دو دختر اصفهانی
این روزها سخن از بازیهای رایجی که در شبکههای اجتماعی و ابزارهای ارتباطی سبب خطر میشوند، با ترس و دلهره همراه است.
«نهنگ آبی» بازیای است که یک روس آن را ساخته و کاری میکند تا در ٥٠ مرحلهای که فرد طی میکند، قطع رابطه اجتماعی برای او بهوجود آید؛ یعنی او احساس پوچی کند، احساس کند که به چیزی دلبستگی یا وابستگی ندارد.
آثار پدیده شومی که تحت عنوان «نهنگ آبی» مطرح شده است، قبلا هم وجود داشت و به شکل مسئله خودزنی در مدارس، خودزنی دختران و تیغبازی خود را نشان میداد.
همان زمان هم که البته از نهنگ آبی خبری نبود، گفتیم که مسئله تیغزدن روی دست نشان میداد آمار پدیده خودکشی مرتب بالا میرود. یک نمونه این عوامل همین مسئله «نهنگ آبی» است و در آینده مسائل دیگری بهوجود خواهند آمد که فرد جوان که معمولا احساسی است و میشود زود رگ خواب او را پیدا کرد، از محیط و اطرافیان و جامعه میبُرد و وادارش میکند به این فکر بیفتد که بیخود است.
«نهنگ آبی» نقطهضعفی از او پیدا میکند؛ مثلا عکسهایی از او به دست میآورد و کمکم او را مورد تهدید قرار میدهد و در این ٥٠ مرحله سرانجام او را وادار میکند که خودکشی کند و این پدیده شوم متأسفانه گریبانگیرش میشود، ولی اصل مسئله این است که فرد را به پوچی و به قطع وابستگی و قطع دلبستگی به محیط و اطرافیان میرساند و او را وادار میکند به سمت خودکشی برود. «نهنگ آبی» بر مبنای تئوری پدیده خودکشی است و تئوری کلاسیک آن اصولا بر یک عبارت مبتنی است: «قطع وابستگی فرد با محیط». عوامل متعددی هم در آن دخالت دارند. یکی از آن عوامل که اخیرا رخ نمایانده، پدیده رسانه است، اما عواملی دیگر که در این مورد دخالت دارند، یکی کمرنگشدن اعتقادات دینی است، چون دین و مذهب – همچنانکه در اروپا نیز در این مورد تحقیق شده است- یکی از عوامل کاهش خودکشی است؛ مثلا خودکشی در میان لامذهبها، بیشتر است و بعد از لامذهبها خودکشی در پروتستانها بیشتر است. کمترین میزان خودکشی نیز در بین کاتولیکهاست، چون لامذهبها که هیچ اعتقادی ندارند و پروتستانها هم اگر اعتقادی دارند، در تنهایی است؛ نه دعایی میخوانند و نه مراسمی میگیرند.
در مورد کاتولیکها بررسی شده است که چون روز یکشنبه در کلیسا در جمع حاضر میشوند، احساس تنهایی و بیکسی نمیکنند. پس یکی از عواملی که شاید این دو دختر اصفهانی و در آینده پسران و دختران دیگر به این وضع دچار میشوند، میتواند نوعی لامذهبی باشد؛ یعنی بریدهشدن از مذهب و قطعشدن رابطه اعتقادی و دینی آنها که این به نظر من خیلی مهم است. علاوهبرآن، مسئله آنومی است یا ضعف ارزشها، ضعف هنجارها، تنهایی و بیکسی که این نیز یک عامل است. بهطورکلی سه نوع خودکشی داریم: خودکشی خودخواهانه، دگرخواهانه و آنومی. این مسئلهای که الان در ایران میبینیم، به آنومی اجتماعی یا بیهنجاری، نابهنجاری، ضعف ارزشها و ضعف اخلاقیات مربوط میشود، ولی دختران و پسرانی که اعتقادات خود را دارند، پایبندی به خانواده و پایبندی آنان به اخلاق و اعتقادات زیاد است، کمتر به دنبال چنین چیزهایی میروند، اما بالطبع مسئله ضعف ارزشی، اعتقادی، هنجاری و همچنین سردرگمیای است که جوانان ما در جامعه دارند و نمیتوانند درست را از نادرست تشخیص بدهند.
در زمینه بیارزشی رسانهها دخالت دارند و مسئولان که این را به جوانان القا نکردهاند؛ نه از طریق کتابهای درسی، نه از طریق سریالهای تلویزیونی، نه از یک قاعده و قانونمداری مستمر، بلکه هرروز آمدهاند و صحبتی کردهاند. بنابراین جوانان بریده شدهاند، از خود بیگانه شدهاند و چون از درون ضعیف هستند، این روند رخ داده است. چون ما آنها را به چیزی، به جامعه، اطرافیان، ارزشها، هنجارها و خانواده پایبند نکردهایم، حالا نهنگ آبی بر اثر یک چتکردن با یک سایت، آنها را به این سمت میبرد که خود را از روی یک پل پرت کنند
و خودکشی کنند.