پروژه مهر
چند سالي هست كه از ابداع واژه پروژه مهر ميگذرد، پروژهاي كه اهداف پرطمطراقي داشته و دارد. طرحي كه غايتش دراين است كه معلم و دانشآموز روز يك مهر تكليف خود را بدانند اما دريغ از اين هدف نهايي كه هر سال از آن دور ميشويم و بلاتكليفيها روز به روز گسترده ميشوند.
طرحي كه غايتش دراين است كه معلم و دانشآموز روز يك مهر تكليف خود را بدانند اما دريغ از اين هدف نهايي كه هر سال از آن دور ميشويم و بلاتكليفيها روز به روز گسترده ميشوند.
اينكه برنامهاي ايجاد شود تا دور نماي فعاليتهاي يك واحد آموزشي را در جزييترين حالت خود معلوم كند كاري صحيح و لازم اما آنچه از آن به عنوان پروژه مهر ياد ميشود،
از سطوح عالي وزارت شروع ميشود و ستادي را به عنوان ستاد پروژه مهر ايجاد ميكنند، تا ادارات كل و نواحي و مناطق ادامه مييابد و در انتها در مدرسه تمام ميشود، چيزي جز همين تشكيل ستاد و گرفتن ابلاغ و تشكيل جلسات صوري نيست و نتيجهاي قابل دفاع از آن حاصل نميشود.
حجم زماني بيشتر اين جلسات، در سطح مدرسه و نواحي و مناطق به قصه پر غصه پول و نبود امكانات و كمك اوليا و سيكل معيوب گردش مالي مدارس ميگذرد.اينكه برنامهاي ايجاد شود تا دور نماي فعاليتهاي يك واحد آموزشي را در جزييترين حالت خود معلوم كند كاري صحيح و لازم اما آنچه از آن به عنوان پروژه مهر ياد ميشود،
از سطوح عالي وزارت شروع ميشود و ستادي را به عنوان ستاد پروژه مهر ايجاد ميكنند، تا ادارات كل و نواحي و مناطق ادامه مييابد و در انتها در مدرسه تمام ميشود، چيزي جز همين تشكيل ستاد و گرفتن ابلاغ و تشكيل جلسات صوري نيست و نتيجهاي قابل دفاع از آن حاصل نميشود.
پروژهاي كه اهداف بزرگي را در خود جاي داده است و قرار بود با ايجاد همفكري اولياي امور، در هر چهار سطح عملكردي، وزارت، ادارات كل، نواحي / مناطق و مدرسه گره از مشكلات حداقل يكساله آموزش و پرورش بگشايد، اين روزها به بخشنامهاي مانده است كه بود و نبودش هيچ تاثيري در اصليترين بخش اين چهار سطح يعني مدرسه ندارد و فقط و فقط كاغذ بازيها را بيشتر كرده و كار صورتجلسه نوشتن و ابلاغ صادر كردن و مواردي از اين دست را روي دست مدير و معاونان مدرسه گذاشته است.
حتي كار به فضاي مجازي و وبسايتهاي گوناگون كشيده شده است و سايتهايي پيدا شدهاند كه از اين طريق به كسب درآمد ميپردازند و در ازاي چند برگه يادداشت از مديران مدارس هزينه دريافت ميكنند تا مبادا مدرسهاي در ارزشيابي شاخصهاي وزارتي نمره كامل نگيرد. (البته چگونگي تعيين اين شاخصها و ارزشيابيها در زمان خود، جاي بحث فراوان دارد).
آري برنامهاي كه قرار بود با اجرايي شدنش، امنيت خاطري براي مربيان و متربيان فراهم آورد به تعويض پرچم و احيانا خط كشي مدرسه و رنگآميزي آن فروكاسته شده است و به گرفتن چند عكس كلوز آپ و ارسال مستندات به ادارات خلاصه شده است.
آري برنامهاي كه قرار بود با اجرايي شدنش، امنيت خاطري براي مربيان و متربيان فراهم آورد به تعويض پرچم و احيانا خط كشي مدرسه و رنگآميزي آن فروكاسته شده است و به گرفتن چند عكس كلوز آپ و ارسال مستندات به ادارات خلاصه شده است.
اما من روي سخنم با وزارتنشينان و كاركنان ادارات كل است كه دست و فكر مديران و معاونان مدارس را با چنين بخشنامههايي مشغول و مشوش ميكنند و قدرت ابتكار را از آنها ميربايند و تبديل به فرمانبرداران محضي ميكنند كه فكر و ذكرشان پاسخ به اين مسائل هست. مسائلي كه حقيقتا تاثيري در كيفيت فرآيند آموزشي ندارد.
حال بايد اين سوال را از دستاندركاران پرسيد، پروژه مهري كه قرار بود مهري سرزنده و بانشاط و منظم را براي معلم و دانشآموز فراهم آورد، چه بلايي بر سرش آمده كه از اين هدف خود دور شده و به صورتجلسه نوشتنهاي عبث تبديل شده است؟
- چرا با گذشت چندين روز از شروع مهر تكليف معلمان مشخص نيست؟
- چرا هنوز بسياري از معلمان ابلاغ ندارند؟
- چرا هنوز چندين وچند كلاس معلم ندارند؟
- چرا هر ساله با وجود برنامهريزيهاي قبلي (كه مدعي هستيد) مساله سازماندهي نيروي انساني در نواحي و مناطق به مهرماه كشيده ميشود؟
- چرا از حجم اين بينظمي كاسته نميشود و سال به سال شاهد غيبت بيشتر معلمان در اوايل مهر ماه از كلاس درس هستيم؟
- چرا كسي به اين نميانديشد كه انتقال اضطراري زمانش مهر نيست؟
(امسال شاهد انتقال بين نواحي ومناطق تاهفته اول مهر ماه هستيم!)
- چرا به پيامد تصميمات خود نميانديشيم؟
- مهر شروع فصل يادگيري و آموزش هست، نه عزل و نصب پستهاي مديريتي كه منجر شود آموزگاري را از كلاسي به پست مدير مدرسهاي منصوب كنيد و كلاس درس، چند روز يا حتي چند هفتهاي را بدون معلم سپري كند!
- تا كي در، بر همين پاشنه بينظمي و تصميمات دقيقه نودي خواهد چرخيد؟
- تا كي چاشني سياست و توصيه بر جزييترين مسائل آموزش و پرورش سايه خواهد افكند؟
- تا كي مساله سازماندهي نيروها دستخوش بيبرنامگي خواهد شد؟
مگر نه اينكه با وجود يك زيرساخت نرمافزاري و حذف عوامل خارجي ميشود تمام كلاسهاي درس در اقصي نقاط ايران را در روزهاي اوايل مهر با معلم شروع كرد و تمام اين برنامهريزيها را تا اواسط شهريور تمام و مهري با نظم شروع كرد. نظمي كه قرار است ما در كلاس درس به آيندهسازان اين مرز و بوم آموزش دهيم، با بيتدبيريمان عكس آن عمل ميكنيم و نخستين درس زندگي را اينگونه ميآموزيم. دانشآموزي كه عجز و ناتواني ما را در يك برنامهريزي ساده و كلاس درس ببيند آيا فردا اهل نظم و برنامهريزي خواهد بود؟!
البته ناگفته نماند كه با اجرايي شدن هدايت تحصيلي جديد دانشآموزان هم به خيل معلمان بلاتكليف خود پيوستهاند و هستند دانشآموزاني كه هنوز ثبت نام آنها در هيچ يك از رشتههاي تحصيلي در اين روزها انجام نشده و دود تمام اين بيبرنامگيها و بينظمي به چشم دانشآموزان آيندهسازي خواهد رفت كه ما سعي در تربيت آنها داريم.