هالو
ما رو باش
ما رو باش
ما بنا بود از همه دنیا رها شیم، ما رو باش
ضد روسیه و چین و امریکا شیم، ما رو باش
ما میخواسّیم پسر شجا باشیم، اما نشد
حالا مجبوریم تو مزرعه حنا شیم، ما رو باش
ما بنا بود رو زمین جانشین خدا بشیم
بعدشم بریم بالا خود خدا شیم، ما رو باش
ما که آفتابه مسی بودیم، حالا چی؟ حلبی
کی بودش میگف بیاین بریم طلا شیم؟ ما رو باش
ما قرار بودش مدیریت کنیم یه دنیا رو
حالا باس به این قرارمون بشاشیم، ما رو باش
تو بگو کی فکر شو میکرد یه روزی این جوری
مث مشت رسوا از هم دیگه وا شیم، ما رو باش
مایی که بنا بودش سیمرغ آسمون باشیم
مثه بادبادک توی هوا رها شیم، ما رو باش
مایی که هر کدوم از کوه احد گنده تریم
حالا مجبوریم تو انفرادی جا شیم، ما رو باش
ما میخواسّیم پامونو رو فرق عالم بذاریم
کی گمون میکرد یه روز پا در هوا شیم، ما رو باش
سی ساله داریم میگیم: اینارو باش، اونا رو باش
حالا مجبوریم پیش همونا تا شیم، ما رو باش
یکی نیس بگه آخه تو که پیزیشو نداری
این همه زور زدی تا یه لا قبا شیم؟ ما رو باش
مایی که تمدن سه چار هزار ساله داریم
حالا باس دچار این خنگ خدا شیم؟ ما رو باش
چرا باس ما که بلند نظر بودیم، آقا بودیم
حالا یارانه بگیر بی نوا شیم، ما رو باش
این همه نفتی که زیر پا مونه، کجا میره؟
که ما باس صاحب این همه گدا شیم، ما رو باش
ما که باور میکنیم عکس و توی ماه، بایدم
اسیر هالهی نور و این چیزا شیم، ما رو باش
ما که منگل و مشنگیم به خدا حقمونه
از تو چاله در بیایم و توی چا شیم، ما رو باش
هی شیکر رو با نمک قرقاطی خوردیم تا شاید
مثه هالو شاعر پرت و پلا شیم، ما رو باش