به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، دی ۲۱، ۱۴۰۱

شارلی ابدو: آخوندها دست به حمله می‌زنند!

نشریه طنز شارلی ابدو که ويژه‌نامه هفته گذشته آن در مورد علی خامنه‌ای، مورد توجه قرار گرفت، روز سه‌شنبه، ۱۰ ژانویه، در یادداشتی به زبان فارسی از حملات هکری گسترده علیه سایت خود خبر داده و نوشته است: به نظر می‌رسد انتشار ویژه‌نامه کاریکاتوری این مجله موجب حمله هکرهای حکومتی ایران علیه این نشریه شده است.

متن یادداشت شارلی ابدو:

آخوندها دست به حمله می‌زنند

آخوندها راضی نیستند. کاریکاتورهایی که از مقام معظم رهبری طی هفته گذشته در این صفحات منتشر شد، به نظر نمی‌‌رسد آنها را چندان خندانده باشد. خود انتقادی طنز آمیز هرگز نقطه قوت مستبدان نبوده آن هم از نوع مذهبی‌اش. اما واکنش آنها به چند اعتراض دیپلماتیک محدود نشد، زیرا سایت تجاری شارلی ابدو مورد حملاتی واقع شد تا آنجا که مجبور شدیم موقتاً بسته شود. تحقیقاتی برای روشن شدن دقیق آنچه اتفاق افتاده در حال انجام است، اما به نظر می‌رسد که این حملات به احتمال قوی توسط ایران انجام شده باشد. شارلی ابدو باید به هر طریقی ساکت بشود حالا یا با گلوله یا از طریق هکرها. حتی اگر این حملات فقط مربوط به یک سایت باشد، یعنی یک سری اعداد، فرمول‌های ریاضی و الگوریتم‌ها، باز هم احساس نسبتاً عجیبی را ایجاد می‌کند که در تیر رس این همه تعصب باشی. تقریباً انگار همان حس و حال سخت ۷ ژانویه ۲۰۱۵ را داشتیم که انتقال احساسش آنقدر دشوار بود.

همان احساسی که انگار هدف قرار گرفته ایم و به هر شکلی می‌خواهند ساکت مان کنند. یک حمله‌ی سایبری باعث مرگ کسی نمی‌‌شود، اما طنینش را یادآور می‌شود. یعنی رژیم آخوندها آنقدر احساس خطر کرده که حمله کردن به سایت یک روزنامه‌ی فرانسوی را برای وجود خودش حیاتی می‌داند. از یک سو (برای ما) افتخاری است و از سوی دیگر بویژه نشان مدرکی است دال بر اینکه قدرتشان احساس شکنندگی می‌کند.

زیرا آنچه ایران در سال ۱۹۷۹ آفرید یک توهم بود، توهم جامعه‌ای که تماماً توسط دین اداره می‌شود. ارعاب و سرکوب توانست این باور را بوجود بیاورد که این آرمانشهر مذهبی موفق بوده است. اما در عمل، در پشت حجاب‌ها و اعدام‌های علنی، مطالبات و انگیزه‌های حیاتی‌ای می‌جوشید که دیگر نمی‌‌شد آن‌ها را برای همیشه خفه کرد. آخوندها از میل و علاقه و اشتیاق چه می‌فهمند؟ احتمالا چیز زیادی از اینها درک نمی‌‌کنند. وسواس فکری و تنها لذت آنها در کنترل کردن دیگران است و برای این کار باید بترسانند، بازدارند و سرکوب کنند. آنها قادر نیستند به همنوعان خود در جهت شکوفایی کمکی بکنند، زیرا خودشان نیز چنین نیستند. وقتی که بدست خودتان، خودتان را در چنین بن‌بستی قرار داده‌اید، تنها راه نجات این است که دیگران را مجبور کنید تاوان سرخوردگی‌های شما را بپردازند. آخوندها امیال جوانان ایرانی را سرکوب می‌کنند زیرا هرگز نسبت به امیال خود متعهد نبوده‌اند.

آنچه در ایران می‌گذرد فقط یک انقلاب دموکراتیک نیست، شورش امیال و لذت است. محکومین به اعدام که در تهران به دار آویخته شده‌اند، زنان یا مردان سن و سال دار نیستند که زندگی پرشوری را پشت سر گذاشته باشند. آنها جوانانی هستند، در سپیده دمان حیاتشان، سرشار از امید و آرزو. شور حزن آلود آخوندها طاقت به چالش کشیدن با شور شادمانه‌ی جوانان ایرانی را ندارد.