حسین اسدی
حسین اسدی
اهود باراک و برنامه ی حمله ی اسرائیل به ایران:
"بهتر است شیر باشیم تا بره"!
آقای اهود باراک وزیر دفاع اسراێیل در مصا حبه ای با تلویزیون دوم آلمان، در رابطه با لزوم حمله به ایران و نابود کردن تآٌسیسات هسته ای این کشور، اظهار داشت که:
"به مدت چند دقیقه ای جشمانتان را ببندید، و این منظره را تصور کنید، که در چهار- پنچ ساله آینده ایران به یک نیروی هسته ای تبدیل گردیده است. در چنین حالتی اتما م کار ایران بمراتب پیچیده تر و با مخارج مالی و جانی بیشتری همراه خواهد بود. ...
پیش بینی جسیاس (Prophezeiung Jesayias) که از ماست در انجیل چنین وعده میدهد که، 'زمانی خواهد رسید که شیرها و بره ها بصورت مسالمت آمیز در کنار هم زندگی خواهند کرد، ودوش بدوش هم براحتی خواهند خوابید' ولی تا زمانی که واقعیت چنین است که هرروز بدین منظور محتاج به بره جدیدی هستیم، بهتر است شیر باشیم تا بره."
نگاهی کوتاه به این بیانات آقای باراک نشان میدهد که، برای او وشاید هم سایر همقطارانش دردولت اسرائیل، به دستاویز امنیت این کشور هر عمل متجاوزانه و فاجعه باری را می توان توجیه کرد. اگر چه تآمین امنیت مردم وظیفه هر دولت متعهدی است و این گفتار بخودی خود و به طور کلی (یعنی قطع نظر از منظور خاصی که در پیش دارد) عمل قابل انتقادی نیست، ولی اگردولتمردانی که چنین وظیفه ای را عهده دارند، خود را در قالب "شیران" و"سلاطین جنگل" تصورنموده، و رفتار و گفتار خود را نیز بر پایه قوانین حاکم بر جنگل تنظیم نمایند، عمل آنان مسلما نمیتواند مورد قبول طعمه هایی باشد که قصد بلعیدن آنان را دارند، بخصوص اینکه چنین "شیرانی" نه با نیروی خود بلکه با کمک گرفتن و پشتیبانی خارجی و زیر پوشش خون میلیون ها یهودیانی که در هولوکاست قربانی نظام توتالیتر نازی های آلمان گردیده اند دست به چنین کاری بزنند؛ و آنوقت نه تنها ابهت شیر را نخواهند داشت بلکه مصداق این قول عطار نیشابوری می گردند:
كه هان ای بی ادب این چه دلیریست
تو روباهی ترا چه جای شیریست
و روباهانی بیش نیستند.
سران اسرائیل با طرح لزوم حمله نظامی به ایران برای جلوگیری از وقوع هولوکاستی «دیگر»، آنهم باتکای سخنان مرد مُخبَطی چون خمینی که هنگام جنگ ایران و عراق می خواست از طریق کربلا قدس را تصرف نماید و اسرائیلی ها هم آن روز بدون اعتنا بدین یاوه ها با ارسال سلاح تنور جنگ را گرم نگه میداشتند، یا رجزهای احمدی نژادی که به دروغ گویی و پرت گویی شهره خاص و عام است، میخواهند پیشاپیش تاوان «تجدید» تخیلی هولوکاست را، با «تمام کردن کار» مردمی بگیرند که نه در هولوکاست نقشی داشته اند، نه اینکه درطول تاریخ هرگز نسبت به یهودیان ظلمی کرده اند؛ به عکس، مردمی که در جریان جنگ جهانی دوم به بسیاری از فراریان ییگناه اروپا که شامل یهودیان هم می شدند در خاک خود پناه دادند. آقای باراک حتما اطلاع دارند که پیشینه حضور یهودیان در ایران به ۲۵۰۰ سال پیش می رسد گردد، و نیز می دانند که کورش پادشاه ایرانیان بود که به یهودیان اسیر بابل و آواره اجازه داد دوباره به سرزمین خود که بخشی از امپراتوری هخامنشی شده بود بازگردند و معبد خود را به یاری او بازسازی کنند.
همه ی یهودیان جهان از جایگاه والای استر ملکه ی هخامنشی در تاریخ ایران باخبرند و به خاک کشوری که آرامگاه او و خالش، مردخای، بیست و پنج قرن در کمال احترام در آن حفاظت شده ارج می گذارند. بدین دلائل ما تردید نداریم که تهدیدات شما علیه خاک ایران حتی احساسات بسیاری از همکیشان شما را نیز جریحه دار می کند.
اما سردمداران اسرائیل گویا دارای چنان اشتهای سیری ناپذیری در تعدی بحقوق دیگران گردیده اند که، نه تصرف روزانه سرزمین های فلسطین، نه کشتار و به اسارت گرفتن مردم آن کفاف آن را میدهد، نه کشتار امداد گران خارجی و امتناع از رساندن کمک به کودکان محصور در زندان بزرگ غزه عطش آنان را خاموش میکند. رهبران اسرائیل چنانکه پیداست عمل کردن بر مبنای قوانین و مقررات جاری بین المللی را بکلی کنار گذاشته، و قانون جنگل را پایه اعمال خویش قرار داده و نه تنها قصد دارند بر این روال در سرزمین های باقیمانده از فلسطین آنرا اعمال نمایند بلکه خواستار گسترش آن و آتش افروزی درسراسر منطقه اند.
مقامات اسرائیلی که هر حمله به خاک کشوری دیگر و هر آتش افروزی را به بهانه جلوگیری از وقوع هولوکاست دیگری توجیه می کنند، به عمد فراموش می کنند که گرچه ازنسل کشی های نازیسم هیتلری به جرآت و بدون هیچ تردیدی میتوان بعنوان یکی از بزرگترین وفجیعترین جنایات در تاریخ بشریت نام برد، ولی آنان بدین بهانه حق ندارند که به کشوری حمله نظامی نموده و مردم بیگناه آن را بقتل رسانند.
ادامه و حتی شروع سیاست هسته ای سران جمهوری اسلامی که اسرائیل بخاطر تغییر آن می خواهد «کار ایران را تمام کند»، تاکنون برای مردم ما و مملکت ما به فاجعه ای خانمان برانداز تبدیل گردیده است. چنین سیاستی باعث گردیده است که بر ایران یکی از بی رحمانه ترین و سخت ترین تحریم های بین المللی ممکن اعمال گردد. تحریم های اقتصادی توانسته اند تاکنون صنایع و مٶسسات تولیدی مارا به نابودی کشانده، خسارات غیر قابل جبرانی به معادن نفتی ما زده، در ظرف یک سال گذشته بمیزان ۵٠% از اعتبار پول ما کاسته و آن را به کاغذپاره ای بی ارزش تبدیل کرده است، و خلاصه اینکه ادامه این سیاست دست رژیم حاکم را در ظلم و تعدی به مردم بازتر گذاشته و زند گی را بر مردم ایران غیر قابل تحمل نموده است. و همۀ این بدبختی ها و گرفتاریها انجام گرفته و می گیرد بدون اینکه یکبار هم به مردم ایران فرصت داده شود تا نسبت به آن سیاست، اهداف نهایی آن و ثمراتش اظهار نظر نمایند.
آقای باراک اگرچه برای ما همچنان جای تاًمل است که سیاستمداران اسرائیل بخواهند با استفاده از شرایط مساعدی که انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا برایشان فراهم نموده است، دست بکار شوند و بقول خودتان «کار ایران را تمام نمایند»، ولی این کار بدین آسانی که شما وانمود می کنید عملی نیست. نابودی تآسیسات هسته ای ایران زمانی تحقق پیدا خواهد کرد که از ایران هم همچون عراق و افغانستان جز سرزمین های سوخته چیزی باقی نمانده باشد. مقامات جمهوری اسلامی درجۀ بی اعتنایی خود به جان مردم را بارها نشان داده اند. این جماعت غیر مسئول که اکنون در میان مردم ایران فاقد هرگونه مشروعیتند، سعی نموده اند بخشی از تآسیسات هسته ای را بدرون شهرها و مراکز پر جمعیت کشور انتقال دهند، و در نقاطی مستقرکنند که اگر شما بخواهید به مقصود خود برسید ناچار از بمباران این نواحی و بالنتیجه کشتار تعداد زیادی مردم بی گناه خواهید بود. و این همان چیزی است که دلخواه سران جمهوری اسلامی است. و اما ارتکاب چنین جنایتی گناهی خواهد بود که هیچ ایرانی علاقمند به سرزمینش بر شما و متحدین تان نخواهد بخشید.
جامعه جهانی تاکنون بدین نتیجه رسیده است که هنوز هم با اعمال تحریم ها (گرچه دود آن هم بچشم مردم ایران میرود) و با استفاده از روش های دیپلماتیک میتواند جمهوری اسلامی را به انصراف از حرکت به سمت تولید سلاح هسته ای باز دارد توصیه ما به مردم اسرائیل این است که زمامداران خود را وادارند تا دست از توسل به خشونت برای حل همه ی مسائل برداشته وبا جهانیان همراه گردند تا مردم ایران فرصت کنند ایرانی آزاد و دموکراتیک را بر ویرانه های باقیمانده از نظام جمهوری اسلامی بنا نمایند. زیرا یک ایران دموکرات و صلح جو میتواند به پایه ای استوار برای برقراری صلح و همزیستی مسالمت آمیز در منطقه تبدیل گردید؛ و این است که می تواند به ضامن بسیار مؤثری در راه بقای مردم اسرائیل و فلسطین در درون مرز های بین المللی امن و تضمین شده از طرف ایرانیان و همه ی مردم منطقه و جهان تبدیل گردد.
حسین اسدی
فروردین ١٣٩١