ناصر رحیمخانی
«زنان دوزخی»٭
روایت کیفرهای کهن
• «روان زنی را دیدم که به زبان تابهای گرم را میلیسید و دست خویش را زیر آن تابه میسوزاند. پرسیدم «این تن چه گناه کرد که روان چنان گران پادافراه برد؟» «سروش پرهیزکار» و «ایزد آذر» گویند که «این روان آن زن بیدین است که به گیتی نسبت به شوی و سالار خویش جوابگوئی کرد و سگزبان بود و نافرمانی کرد و کام او را در گادن بر نیاورد و خواسته [اندوخته] از شوی دزدید و پنهانی اندوخته خویش کرد.» ادامه مطلب