فیلم قرار بود در فستیوال ونیز نمایش داده شود، اما بر اثر یک اشتباه از آن بازماند. در حالی که فستیوال ونیز در سال ۱۹۶۴ در حال نامهنگاری به ابراهیم گلستان به آدرس استودیویش در تهران بود، خود گلستان درحال زیرنویس کردن فیلم در پاریس (برای نمایش آن در ونیز) بود و این نامهها در حالی که کارمندان استودیو ی گلستان هم در تعطیلی تابستانیشان به سرمیبردند هرگز به دست فیلمساز نرسید.
فیلم "خشت و آینه"، یکی از برجستهترین آثار تاریخ سینمای ایران، بالاخره بعد از بیش از نیم قرن به شکلی ایدهآل در یکی از بزرگترین فستیوالهای سینمایی دنیا روی پرده خواهد رفت.
فسیتوال فیلم ونیز اعلام کرده است که نسخۀ به تازگی مرمت شدۀ این ساختۀ ابراهیم گلستان در روزهای سوم و چهارم سپتامبر (۱۲ و ۱۳ شهریور) در نمایش افتتاحیه جهانیاش پخش خواهد شد.
فستیوالهای مهم دنیا، به خصوص کن، ونیز و برلین، بخشی ثابت برای نمایش مرمتهای تازه از فیلمهای کلاسیک دارند. در بخش ونیز کلاسیک نیز فیلمهای تازه مرمت شده از گنجینههای هنر سینما به علاوه مستندهایی تازه دربارۀ فیلمها و فیلمسازان برای اولین بار به نمایش درمیآیند.
به جز "خشت و آینه"، فیلمهای دیگر این بخش عبارتند از: "هیچچیز مقدس نیست" (ویلیام ولمن، ۱۹۳۷)، "گولِم" (پل وِگِنِر، ۱۹۲۰)، "بعضیها داغش را دوست دارند" (بیلی وایلدر، ۱۹۵۹)، "شب سن لورنزو" (پائولو و ویتوریو تاویانی، ۱۹۸۲)، "مرگ در ونیز" (لوکینو ویسکونتی، ۱۹۷۱)، "عروج" (لاریسا شپیتکو، ۱۹۷۶)، هر دونسخۀ فیلم "قاتلین" (رابرت سیودماک و دان سیگل، ۱۹۴۶ و ۱۹۶۴)، "سال گذشته در مارینباد" (آلن رنه، ۱۹۶۱)، "بدرود فیلیپین" (ژاک روزیه، ۱۹۶۲)، "شغل" (ارمانو اولمی، ۱۹۶۱)، "خیابان شرم" (کنجی میزوگوچی، ۱۹۵۶)، "شهر برهنه" (جولز داسن، ۱۹۴۸) و "نگهبان شب" (لیلیانا کاوانی، ۱۹۷۴).
در این بخش، علاوه بر فیلمهای مرمت شده، مستندی چهارساعته دربارۀ فیلمسازان زن و مستندهای تازۀ دیگری دربارۀ روبی مولر (فیلمبرداری آلمانی)، ویلیام فریدکین (کارگردان آمریکایی)، رابرت میچم (ستارۀ آمریکایی) و باستر کیتن (ستاره و کارگردان بزرگ کمدی صامت) به نمایش درخواهد آمد.
تولد "خشت و آینه"
"خشت و آینه" داستان راننده تاکسیای در تهران را روایت میکند که یکی از مسافرانش نوزادی را در ماشین او رها کرده است. بخش عمدۀ فیلم، تصویر کردن تأثیر این حادثه بر زندگی او، به خصوص در ارتباطش با زنی است که او را دوست میدارد.
بیشتر بازیگران نقشهای اصلی فیلم، چهرههایی ناشناخته بودند. زکریا هاشمی نقش هاشمِ راننده را بازی میکند و تاجی احمدی، در یکی از درخشانترین بازیهای تاریخ سینمای ایران، در نقش تاجی، دوست هاشم ظاهر میشود. بعضی از بازیگران تئاتر در نقشهای کوچکی در فیلم ظاهر شدهاند، مثل پرویز فنیزاده در نقش یک روشنفکر کافهنشین، جمشید مشایخی در نقش یک افسر پلیس، محمدعلی کشاورز در نقش یک پزشک و پری صابری در نقش یک پرستار.
"خشت و آینه" اولین فیلم بلند داستانی "کارگاه فیلم گلستان" بود که بین فروردین ۱۳۴۲ و تیر ۱۳۴۳ در استودیوی گلستان (برای صحنههای داخلی کافه و خانه هاشم) و در خیابانهای تهران و چند مرکز دولتی (از جمله ساختمان دادگستری تهران) فیلمبرداری شد و یکی از معدودترین فیلمهای سینمااسکوپ (پردۀ عریض) زمان خودش بود. به علاوه اولین فیلم داستانی تاریخ سینمای ایران بود که صدابرداری سرصحنه داشت و دوبله نشد.
بیشتر بخوانید:
- ابراهیم گلستان در جلسه نمایش "خشت و آینه": از جسد و مرقد مُرده پیام نخواهید
- ترجمه ادبی و نقد ترجمه در گفتوگو با ابراهیم گلستان
- دون ژوان در جهنم؛ جورج برنارد شاو و ابراهیم گلستان
- هزارتوی زمان، نام متبرک فروغ و خشت و آینه
- آلبوم عکس: ابراهیم گلستان در آستانه ۹۰ سالگی
تمام تلاش گلستان نزدیک شدن به واقعیت عینی جامعهای بود که "خشت و آینه" را دربارۀ آن میساخت و برای همین از آن عناصر مصنوعی و نمایشی که بیشتر فیلمهای ایرانی و غیرایرانی از آن بهره میبردند دوری جست. او حتی از استفاده از موسیقی متن پرهیز کرد و جز صدای ضرب، برای دادن ریتم به یکی دو صحنه فیلم، در "خشت و آینه" موسیقی وجود ندارد.
"خشت و آینه" از زمان ساختش فقط چند نمایش محدود داشته است. این فیلم برای اولین بار در مقر یونسکو نمایش داده شد. کمی بعد سینماتک فرانسه و مدیر مشهور آن هانری لانگلوآ که علاقه ویژهای به فیلم داشت آن را سه یا چهار بار به نمایش گذاشت. در ایران سینما رادیوسیتی که توسط خود ابراهیم گلستان اجاره شد فیلم را از ۲۲ دیماه ۱۳۴۴ برای حداقل سه هفته روی پرده داشت که به گفتۀ فیلمساز، فیلم در این مدت اجارۀ خود سالن سینما را برگرداند.
فیلم در اصل قرار بود در فستیوال ونیز نمایش داده شود، اما بر اثر یک اشتباه از آن بازماند. در حالی که فستیوال ونیز در سال ۱۹۶۴ در حال نامهنگاری به ابراهیم گلستان به آدرس استودیویش در تهران بود، خود گلستان درحال زیرنویس کردن فیلم در پاریس (برای نمایش آن در ونیز) بود و این نامهها در حالی که کارمندان استودیو ی گلستان هم در تعطیلی تابستانیشان به سرمیبردند هرگز به دست فیلمساز نرسید.
۵۴ سال بعد، این سوءتفاهم تاریخی با بازگشت فیلم به ونیز برطرف خواهد شد.
احیای "خشت و آینه"
"خشت و آینه" توسط میترا فراهانی و سینماتک بولونیا، یکی از مهمترین مراکز مرمت، نگهداری و پخش آثار برجسته تاریخ سینما از روی نگاتیوهای اصل صدا و تصویر فیلم مرمت شده است. کار مرمت این فیلم شامل از بین بردن نشانههای قارچزدگی نگاتیو، تعمیر قسمتهای آسیبدیده، زدودن لکهها و خراشهای روی سطح نگاتیو است. این پروژه به طور مشترک توسط میترا فراهانی و سینماتک بولونیا تأمین سرمایه شده است.
در این نسخۀ مرمت شده، آن صحنههایی از فیلم که به دلایل مختلف از نسخههای موجود کوتاه شده بودند به فیلم برگردانده شده است و طول نسخۀ نهایی فیلم به ۱۳۰ دقیقه رسیده است.
با این وجود قسمتهایی از این فیلم پیدا شده که در نسخه نهایی وجود ندارند و به انتخاب خود فیلمساز کنار گذاشته شدهاند. به نقل از کتابچهای دربارۀ "خشت و آینه" که برای فستیوال ونیز منتشر شده، بیشتر این صحنهها در جای خودشان به خاطر دیالوگها و یا کارگردانی صحنه فوقالعاده دیدنیاند، اما ابراهیم گلستان برای استفاده نکردن از این صحنهها دلایلی روشن و قطعی دارد و معمولاً "به خاطر کنترل ریتم داستان، کانون تمرکز روایت، ریتم صحنه و نقش صحنه در شناساندن شخصیتها" آنها را کنار گذاشته است.
از بین صحنههای کنار گذاشته شده از فیلم، یک سکانس مستقل و کامل وجود دارد که مونتاژِ سه دقیقهای درخشانی از تهران است. به نقل از کتابچۀ منتشر شده دربارۀ فیلم، این سکانس بعد از سکانس خانۀ هاشم و قبل از سکانس زایشگاه قرار داشته و بعد از عنوانبندی فیلم، دومین بخشی بود که در آن صدای ضرب شنیده میشود:" کار گلستان در اینجا نشان دادن کنارهم نشینی و یا برخورد کهنه و نو و مردمانی است که بین این کهنه و نو سرگردانند.
ابراهیم گلستان برای کنار گذاشتنش از نسخه نهایی دلایلی روشن و محکم دارد. او میگوید "خشت و آینه" داستان آدمهاست و نه داستان شهر و این تکه کمکی به شناخت آدمهای داستان نمیکرده است. به علاوه "خشت و آینه" در ثبت خیرهکننده اضطراب اخلاقی و فلسفی فیلمسازش، فیلمی جهانیتر از آن است که خودش را به تهران محدود کند. با این وجود، این سکانس چنان زیبایی فریبندهای دارد که به عنوان یک فیلم مستقل کوتاه میتواند نمایش داده شود یا بهتر است بگویم "باید" نمایش داده شود. تهرانی که در آن میبینیم تهرانی نیست که بشود به آسانی در جاهای دیگر دید یا لااقل تناقضهایش را به این روشنی در سه دقیقه دریافت. حتی از نظر فنی و با در نظر گرفتن این که طول متوسط هر نما در این سکانس ۱.۶ ثانیه است، این بخش دیده نشده از "خشت و آینه" رکوردی از نظر تعدد نماها در تاریخ سینمای ایران است."
با نمایش فیلم در فستیوال ونیز و به شکلی که مورد نظر فیلمساز است- چه از نظر کیفیت تصاویر و چه طول فیلم - این انتظار میرود فیلمی که جاناتان رزنبام، منتقد شهیرآمریکایی، "تراژدی حماسی دهه ۱۹۶۰ میلادی گلستان" خوانده بار دیگر در سطحی گسترده دیده و جایگاه مهمی که در تاریخ سینما دارد برای گستره وسیعتری از تماشاگران بینالمللی آشکار شود.
بی بی سی فارسی