سكوت رفيق
محمود دولتآبادي بهتر ميداند درباره جايزهاي كه به نام يكي از نزديكترين دوستانش ـ احمد محمود ـ نامگذاري شده است، سكوت كند. آنان كه مهرماه سال ٨١ در آرامگاه امامزاده طاهر كرج حضور داشتند، حتما چهره درمانده محمود دولتآبادي را به ياد دارند كه با نگاهي پريشان شاهد خاكسپاري يكي از بهترين دوستانش بود. او چند سال پيش در همين آرامگاه ديگر دوست نزديكش احمد شاملو را به خاك سپرده بود و به گفته خودش اينچنين بود كه بعد از درگذشت دو «احمد» تنهايي بيكران خالق « كليدر» آغاز شد.
از آن روز پاييزي ١٥ سال ميگذرد و چندي پيش از سوي كامران محمدي ـ داستان نويسـ خبر داده شد كه امسال جايزهاي به نام احمد محمود برگزار ميشود. به فاصله چند روز يكي از خبرگزاريها اعلام كرد كه خانواده احمد محمود در جريان برگزاري اين جايزه نيستند و دبير جايزه هم پاسخ داد كه با خانواده محمود بابت برگزاري اين جايزه هماهنگ كرده است. به تازگي نامزدهاي مرحله اول اين جايزه اعلام و ديروز خبر داده شد كه يك جابهجايي در ليست پذيرفتهشدگان مرحله اول رخ داده است و خبر اصلاحيه هم در رسانهها منتشر شد. همين ماجراها سبب شد تا با محمود دولتآبادي تماسي بگيريم و نظرش را درباره برگزاري جايزهاي كه به نام يكي از دوستان نزديكش است، جويا شويم. اما خالق «روزگار سپري شده مردم سالخورده» و «جاي خالي سلوچ» به صلاح ميداند در اين زمينه اظهارنظري نكند.
او به «اعتماد» ميگويد: «تنها خبرهايي كه درباره اين جايزه دارم، اخباري است كه در مطبوعات ديدهام.»
او با بيان جملاتي كوتاه توضيح ميدهد كه چرا علاقهاي ندارد تا در اين زمينه اظهارنظري داشته باشد: «چون در جريان نبودم و آقايان و اشخاص محترمي كه اين جايزه را راهاندازي كردهاند، نميشناسم و از آنجا كه هيچ تماسي هم با من گرفته نشده است، از اظهارنظر معذورم. »
دولتآبادي بلافاصله بر اين نكته نيز تاكيد ميكند: «البته دليلي هم ندارد كه با من تماسي گرفته شود ولي من نيز ترجيح ميدهم در اين زمينه صحبتي نكنم چون فقط از طريق اخبار مطبوعات از برگزاري اين جايزه با خبر شدهام.» اما بابك اعطا پسر بزرگ احمد محمود نيز در پاسخ به اين پرسش كه خانواده احمد محمود تا چه اندازه در جريان برگزاري اين جايزه هستند، ميگويد: « مدتي پيش درباره برگزاري اين جايزه صحبتي با من شد و من نيز موضوع را با خانواده مطرح كردم و از آنجا كه در خانواده مخالفتي با برگزاري اين جايزه نبود، به دوستان گفتم مانعي نيست تا جايزه را راهاندازي كنند.»
ولي گفتوگو با خانواده آقاي نويسنده در حد همان گفتوگوي اوليه بود و بابك اعطا بقيه ماجرا را اينگونه شرح ميدهد: «دلم ميخواست در جريان كل برنامههايشان باشم و اين تنها گله كوچك من است. اگر گروهي بخواهند جايزهاي را به نام نويسنده عزيزي برگزار كنند، طبيعتا ما به عنوان خانواده اين نويسنده چنين اجازهاي خواهيم داد و راهاندازي اين جايزه هيچ ايراد و اشكالي هم ندارد اما گله كوچك من اين است كه چرا بعد از گفتوگوي اوليه، ديگر مرا در جريان مراحل بعدي اين جايزه قرار ندادند.»
بابك اعطا درباره راهاندازي موزه احمد محمود در خانه محل تولد اين نويسنده در شهر اهواز نيز توضيح ميدهد: « شخصا فكر ميكردم خانه تهران ميتواند به موزه ايشان تبديل شود چون اين خانه محلي است كه او ٥٠ سال در آن زندگي كرده است و آثارش را در همين خانه نوشته است و خانه اهواز محل تولد اوست. البته چون دوستان و اهالي فرهنگ در استان خوزستان هم علاقهمند هستند تا پايگاهي به نام ايشان در اهواز راهاندازي شود، فكر ميكنم ميتوان خانه اهواز را به عنوان آن پايگاه در نظر گرفت و خانه تهران را به عنوان موزه مورد استفاده قرار داد.»
بعد از اين توضيحات پرسش بعدي اين است كه چرا خانه تهران بعد از ١٥ سال از درگذشت احمد محمود هنوز به موزه تبديل نشده است و پاسخ پسر مرد نويسنده چنين است: «پيشنهاد آنچناني نشده است. اوايل فوت پدر، صحبتهايي درباره اين خانه شد ولي بعدا ديگر پيگيري نشد. البته در حال حاضر اين خانه محل زندگي خانواده است ولي در هر حال براي تبديل آن به موزه، مشكلي از ناحيه ما نيست و در اين زمينه محدوديتي نداريم.»
خانه احمد محمود در محله نارمك است؛ ميدان ٢٢ نارمك، بين خيابان مهر و مداين و شايد هنوز راه زيادي در پيش باشد تا اين خانه به موزهاي به نام نويسنده «همسايهها» شود.
ندا آلطيب / اعتماد