور ایران در رفتار دولت آمریکا با نهایت قدرت و متانت رعایت حقوق خود را از این کشور بخواهد، اما باز هم نمی تواند در امور داخلی کشور آمریکا دخالت نماید. انتقاد روشنفکران و صاحبنظران کشور ما از جامعه ی آمریکا یا نظام سیاسی و زمامداران آن موضوع دیگری است که به سخن ما مربوط نمی شود.
ـ موضوع دوم، یعنی آثار بحران از هم اکنون و نتایج آن در صورت کشیده شدن کار به برخورد نظامی نیز از اهمیت کمتری برخوردار نیست.
آثار فوری بحران از هم اکنون روشن است:
ـ کاهش باز هم بیشتر درآمد ارزی کشور، یک منبع اصلی درآمد دولت و به عبارت دیگر یک منبع مهم درآمدی که در کشور باید دست کم بخشی از آن میان مردم توزیع گردد، و یک وسیله ی اصلی خرید مایحتاج عمومی در بازار جهانی. و نتیجه ی غیرقابل اجتناب این وضع، تشدید فقر و بیکاری، و سرعت بیشتر در افزایش تورمی که طی چهل سال هیچگاه از فشردن قدرت خرید مردم بازنایستاده است؛ به علاوه ی آثار شوم اجتماعی و فرهنگی این دو پدیده بر پیکر جامعه، و تشدید روزافزون سرکوب مردم کارد به استخوان رسیده ای که هر روز و هر جا به گونه ای سر به اعتراض برداشته اند و برخواهند داشت.
ـ اما آثار احتمالی تشدید باز هم بیشتر بحران و تبدیل آن به درگیری نظامی بسی خطرناک تر و شوم تر خواهد بود. کسانی که در انتظار رسیدن کار به این مرحله روزشماری می کنند تا به پندار خود از این نمد کلاهی ببرند باید بدانند که آن کلاه تنها کلاهی است که بر سر ملت ایران خواهد رفت زیرا در صورت بروز جنگ، به هر شکل و هر درجه، یکپارچگی و حتی هستی کشور است که دچار خطری بزرگ و حتمی می گردد؛ خطری که از خرد و بزرگ و دارنده و نادار، ایرانخواه و تجزیه طلب، هیچ ایرانی از ضربه ی شوم آن برکنار نخواهدماند !
مبارزه با جمهوری اسلامی که سبب اصلی چنین بحران هایی در روابط میان کشور ما و دیگر کشورها، روزی با عراق و آمریکا و امروز با آمریکا و عربستان سعودی و کشورهای دیگری در منطقه شده، رژیمی که برای پایان بخشیدن به اسارت ملت ایران و حاکمیت وی بر سرنوشت خود باید هرچه سریعتر از میان برداشته شود، نباید به آرزوی سقوط آن به دست یک نیروی خارجی که منافع و مصالح ملت ایران و حتی هستی ما مسئله ی آن نیست، تبدیل گردد.
امروز دیگر کمتر کسی تصور می کند که «ایدئولوژی جهانی» جمهوری اسلامی و سران آن که صدور انقلاب و گسترش «پیام الهی» در جهان را رسالت خود اعلام می کنند، و به نام آن دشمن تراشی ها و دوستی های موردی ـ خصومت با «آمریکای جهانخوار» و زمین بوسی در برابر روسیه ی زورگوی پوتین و چین کمونیست ! ـ را در پیش گرفته اند، چیزی جز دستاویز سیاسی برای ارضاءِ حرص آنان به قدرت و مطامع شخصی، امتیازات کاست روحانیت شیعه و منافع «لات های» حاکم بر سپاه پاسداران باشد. قدرتی که حقوق مسلم ایران در دریای مازندران را بدون کمترین ایستادگی به روسیه و کشورهای زیر نفوذ آن تسلیم می کند در روابط با آمریکا حتی حاضر نیست اصل مذاکره را نیز، که همواره راه خروج از بن بست های خطرناک بوده، بپذیرد؛ قدرتی که نمی داند اگر حتی با میانجیگری نخست وزیر ژاپن حاضر به مذاکره نیست حداقل ظرافت سیاسی ایجاب می کند که این شخصیت عالی یک کشور بزرگ را به تهران نکشاند تا بعد او را با دست خالی به کشورش بازگرداند !
آنچه مذاکره را برای جمهوری اسلامی به جام زهر تبدیل کرده جز همین رفتارهای خارج از هنجار آن در عرصه ی بین المللی چه بوده است؟ این ایدئولوژی و شعارهای آن چیزی جز پوشش بر کسب پرسود منادیان آن نیست؛ این سیاست خارجی یک بام و دو هوا در برابر غرب و شرق و زندگی فاسد و پر تجمل آنان بهترین گواه این حقیقت است.
سرنگونی جمهوری اسلامی و برکناری کاست نادان، طماع و فاسد روحانیت و اجامر سپاه از امور کشور، که نه با کناره گیری این یا آن سرکرده ی نظام انجام می گیرد نه با همه پرسی های ناشدنی و مشکوک، وظیفه ی ملت ایران است و انتظار آن خواه از حاکمان کنونی و خواه از هر قدرت دیگری به معنی سپردن سرنوشت کشور به دست قضا و قدر، رفتن به پیشواز بزرگترین خطرها، و گریز از وظیفه ی تاریخی ـ ملی خود خواهد بود.
تنها ملت ایران است که می تواند با مبارزه ای پیگیر، بر اساس اتحاد نیروهای اجتماعی هر چه وسیعتر ـ کارگران، معلمان، دیگر کارمندان فقیر و مغبون دولتی، زنان تحت ستم کشور، مالباختگان، جوانان بیکار، سازمان های غیردولتی، ... ـ و با کمک اتحادی از نیروهای سیاسی آزادیخواه و ایرانخواه شناخته شده، و استفاده از روش های شناخته شده ی نافرمانی مدنی مانند تحریم شعبده های انتخاباتی و اعتصابات هر روز گسترده تر، با فتح آخرین سنگرهای رژیم، قدرت حاکم را وادار به عقب نشینی کرده دولت موقتی برای انجام انتخابات مجلس مؤسسان بر سر کار آورد.
راه حل های خیالی تنها موجب تأخیر در گزینش راه اصلی، و امید به قدرت های خارجی تنها استقبال از بزرگترین خطرها برای کشور خواهدبود. ملت ایران نشان داده که برای مبارزه آماده است.
بر نیروهای سیاسی مسئول است که با تشکیل اتحادی ملی، آزادیخواه و قابل اعتماد شرط دیگر گسترش و پیشرفت مبارزات ملت را فراهم سازند.
یکشنبه، ۲۵ تیرماه ۱۳۹۸
برابر ۱۴ ژوییه ی ۲۰۱۹
سازمان های جبهه ملی ایران در اروپا
دکتر علی راسخ افشار، دکتر پرویز داورپناه، علی شاکری زند، مهندس مهدی مقدس زاده.