به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



شنبه، مهر ۲۹، ۱۴۰۲

قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر، از نظر ظاهری و فیزیکی مشابه قتل داریوش و پروانه فروهر است

 

ناصر زرافشان وکیل خانواده‌های مقتولان قتل‌های زنجیره‌ای دهه۷۰

به گزارش سایت دیده‌بان ایران؛ قتل فجیع داریش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی‌فر برای بسیاری یادآور قتل‌های زنجیره‌ای دهه ۷۰ بود. با گذشت چهار روز از وقوع این قتل برخی معتقدند که باتوجه به جایگاه روشنفکرانه داریوش مهرجویی و اینکه او را پدر موج نو سینمای ایران می‌دانند، قتل او هم با انگیزه حذف روشنفکران صورت گرفته است. 

از جمله عمادالدین باقی، حقوقدان که در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «قتل هولناک داریوش مهرجویی فیلمساز برجسته ایران وهمسرش دقیقا به سبک قتل داریوش فروهر وهمسرش قطعا پیام واضحی در یادآوری قتل‌های زنحیره‌ای دهه۷۰ دارد. با تداعی قتل دو داریوش وهمسران شان به یک شیوه، در پی القای چه پیامی هستند؟ شتابزدگی درقضاوت می تواند اهداف شوم قاتلان را محقق کند.»


او در ادامه به نهادهای مربوطه توصیه کرد که افراد و نهادهای مورد اعتماد جامعه را در روند تحقیق مشارکت دهند تا «راه را برای پذیرش نتایج تحقیق و جلوگیری از پیچیده و شبهه‌ناک شدن پرونده که خواست قاتلان تبهکار است، بگشایند.»


قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر، از نظر ظاهری و فیزیکی مشابه قتل داریوش و پروانه فروهر است


ناصر زرافشان وکیل خانواده‌های مقتولان قتل‌های زنجیره‌ای دهه۷۰ در پاسخ به پرسشی مبنی براینکه آیا قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر شباهت به قتل‌های زنجیره‌ای دهه ۷۰ دارد، به دیده‌بان ایران گفت: «از نظر ظاهری، به خصوص اینکه نام آقای مهرجویی قربانی این قتل فجیع داریوش و همراه همسرشان بوده است، به قتل داریوش و پروانه فروهر شباهت دارد. از نظر فیزیکی هم با یکدیگر شباهت دارد و از این رو اذهان را به سمتی هدایت می‌کند که در زمینه منشا هم بین این دو قتل شباهتی قائل شویم.»


این حقوقدان برجسته در ادامه گفت: «وجود شایعات گوناگون و نظریه‌های متفاوت پیش و بیش از اینکه مربوط به خود قضیه و کنکاش در شکل و علل وقوع آن باشد، واکنش جامعه به ناهنجاری‌ها و گرفتاری‌هایی است که در خود جامعه وجود دارد. برای مثال زمانی که سوابقی نظیر قتل حکومتی وجود دارد و مردم و خرد جمعی جامعه این مسائل را در ذهنش نگه داشته است، خود به خود زمانی که چنین قتلی رخ می‌دهد هر ماهیت و منشا و هر مرتکب یا مرتکبینی داشته باشد، ذهن خود به خود به سمت یک قتل حکومتی متمایل می‌شود. یا زمانی که عدم اعتماد به پلیس و عملکرد و حرف‌هایش وجود دارد، باید تعارف را کنار گذاشت. در چنین شرایطی جامعه صبر نمی‌کند که آن دستگاهی که به صورت قانونی مسئول رسیدگی است، بررسی‌های خود را انجام دهد و نظراتش را اعلام کند.»


پلیس تحت تاثیر اعمال نفوذ مراجع قدرت است و جامعه به آن بی‌اعتماد است


زرافشان در پاسخ به اینکه چرا جامعه در چنین شرایطی به دستگاه متولی امر اعتمادی نمی‌کند، بیان کرد: «به دلیل اینکه تجربه دارند که اولا قابلیت‌ها در آن سطح نیست و ثانیا در بسیاری از موارد تحت تاثیر اعمال نفوذ، مراجع قدرت و عوامل مختلف پلیس هم از جاده بی‌طرفی منحرف شده و به کیفیتی که جامعه انتظار داشته است که بی‌طرفانه باشد، عمل نکرده است. جامعه به پلیس بی‌اعتماد است و در نتیجه خودش می‌خواهد جای او این کار را انجام دهد. اما جدا از ناهنجاری‌ها و گرفتاری‌هایی که در خود جامعه وجود دارد و منشا شایعات مختلف می‌شود، اطلاعات ما در این مورد بسیار کم و خیلی زود است که بتوان اظهار نظر قطعی کرد. چراکه امروز به جای حدس و گمان زدن و به جای نگاه کشف و شهودی سراغ ابزارهای علمی باید رفت.»


قاتلین به دنبال یک کار پرسر و صدا بوده‌اند


 این وکیل دادگستری درباره این ابزارهای علمی گفت: «معاینه جسد، نحوه و ساعت وقوع قتل از جمله این ابزارها هستند. همچنین صحبت از تماس‌های تلفنی آقای مهرجویی و همسر ایشان طی یک مدتی قبل از قتل است که سر نخ‌هایی به دست می‌دهد. این‌ها مسائلی است که باید به سراغ آن رفت و از این طریق قضیه را مورد برسی قرار داد. باورم این است که الان برای اینکه با تاکید روی یک سناریو واحد تکیه کنیم خیلی زود است اما تنها چیزی که مسلم است این است که شخص یا اشخاصی که مرتکب این قتل فجیع شده‌اند، دنبال یک کار سروصدا دار بوده‌اند چراکه حتی اگر شخصی یا اشخاصی آنقدر کینه داشته باشند که تصمیم به قتل آن بگیرند راه‌های بسیار ساده‌تری برای ارتکاب قتل وجود دارد. حتی از لحاظ اینکه قاتل بخواهد خود را مخفی کند، می‌تواند شیوه‌های بسیار راحت‌تر از این پیش برود تا ردی از خود به جای نگذارد.»


مهرجویی در حرفه خود انسانی وزین و در جامعه فرد شناخته شده‌ای بود


این حقوقدان تاکید کرد: «باورم بر این است که قطعا تکلیف این پرونده روشن و قاتل یا قاتلین شناسایی خواهند شد اما فرد یا افرادی که این کار را انجام داده‌اند، به جای رسیدن به هدف پلید خودش که کشتن انسانی مثل مهرجویی بوده، به دنبال یک حرکت ضربه‌دار و سنگین بوده است. چراکه آقای مهرجویی در حرفه خود انسانی وزین و در جامعه فرد شناخته شده‌ای بوده بنابراین قتل او به این صورت بازتاب وسیعی دارد. براین اساس به نظر می‌رسد که این عنصر برای اشخاصی که این کار را کرده‌اند، مدنظر بوده است. به نظر من برای نتیجه گیری در این خصوص باید مقداری صبر کرد و با احتیاط قدم برداشت تا بتوان حرفی را زد که خلاف آن آشکار نشود.»

اگر افراد دارای نفوذ مرتکب این قاتل شده باشند، طبعا به فکر امحاء آثار جرم و مانع‌تراشی در راه تحقیق هم هستند

زرافشان در پاسخ به پرسشی مبنی براینکه نبود وکیل مستقل در پرونده قتل‌های زنجیره‌ای و قتل داریوش مهرجویی چه آسیبی به روند پیگیری و اطلاع‌رسانی آن می‌زند، گفت: «این امر بسیار زیاد آسیب‌زاست. می‌خواهم بگویم در مقایسه با بیست سال پیش و ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای در اندر خم یک کوچه نیستیم بلکه عقب‌تر از ماجرا قرار داریم. اگر این جریان از صورت یک قتل فردی بیرون بیاید و کسانی که صاحب نفوذ هستند، مرتکب این قتل شده باشند طبعا به فکر امحاء آثار جرم و سنگ‌اندازی و مانع‌تراشی در راه تحقیق هم هستند.»


اگر این قتل کار افراد دارای نفوذ باشد، مصیبت است؛ دستمان بسته است و کاری از دستمان بر نمی‌آید


 این حقوقدان ادامه داد: «زمانی که با یک قدرت طرف باشید، به وکیلی نیاز دارید که در وهله اول جوهر و توانایی را داشته باشد که خطر را بپذیر و ریسک کند و در وهله دوم هم فارغ از امکانات، ابزارها و توانایی‌های فردی، وضعیت جامعه هم به کیفیتی باشد که بستر مناسبی برای این کار فراهم کند. متاسفانه ما هیچ کدام از این موارد را نداریم و در کمال تاسف حتی جامعه وکالت هم چنین ظرفیتی را ندارد. اگر این قتل انگیزه فردی و شخصی نداشته و به شکل دیگری باشد، مصبیت است. چراکه با توجه به مورد قتل‌های زنجیره‌ای، دستگاه قدرت دنبال این بود که حذف کند و آن را به صورت قتل خیابانی جلوه دهد. زمانی که ما با ساختمانی رو به رو هستیم که سقف آن را از پیش گذاشته‌اند و کاری نمی‌توانیم انجام دهیم، حس می‌کنیم که دستمان بسته است. از سوی دیگر با مراجع قضایی مواجه هستیم که به دلیل وابستگی‌ها، صلاحیت و ظرفیت رسیدگی به این موضوع را ندارند.»


غیر از قدرت حاکم، مراجع اجتماعی و مراکز ذی نفوذ اجتماعی هم می‌توانند مرتکب چنین قتل‌هایی شوند


وی افزود: «اگر قتل کار افراد داری نفوذ باشد که محذورات بسیار زیاد است اما غیر از قدرت حاکم، مراجع اجتماعی و مراکز ذی نفوذ اجتماعی هم می‌توانند مرتکب چنین قتل‌هایی شوند. امر وکالت هم با توجه به مسائل و مشکلاتی که طی یکی دو دهه اخیر داشته‌ایم، وضع از گذشته خراب‌تر است و امکان صحبت کردن و افشا کردن بسیار کمتر از بیست سال گذشته است. این است که ما نه اندر خم یک کوچه، بلکه عقب‌تر از آن هستیم.»


چنان کانون وکلا را بی‌اثر و ضعیف کرده‌اند که در چنین مواقعی هیچ کاری نمی‌توانند انجام دهند


زرافشان در پاسخ به اینکه باتوجه به مشکلات و فشارهایی که وکلا با آن مواجه هستند، کانون وکلا می‌تواند چه حمایت‌هایی از وکلایی که چنین پرونده‌های سنگین و امنیتی را می‌پذیرند، داشته باشد به دیده بان ایران گفت: «کانون‌های وکلا و نهاد وکالت هیچ کاری نمی‌توانند انجام دهند. در شرایط فعلی خیلی ضعیف‌تر، غیر متشکل‌تر و ناآگاه‌تر هستند و متاسفانه باید بگویم اوضاع بدتر از آن است که بتواند در این شرایط وظیفه خود را به درستی انجام دهد. ما سالیان سال است که فراموش کرده‌ایم که کانون وکلا غیر از رسیدگی به امور دفتری، اداری، گرفتن حق و حقوق، تمبر عضویت سالانه و این بازی‌های بچگانه، در هیئت جمعی‌اش نه به عنوان وکیل بلکه خود کانون هم وظایفی در مورد حفظ حقوق و آزادی‌های دموکراتیک جامعه دارد. این یادگار دکتر مصدق و آن لایحه استقلال کانون را چنان در مراحل مختلف از بین برده و بی‌اثر کرده‌اند که به هیچ عنوان آن توانایی‌ را که پشت سر وکیلی که در یک چنین ماجرایی به میدان می‌رود، بایستد.»


شرایط امروز حتی به اندازه بیست سال گذشته هم نیست که یک دادرسی بی طرفانه شکل بگیرد


 وی ادامه داد: «جامعه خودمان را می‌شناسیم و مسائل و مشکلات آن هم می‌دانیم اما حتی به اندازه بیست سال گذشته هم این امکان فراهم نیست که اگر یک دادرسی هم نتواند صورت گیرد، دست‌کم بتوانیم به جامعه ابلاغ کنیم که چه اتفاقی رخ داده است. این امکان به هیچ عنوان فراهم نیست و متاسفانه کانون‌های وکلا ضعیف‌تر و از هم پاشیده‌تر از آن هستند که بتوانند نقشی را که بر عهده آن‌هاست را انجام دهند. طی سالیان گذشته در مراحل مختلف لایحه استقلال کامل وکلا دکتر مصدق را هم از بین بردند و چیزی از آن باقی نمانده است. ته مانده‌های آن هم طی سالیان اخیر از بین رفت.»


دستگاه قضایی که قدرتش را از حاکمیت می‌گیرد، توانایی نشان دادن کژی‌های آن را ندارد

این حقوقدان در پاسخ به اینکه از روز اول تا روز آخری که وکالت پرونده قتل‌های زنجیره‌ای را برعهده داشته با چه موانعی مواجه شده است، بیان کرد: «بنده را صدا کردند و به راحتی گفتند باید استعفا دهی و کنار بروی در غیر این صورت باید بهای سنگینی بپردازی! باتعدادی از همکاران من هم چنین برخوردی شد و برخی از آن‌ها عقب‌نشینی کردند. اما من در آن پرونده به مسائلی برخورد کرده بودم که راحتم نمی‌گذاشت و خواب و خوراک را از من گرفته بود. با خودم فکر کردم که آیا می‌توانم فراموش کنم که چه خوانده‌ام؟ چه چیزهایی را مطلع شده‌ام و حالا که مدام در ذهنم است، می‌توانم راحت زندگی کنم؟ در نهایت هم به نقطه‌ای رسیدم که احساس کردم اگر کاری نکنم راحت نخواهم بود. البته من را فراخواندند و گفتند این پرونده باید جمع شود اگر نه چنین و چنان خواهد شد. بنده هم رفتم و پنج سال هم مهمان آقایان بودم.»


زرافشان ادامه داد: «تا جایی که می‌توانستم به همکارانم گفتم که این توقع را نداشته باشید که یک دادرسی عادلانه در این زمینه صورت گیرد؛ اگر بتوانیم کاری کنیم این است که به جامعه ابلاغ کنیم که داستان از چه قرار است و چه اتفاقی رخ داده است. دادرسی عادلانه در عرصه حقوق عمومی یعنی عرصه‌ای که روابطی در آن مطرح است که یک طرف آن دستگاه حاکم و یک طرف آن شهروندان قرار دارد، دستگاه قضایی که خودش بخشی از حاکمیت است، ظرفیت و توانایی رسیدگی به این نوع دادرسی‌ها را ندارند چراکه معلوم نیست آن قدرتی که دستگاه قضایی به وسیله آن باید کژی‌های حاکمیت را راست کند از کجا می‌آورد. در صورتی که خود قدرتش را از حاکمیت گرفته است و بخشی از حاکمیت است.»


وی افزود: «با این تفاصیل چنین دستگاهی، ظرفیت صلاحیت دادرسی در چنین پرونده‌هایی را ندارد. این ایرادی است که من به خود نظریه منتسکیو دارم اما در مقایسه می‌بینیم که به طور نسبی امروز از همان بیست سال پیش هم شرایط و امکانات برای انجام چنین مسئولیتی بسیار کم‌تر و ضعیف‌تر است.»


دیگر شرایط و نیرویی وجود ندارد که به دنبال روشن شدن زوایای پرونده‌هایی همچون قتل‌های زنجیره‌ای برود


زرافشان در پاسخ به پرسشی مبنی براینکه باتوجه به اینکه در مسئله قتل‌های زنجیره‌ای، رسانه‌های دولتی مقصر را نیروهای خودسر عنوان می‌کردند، درصورتی که قتل داریوش مهرجویی هم با چنین موردی مواجه شود، خانواده و حتی سینماگران و خانه سینما باید چه پیگیری‌هایی انجام دهند، به دیده بان ایران گفت: «در حال حاضر و در این زمینه آن امکاناتی که باید باشد وجود ندارد. ما از گذشته هم صاحب تعداد زیادی پرونده هستیم که باز مانده‌اند که اگر روزی شرایطی فراهم شد باید زوایای تاریخ و ناشناخته آن‌ها روشن شود. به این دلیل امکان رسیدگی وجود ندارد. بنابراین یک زخم باز می‌ماند؛ همانند بسیاری از پرونده‌هایی که مربوط به گذشته است ولی دادرسی آن طور که باید و شاید صورت نگرفته است و منتظر برطرف شدن بسیاری از موانعی است که جدی‌تر از مسائل قضایی صرف هستند. خود پرونده قتل‌های زنجیره‌ای یکی از این پرونده‌هاست که بسیاری از پرسش‌های اساسی این پرونده‌ بدون پاسخ مانده است تا روز و روزگاری اگر شرایط فراهم شد، بررسی شود. اگر به آن موانع بر بخوریم، شرایط، امکانات و نیرویی که بتواند به دنبال آن برود و برخی از تاریکی‌ها را روشن کند، از نظر من وجود ندارد.»


به دلیل وابسته بودن بیشتر رسانه‌ها به گوشه‌ای از قدرت، فعالیت‌شان مانع روشن شدن حقایق می‌شود

این وکیل دادگستری درخصوص اینکه رسانه‌ها و خبرنگاران چگونه باید عمل کنند تا به شایعات دامن زده نشود، گفت: «توصیه کار ساز نیست چراکه در شرایط فعلی کشور بیشتر رسانه‌ها هر کدام به یک شکلی به گوشه‌ای از دستگاه قدرت وصل هستنند و طبیعی است که در یک خط از قبل تعیین شده حرکت می‌کنند. در بسیاری از مواقع متاسفانه باید گفت رسانه‌ها که کارشان باید افشای حقایق و خبررسانی باشد، فعالیت‌شان  به جلوگیری از روشن شدن حقایق تبدیل می‌شود. این گرفتاری است که جوامعی مانند جامعه‌ ما با آن مواجه است. موضوع از توصیه گذشته و به بافت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه مربوط است و در کوتاه مدت قابل حل نیست.»

زرافشان در پایان خاطرنشان کرد: «منتظر باشیم! زمان داور بی‌گذشت و بی‌خطایی است و بسیاری از مسائل را روشن خواهد کرد.»

منبع: سایت دیده‌بان ایران