به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، اسفند ۲۸، ۱۳۹۰

مروري بر توطئهَ ترور دكتر مصدق در اسفند ۱۳۳۱
ضيا مصباح
با استفاده از تجربياتي كه در مدت بيش از دو سال حكومت مصدق و نحوه برخورد او با اقدامات مخالفان به دست حكومت شاه آمده بود، به‌خصوص قيام  ۳۰ تير و با شناخت كامل از اوضاع و موقعيت جامعه، توطئه‌گران برنامه كار را به نحوي تنظيم كرده بودند كه به تصور خود اين رهبر ملي راه فراري از اين توطئه نداشته باشد.

در مورد توطئه نهم اسفند دكتر مصدق در كتاب خاطرات و تالمات خود چنين مي‌گويد:

«حوادث اخير معلول يك سلسله تحريكات و دسايسي است كه هر روز به نوعي جلوه‌گر شده و هدف آنان عقيم ساختن نهضت ملي ما مي‌باشد. در طول يك‌صد و پنجاه سال اخير در اين مملكت با كساني كه به حمايت منافع وطن خويش برخاسته‌اند با حربه‌هاي گوناگون مبارزه كرده و هر يك را به نوعي از ميان برده‌اند، كساني كه با هدف اين دولت و مسوولان آن مطلع هستند، مي‌دانند كه انگلستان در اجراي برنامه استعماري خود براي مايوس كردن اينجانب همواره دسايسي را به كار برده تا موجبات سقوط كابينه را فراهم سازد. مشكلات و محظوراتي كه در دوره پنجم و ششم مجلس براي انجام وظيفه داشتم منجر به ۱۴ سال تحت نظر و مراقبت شهرباني و ده‌نشيني و بالاخره حبس در زندان بيرجند گرديد. در يكي از روزهاي اول نخست‌وزيري وقتي كه از كاخ شاه خارج مي‌شدم ناگهان دو نفر خانم كه يكي از آنها بچه به بغل بود جلو اتومبيل آمدند و آن را متوقف ساختند، بلافاصله مامورين نخست‌وزيري آنها را دستگير و مورد بازجويي قرار دادند و آنان نتوانستند دليل موجهي براي كار خود بياورند، اين سبب شد براي مدتي مجلس را محل توقف اتومبيل خود قرار دهم و از عبور و مرور در خارج پرهيز كنم.

بار ديگر در روز ۲۹ / ۳ / ۳۰  هنگام تشكيل جلسه علني مجلس عده‌اي از اراذل را به عنوان تماشاچي به سالن مجلس آورده بودند تا زماني كه در معيت هيات دولت وارد شويم فرياد زده ايجاد اخلال كنند، چون اين خبر به من رسيد از رفتن به جلسه خودداري نمودم. در همان زمان يكي از نمايندگان مخالف دولت و نفر ديگر در حمايت دولت صحبت كردند و كار به جار و جنجال كشيد. در اين ميان مخالفان در نطق‌هاي خود بسيار توهين‌آميز صحبت كرده و من همه را تحمل نمودم. قطعا هدف اين بود كه مرا به كلي از خدمت مايوس نموده و به كناره‌گيري وادار شوم ولي چون هدفي بالاتر داشتم به گفته‌ها توجه ننموده و به كار ادامه دادم.

همه مي‌دانند كه در دوره شانزدهم اقليت مخالف دولت در مجلس، با ملكه مادر و اشرف در مراوده بوده و به جاي اينكه اوقات دولت صرف امور اساسي بشود تلف مي‌گرديد، البته عمليات نمايندگان مخالف دولت و تحريكاتي كه مي‌شد به اطلاع شاه مي‌رسيد.

وقايع ۹ اسفند نمونه جديدي از همين دسيسه‌ها بود و ملت بيدار ايران كاملا به حقيقت امر واقف بود و نگذاشتند كه اين دولت در آن زمان با شكست مواجه شود. در توطئه نهم اسفند شاه و لوي هندرسن سفير آمريكا در تهران هر يك نقشي بر عهده داشتند و اين از موارد نادري است كه براي قتل نخست‌وزير دو مقام ارشد بالاتفاق در طراحي دخالت و بر اجراي آن نظارت و هر يك مسووليت قسمتي از برنامه را به دست گيرند.»

براي آنكه دكتر مصدق به دست جمعيتي كه براي ممانعت از سفر شاه جلو كاخ اجتماع كرده بودند به قتل برسد لازم بود قبل از اجتماع وارد كاخ شوند. اگر دكتر مصدق در هنگام آمدن به كاخ با جمعيت مواجه مي‌شد بدون شك اين برنامه عملي نمي‌گرديد و لازم بود در موقعي كه جمعيت به ميزان كافي رسيده اين ترور صورت گيرد، تا فردي كه مرتكب آن شده و پرونده مربوط به آن دچار ابهامات بسياري باشد و قابل رسيدگي و قابل تعقيب به نظر نرسد.

ساعت هشت روز نهم اسفند حسين علاء وزير دربار راجع به حركت شاه با نخست‌وزير مذاكره كرد و قرار شد كه ساعت يك و نيم بعد از ظهر كابينه براي صرف ناهار به كاخ بروند تا در موقع حركت شاه تشريفاتي صورت گيرد، اين ديدار با تغييراتي ساعت ۱۲ انجام شد و اهميت موضوع در اين بود كه اگر ساعت ۳۰ / ۱ملاقات انجام مي‌شد جمعيت كه براي از بين بردن شادروان دكتر مصدق مقابل در كاخ جمع شده بودند، كار خود را تمام مي‌كردند.

مصدق مي‌گويد در آن روز بعد از ديدار با سفير آمريكا كه به تقاضاي او انجام شد، هنوز به در كاخ نرسيده بودم كه صداي جمعيت در خيابان مرا متوجه نمود كه نبايد از آن در خارج شوم.
مقصود از توطئه اين بود عده‌اي كه آنجا جمع شده بودند موقع خروج مرا از بين ببرند چون مي‌خواستم شاه را «به نظر آنان» از مملكت خارج كنم، چنانچه اين كار صورت مي‌گرفت مراسم دفن و ختم بنده با احترامات كامل انجام مي‌شد و آنان كه مقابل در كاخ مرتكب اين جنايت شده بودند به شكلي مجازات مي‌شدند و آن وقت به تمام معني يك مرد ملي از نظر نظام سلطنت معرفي مي‌شدم.

به همين جهت از نهم اسفند  ۳۱ دكتر مصدق ديگر به كاخ سلطنتي نرفت و حتي با شاه در هيچ كجا ملاقات نكرد، او به خوبي دريافته بود كه همه توطئه‌ها زير نظر شاه است و از سفير آمريكا نيز كمك مي‌گيرد.

با آنكه تمامي قسمت‌هاي طرح با دقت، به خوبي و به موقع اجرا گرديد، تنها تيزهوشي و دقت و مراقبت شخص دكتر مصدق بود كه از مهلكه نجات يافت.