ایران
ایران به خاک خسته تو سوگند به بغض خفته دماوند
که شوق زنده ماندن من به شادی تو خورده پیوند
که شوق زنده ماندن من به شادی تو خورده پیوند
ایران اگر دل تو را شکستند تو را به بند کینه بستند
چه عاشقان بی نشانی که پای درد تو نشستند
ایران
ایران فدای اشک و خنده تو دل پر و تپنده ی تو
فدای حسرت و امیدت رهایی رمنده تو
فدای حسرت و امیدت رهایی رمنده تو
ایران اگر دل تو رو شکستن تو را به بند کینه بستن
چه عاشقان بی نشانی که پای درد تو نشستن
کلام شد گلوله باران به خون کشیده شد خیابان
ولی کلام آخر این شد که جان من فدای ایران
تو ماندی و زمانه نو شد خیال عاشقانه نو شد
هزار دل شکست و آخر هزار و یک بهانه نو شد
ایران به خاک خسته تو سوگند به بغض خفته دماوند
که شوق زنده ماندن من به شادی تو خورده پیوند
ایران اگر دل تو را شکستند تو را به بند کینه بستند
چه عاشقان بی نشانی که پای درد تو نشستند