نوشين پيروز
نيچه، نابغه خيرنديده
وقتي تمام آثار او را يكجا كنار هم ديدم ياد پدربزرگم افتادم.
وقتي اينترنت نداشتم، پدربزرگم نقش «گوگل» را براي من داشت. يكبار از او پرسيدم:
نيچه چطور مرد؟ گفت: از بس كه سعي كرد به آدمهاي نفهم چيزي بفهماند، خُل شد مرد!
طفلكي از فهم زيادش، در اين دنيا هيچ خيري نديد!
به آخرين عكس نيچه كه با نگاهي گنگ در كنار خواهرش نشسته خيره ميشوم.
پدربزرگم راست ميگفت؛ خدا عاقبت همه را ختم به خير كند
سالهاست كه انديشه و كتابهاي «فريدريش ويلهلم نيچه» در سرتاسر دنيا تدريس و تحليل ميشود. زندگي او نه فقط براي كساني كه به فلسفه علاقهمند هستند، بلكه براي نويسندگان و دستاندركاران فيلمها هم جذاب شده؛ حتي در يك مغازه لوازم منزل در ايتاليا، سطل آشغالي ديدم كه روي آن نقاشياي از نيچه را كه مانع شلاق خوردن اسبي در «تورين» به دست صاحبش ميشد، چاپ كرده بودند و رويش نوشته شده بود: «سطل انديشه»! نيچه در «روكن» (آلمان -ايالت زاكسن آنهالت) در خانهاي كه هنوز هم ميشود آن را ديد به دنيا آمد؛ قبر او هم در همين شهر كوچك است. شهر آنقدر كوچك و نيچه آنقدر بزرگ و معروف است كه با دنبال كردن تابلوهاي راهنما به راحتي ميشود خانه محل تولد، قبر و كليساي شهر را پيدا كرد. اما بيشتر دوران كودكي نيچه بعد از مرگ پدرش در شهر «نورنبرگ» گذشت. اين خانه را هم در حال حاضر ميشود ديد. (و اين گاردتن شماره ۱۸) جايي كه وقتي بسيار مريض بود، مادرش از او نگهداري كرد و خواهرش قبل از بردن او به شهر «وايمار»، «آرشيو نيچه» را براي اولين بار در اين خانه تاسيس كرد. نيچه به دليل وضع جسماني بدي كه داشت هيچ وقت نتوانست در يك شهر زندگي كند و بين آلمان، سوييس و ايتاليا هميشه در رفتوآمد بود. تنها در شهر كوچكي به نام
«سيلس ماريا» در سوييس حالش بيشتر اوقات خوب بود. ميگويند او هرگز به اندازه مدتي كه در اينجا زندگي ميكرد، سالم و قوي و پرانرژي نبوده است. او اتاقي در يك پانسيون داشت كه در حال حاضر تبديل به موزه كوچكي شده است. «سيلس ماريا» جايي بسيار آرام با طبيعتي بينظير است. اينجا عظمت و زيبايي نفسگير طبيعت انسان را در برابر خود به زانو درميآورد؛ جايي كه نيچه ساعتها قدم ميزد و عادت داشت به پيادهرويهاي طولاني برود و در محيطي چنين اسرارآميز و زيبا، كه توصيف آن را در شاهكاري چون «چنين گفت زرتشت» ميخوانيم به تفكر و انديشه خود نظم و پروبال دهد.از ميز كارو يك نمونه از اولين كتابش در اينجا نگهداري ميشود. او اغلب تابستان را در سوييس و زمستان را در ايتاليا ميگذراند. اينجا با عنوان «خانه نيچه» معروف است، اما ساختمان «آرشيو نيچه» در شهر «وايمار» در ويلاي بزرگ و زيبايي در خيابان «هومبولت شماره٣۶» قرار دارد.
اليزابت (خواهرش) بعد از مريضي نيچه آرشيو او را همراه برادرش از نورنبرگ به وايمار (آلمان- ايالت تورينگن) انتقال داد؛ خانهاي كه اليزابت تا آخر عمر از برادر بيمارش نگهداري كرد. تمامي آثار، كتابها و يادداشتها، نامهها و مجسمه، عكس، دستنوشتهها، فيلم و خلاصه آنچه مربوط به اوست، در اين خانه آرشيو شده است. در اينجا از اتاق او و بعضي لوازم شخصي نيچه هم نگهداري ميشود.
كتابخانه بزرگي از تمامي آثار نيچه در اين ساختمان براي استفاده و تحقيق وجود دارد. وقتي تمام آثار او را يكجا كنار هم ديدم ياد پدربزرگم افتادم. وقتي اينترنت نداشتم، پدربزرگم نقش «گوگل» را براي من داشت. يكبار از او پرسيدم: نيچه چطور مرد؟ گفت: از بس كه سعي كرد به آدمهاي نفهم چيزي بفهماند، خُل شد مرد! طفلكي از فهم زيادش، در اين دنيا هيچ خيري نديد! به آخرين عكس نيچه كه با نگاهي گنگ در كنار خواهرش نشسته خيره ميشوم. پدربزرگم راست ميگفت؛ خدا عاقبت همه را ختم به خير كند
اليزابت (خواهرش) بعد از مريضي نيچه آرشيو او را همراه برادرش از نورنبرگ به وايمار (آلمان- ايالت تورينگن) انتقال داد؛ خانهاي كه اليزابت تا آخر عمر از برادر بيمارش نگهداري كرد. تمامي آثار، كتابها و يادداشتها، نامهها و مجسمه، عكس، دستنوشتهها، فيلم و خلاصه آنچه مربوط به اوست، در اين خانه آرشيو شده است. در اينجا از اتاق او و بعضي لوازم شخصي نيچه هم نگهداري ميشود.
كتابخانه بزرگي از تمامي آثار نيچه در اين ساختمان براي استفاده و تحقيق وجود دارد. وقتي تمام آثار او را يكجا كنار هم ديدم ياد پدربزرگم افتادم. وقتي اينترنت نداشتم، پدربزرگم نقش «گوگل» را براي من داشت. يكبار از او پرسيدم: نيچه چطور مرد؟ گفت: از بس كه سعي كرد به آدمهاي نفهم چيزي بفهماند، خُل شد مرد! طفلكي از فهم زيادش، در اين دنيا هيچ خيري نديد! به آخرين عكس نيچه كه با نگاهي گنگ در كنار خواهرش نشسته خيره ميشوم. پدربزرگم راست ميگفت؛ خدا عاقبت همه را ختم به خير كند