به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، آبان ۲۱، ۱۳۹۸

جناب بهنود و «شادمان کردن دشمن» توسط احمد پورنجاتی!؛ ف. م. سخن

گروگان گیری: «بزرگ ترین فاجعه ی سیاسی منتهی به تشدید و ادامه ی جنگ و تحریم و بی آبرویی بین المللی 
و انواع و اقسام خسارت های مادی و معنوی به مردم ایران»
امروز صبح که توییت های عباس عبدی و احمد پورنجاتی را در سایت «دویچه وله» دیدم، و دیدم که آقای پورنجاتی به سخنان لجوجانه ی عباس عبدی پاسخی در خور داده، و از او خواسته تا «سکوت شرمگینانه» بکند، گفتم خدا را شکر که یک نفر از حلقه ی حکومتیان سابق صدای ما بی صدایان را شنید که به جناب عبدی گفتیم، «خفه شو» و این صدا را انعکاس داد.

البته جناب عبدی، منطبق با خصائلی که در مطلب قبلی خودم به آن ها اشاره کردم، به خیال خودش آقای پورنجاتی را کیش و مات کرده و با پیش کشیدن موضوع «هویت»، او را بر سر جای خود نشانده است.

حالا که جناب عبدی پای برنامه ی «هویت» را پیش کشیده، کاش یادی هم از جناب دکتر مهدی خزعلی می کرد که انتشارات ایشان، یعنی انتشارات حیان، برای اولین بار امتیاز چاپ کتاب «هویت» را به دست آورد و آن را منتشر کرد که در واقع سناریوی برنامه ی تلویزیونی هویت بود. بعد هم ربطی می دادند میان این انتشارات و سعید امامی که نویسنده ی سناریوی «هویت» بود. بعد هم سعید امامی را ربط می دادند به وزارت اطلاعات فلاحیان، که خودِ این وزارت تاسیس شده توسط رفقای آقای عبدی بود...

همچنان که ملاحظه می فرمایید این قصه سرِ دراز دارد که البته پیش کشیده شدن آن به خاطر موضوع اشغال سفارت امریکا و اصرار عباس عبدی به درست بودن این کار بعد از گذشت ۴۰ سال می باشد.
یعنی سرِ نخ هر فاجعه ای را که بگیری، همه دوستان سابق و لاحق حکومت، به یک جایش آویزان هستند!

امروز بعد از ظهر وقتی کامنت ریش سفیدانه ی آقای مسعود بهنود را خطاب به دو طرف دعوا دیدم، نمی دانستم بخندم یا گریه کنم، که یک پیشکسوت روزنامه نگاری، به دوستان جوان تر ش توصیه می کند که حرف او را به احترام سن اش به گوش بگیرند و با درگیری میان خود، «دشمن را شادمان» نکنند.

عجبا عجب! حال که یک نفر مثل آقای پورنجاتی پیدا شده تا در مقابل آدم لجبازی که پایش را در یک کفش کرده که «بزرگ ترین فاجعه ی سیاسی منتهی به تشدید و ادامه ی جنگ و تحریم و بی آبرویی بین المللی و انواع و اقسام خسارت های مادی و معنوی به مردم ایران» کار درستی بوده بایستد، و حداقل او را به «سکوت شرمگینانه» وادار کند، جناب بهنود که علی القاعده کاری را که آقای پورنجاتی کرده، او باید می کرده و نکرده، از پورنجاتی می خواهد تا پست دشمن شادکن خود را حذف کند تا بعدا در آرامش پیرامون این فاجعه و عاملان و آمران آن صحبت شود.

جناب بهنود
من تصور می کردم روزنامه و رسانه، محل طرح حرف هایی ست که حکومت ها سعی در پنهان کردن آن ها دارند نه محافل خصوصی.

اگر این نظر اشتباه است لطفا به شاگردان تان بگویید که عبارت بالا درست نیست، و وظیفه ی روزنامه نگار، کتمان حقایق و سکوت در برابر فجایع حکومت ها و نوچه هایش است تا «دشمن شادمان نشود.»

خبرنامه گویا