دوم اسفند سال جاری انتخابات مجلس شورای اسلامی در ایران برگذارخواهد شد.
انتخابات مجلس در ایران با انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات مجلس خبرگان تفاوتهای قابل تأملی دارد زیرا این دو انتخابات وابستگی زیادی به شرایط کلی کشور دارند و اثر جریانهای محلی معمولاً در یک روند کلی حل شده و به تعادل میرسند. اما انتخابات مجلس به جز وابستگی به شرایط سیاسی کشور از رقابت میان اقوام، طوایف، خانوادههای صاحب نفوذ و مناسبات میان چهرهها و باندهای قدرت محلی تأثیر میپذیرد. این تفاوت باعث میشود گاهی انتخابات مجلس شورای اسلامی در مناطقی از ایران مسیری متفاوت از فضای سیاسی را طی کند. به طور مثال وقتی شهروندان نسبت به انتخابات بیمیل و بیتفاوت هستند در بعضی مناطق آمار مشارکت بالاتر از میانگین مشارکت در کل ایران میشود. یا وقتی آرای ایرانیان روی یک جریان سیاسی یا یک نامزد خاص متمرکز شده، در برخی استانها، شهرها یا روستاها رفتار معکوسی دیده میشود.
این مسئله فقط در شهرهای کوچک یا حوزههایی که رأی روستاها در آن تعیین کننده است دیده نمیشود. کلانشهرهای ایران به اشکال مختلف متأثر از این مسئله هستند. به طور مثال وقتی فضای عمومی ایران رویگردان از مشارکت سیاسی باشد ممکن است در استان اصفهان با پروپاگاندا درباره مسئله آب درصد شرکت کنندگان در انتخابات بیشتر از شهر تهران یا سایر مناطق باشد. در کلانشهر ارومیه یک نماینده اصولگرا میتواند بی توجه به درصد مشارکت عمومی در انتخابات سوار بر احساسات قومی شده و کرسی مجلس را از آن خود کند. در کلانشهر کرج آرای اصلی متعلق به ترکها و کردها است و قومیت یک نامزد در پیروزی او نقش تعیینکننده دارد.
عدهای بر این عقیده هستند اصولگرایان به دلیل برخوردار نبودن از آرای اکثریت مردم از طریق شهرهای کوچک و با موج سواری روی جدال شیعه و سنی یا رقابتهای قومی به مجلس راه مییابند. این عقیده چندان خطا نیست، با این حال وضعیت اصلاحطلبان نیز تفاوت آنچنانی با اصولگرایان ندارد. نگاهی به اعضای لیست امید و اطلاع از شیوه تکمیل این لیست در پایتخت ایران نشان میدهد که اصلاحطلبان در شهرهای بزرگ به نوعی همان کاری را میکنند که اصولگرایان در شهرهای دیگر یا روستاها انجام میدهند با این تفاوت که طوایف اصلاحطلب به جای بحث در مساجد روستاها در شورای عالی سیاستگزاری اصلاحات به چانهزنی بر سر سهم خود میپردازند. در سالهای اخیر این مکانیسم از طرف خود فعالان اصلاحطلب و فعالان سیاسی غیر اصلاحطلب مورد نقد شدید واقع شده است.
ببینیم مردم چه میگویند. برای تهیه این گزارش کوشش شده صدای طیف متنوعی شنیده و ثبت شود.
فرقشان چیست؟
یکی از فعالان سیاسی میپرسد: «فرق کریمی قدوسی و حاجی دلیگانی با عارف و فاطمه صفدر حسینی چیست؟» و ادامه میدهد:
«از نظر مردم میگویم وگرنه همه میدانند برای حامیان این افراد سود زیادی دارد. عرض بنده این است که آنچه اهمیت دارد شیوه فعالیت سیاسی و تصمیمگیری است. آقای مصباح یزدی میگوید به این افراد رأی بدهید چون مورد تایید امان زمان و رهبر است؛ از آن طرف آقای خاتمی میفرمایند به این افراد رأی بدهید چون من تکرار میکنم. اگر ایران بخواهد از حالت ملوکالطوایفی خارج شود و به جمع کشورهای مدرن وارد شود این شیوهها باید کنار گذاشته شود. با سبک کار اصولگرایان میخواهند اصلاحات انجام دهند در حالی که برای اصلاحات واقعی اولین کاری که باید انجام شود کنار گذاشتن سبک کار اصولگرایان است. به آقای قاضیپور اعتراض میکنند که با رأی پان ترکها به مجلس میرود ولی از آقای تاجگردون صحبت نمیکنند که از سرچشمههای فساد در مجلس هستند. نماینده سراوان که با دلال خودروی خارجی به کمرگ رفته بود و فیلم درگیری او در فضای مجازی منتشر شد تصویرش در جلسه با آقای خاتمی هست. متاسفانه این اشتباه رایج است که میگوید چون سواد مردم پائین است احزاب سیاسی ناچار هستند از این شیوه استفاده کنند در صوتی که اصلاحطلبان و اصولگرایان با رویکرد خودشان باعث میشوند این تفکرات کهنه بازتولید شود.»
در شهر خبری نیست
از آنجا که فرصت زیادی تا انتخابات مجلس شورای اسلامی باقی نمانده توقع میرود فضای سیاسی ایران تحت تاثیر این انتخابات باشد. در دورانی که میتواند شاهد مرگ رهبر ایران باشد یا مذاکرات میان جمهوری اسلامی ایران و دولت آمریکا آغاز شود، مجلس میتواند نقش اثرگذاری داشته باشد. با وجود این در فضای سیاسی ایران جز خبرهای پراکنده و بیاهمیت صحبت درباره انتخابات بیرمق و بیمشتری است.
یکی از فعالان سیاسی معتقد به شرکت در انتخابات میگوید:
«تا زمان مشخص شدن مسائل کلی مانند تحریمها و مذاکره با آمریکا به صلاح نیست درباره انتخابات صحبت کنیم. ابتدا لازم است مشخص شود قرار است آینده چگونه باشد تا بتوانیم تصمیم بگیریم چگونه جلو برویم و با چه افرادی جلو برویم.»
در مقابل یک فعال سیاسی مخالف شرکت در انتخابات معتقد است:
«بعد از شکست تجربه دولت حسن روحانی صحبت درباره انتخابات موضوعیت خودش را از دست داده است. من تعجب خواهم کرد اگر کسی این ننگ و رسوایی را به جان بخرد و رد این شرایط درباره انتخابات صحبت کنند. احتمال میدهم تا نزدیک انتخابات سکوت کنند و بعد به بهانهای مردم را بترسانند که اگر رأی ندهید چنین و چنان میشود.»
سؤالی که پیش میآید این است که آیا اگر از فضای شبکههای اجتماعی و جمع فعالان سیاسی دور شویم و به میان مردم کوچه و بازار برویم با وضعیت مشابهی روبهرو خواهیم بود؟ با وجود مشخصههایی که از انتخابات مجلس بر شمردیم آیا مردم ایران نسبت به انتخابات مجلس توجه بیشتری نشان میدهند؟ عابران کوچه و بازار درباره انتخابات مجلس چه میگویند و چه نظری دارند؟
زمان برگذاری انتخابات مجلس
یکی از جالبترین نظرات در این زمینه مربوط به فردی ۵۲ ساله است. یافتن کسی که از یک موضوع مهم سیاسی بیخبر باشد چندان عجیب نیست اما این روزها که مردم ایران اخبار را به علاقه بیشتری دنبال میکنند یافتن فردی که تا این اندازه نسبت به سیاست بیاهمیت باشد کار سادهای نیست. او میگوید:
«من خبر ندارم. آخرین وقتی که شنیدم، گفتند خامنهای دستور داده رئیس جمهور و مجلس را جمع کنند و به جایش نخستوزیر انتخاب کنند. مثل زمان آن خدا بیامرز که خودش نخست وزیر انتخاب میکرد و دلار هفت تومان بود.»
اشاره شهروند کشورمان به یک سخنرانی از علی خامنهای است که در آن تغییر نظام سیاسی ایران از ریاست جمهوری به نخستوزیری را منتفی ندانست و به نیروهای وفادار به خود اجازه داد در این رابطه صحبت کنند.
افراد دیگری که با آنان گفتوگو کردم اطلاع داشتند نظام سیاسی ایران هنوز تغییر نکرده است، با این حال عده زیادی از مردم عادی زمان دقیق انتخابات مجلس را نمیدانند. بیشتر این افراد نمیدانند انتخابات مجلس در چه سالی قرار است برگزار شود. یک دانشجوی رشته مکانیک در حالی که به فکر فرو رفته و با دکمه پیراهن خود بازی میکند چنین میگوید: «یادم نیست. فکر کنم همان موقعی که آقای روحانی رأی آورد انتخابات مجلس بود. شاید قبلش بود یا کمی بعد. یادم نیست.»
یک خانم جوان و شاغل میگوید: «ماه دیگر نیست؟» سپس با خنده اضافه میکند: «دقیق یادم نیست ولی انتخابات نزدیک است که شما دارید سؤال میکنید برای همین فکر کنم نزدیک باشد.»
این خانم در پاسخ به این سال که آیا در انتخابات شرکت میکند یا خیر، پاسخ میدهد:
«در انتخابات قبلی شرکت کردم و تلاش کردم اطرافیانم را تشویق کنم که رأی بدهند. اعتقادم داشتم راه درستی است. وقتی نتایج اعلام شد و مشخص شد یزدی و مصباح رأی نیاوردهاند خیلی خوشحال شدم. اما در مجلس فرقی به آن صورت نکرد.»
از او سؤال کردم منتظر تغییر چه چیزهایی بوده است؛ میگوید:
«وضعیت اقتصاد بهتر نشد و این افرادی که ما به آنها رأی دادیم انگار در مجلس نیستند. وقتی اخبار مجلس را نگاه میکنم اسم آنها نیست. من آدم سادهای نیستم که فکر کنم همه چیز قرار است با انتخابات درست شود اما این توقع را دارم که احساس کنم نمایندهای که انتخاب کردهام تلاش خودش را میکند. به جز آقای صادقی بقیه تلاشی نمیکنند. فکر میکردیم آقای مطهری آدم شجاعی باشد و خوشحال بودیم که در مجلس است، ولی از حجاب اجباری دفاع میکند. ما زنها توقع داریم وقتی در انتخابات شرکت میکنیم حداقل روی یک موضع ساده مثل گشت ارشاد اثر داشته باشد. نه تنها شرایط فرقی نکرده که بدتر شده است. برای همین دیگر اشتیاقی برای انتخابات ندارم. نمیدانم در انتخابات شرکت میکنم یا نه اما این را مطمئنم اگر تصمیم بگیرم در انتخابات شرکت کنم به صورت شخصی عمل میکنم. دیگران را برای انجام این کار تشویق نمیکنم. در این مدت به اندازه کافی از خانواده و آشنایانم متلک شنیدهام. دیگر این اشتباه را تکرار نمیکنم.»
یک خانم ۲۳ ساله میگوید که انتخابات مجلس در سال ۱۴۰۰ برگزار خواهد شد. به گمان یک آقای ۳۰ ساله «انتخابات مجلس سال دیگر است» و ادامه میدهد: «هر چهار سال یکبار انتخابات است. فکر کنم دو یا سه سال پیش انتخابات بود.» یک کارگر ۱۹ ساله حدس میزند که انتخابات مجلس بهار سال آینده است. یک فروشنده مواد لبنی با اشاره به تلویوزین مغازهاش میگوید: «دیروز یک چیزهایی داشتند میگفتند. حواسم به مشتری بود خوب گوش نکردم.» او ادامه میدهد:
«به خدا فرقی برای مردم ندارد. از پائیز پارسال تا یک ماه قبل مردم اخبار گوش میدادند تا بفهمند قیمت دلار چند است. فکر میکردیم یه روزی پائین میآید و وضع مردم بهتر میشود. یک ماه قبل دلار کشید پائین ولی باز قیمتها رفت بالا. مردم فکر میکنند ما مغازهدارها پول پارو میکنیم. خبر ندارند ضرر ما از گرانی بیشتر از همه است. سود اصلی برای وارد کننده و تولید کننده است.»
از این مغازهدار سؤال کردم مردم این روزها درباره چه اخباری صحبت میکنند؟ میگوید «دزدی، اختلاس، زایمان رامبد جوان، گریس۱، تحریم فوتبال، گرانی، رفتن آخوندها،….»
شغال و گرگ برادر یکدیگر هستند
مسئول کنترل بلیط اتوبوس میگوید به دلیل شغلی که دارد شلوغی زیاد دیده است.
«از پایین جای همدیگر را میگیرند. آن بالایی که حسابی دزدی کرده میرود کانادا، جا برای بقیه باز میشود. به ما چه ربطی دارد؟ هر کدام برنده میشود طرفدارهایش در خیابان بوق میزنند از فردا همه چیز مثل روز اولش است. مردم اینقدر گرفتار هستند که بعضی وقتها به خاطر یک بلیط اتوبوس میخواهند با ما دعوا میکنند. به جان بچهام یک خانمی آمده و میگوید بگذار من یک هفته بدون بلیط سوار شوم آخرماه حقوق گرفتم پولش را یکجا میدهم. وضع مملکت اینقدر خراب شده که نسیه گرفتن به اتوبوس رسیده است. کسی اگر طرح داد یارانه را زیاد کنند یا حقوقها زیاد شود شاید برویم رأی بدهیم ولی اگر برای ما فایده نداشته باشد هیچ فرقی ندارد چه پدر سگی در مجلس باشد. به قول قدیمیها شغال و گرگ برادر یکدیگر هستند.»
لازم به ذکر است چنین ضربالمثلی در زبان فارسی وجود ندارد. شاید منطور این شهروند این ضربالمثل است که سگ زرد برادر شغال است.
یک خانم کارمند اعتقاد دارد وضعیت ایران به گونهای است که به سختی میتوان گفت «یک حکومت کامل» در ایران وجود دارد. این خانم معتقد است شرکت در انتخابات برای مردم کشور فرصتی است که منافع آن بیشتر از عدم شرکت در انتخابات است.
«چند سال لیست آبادگران شورای شهر تهران را در دست داشت. مردم به درستی اطلاع ندارند، هر کاری دوست داشتند با پول بیتالمال انجام دادند. همه از فساد و دزدی قالیباف حرف میزدند اما آقای خامنهای این آقا را فرستاد مجمع تشخیص مصلحت نظام که دادگاهی نشوند. انتخابات در کشور ما به شیوه صحیح انجام نمیشود. جایگاه رهبری به شکل صوری در چهارچوب قانون اساسی است اما عملکرد رهبری خارج از چهارچوب قانون است.
مردم متوجه باشند که با حرکت تدریجی دارند کشور را به سمت تغییر جمهوری به حکومت اسلامی میبرند. من و شما وقتی رأی میدهیم یک برگه را در صندوق رأی میاندازیم که هزینهای برای ما ندارد اما همین برگه اگر نباشد بدون مزاحمت کارهای ضد منافع ملی انجام میدهند. حداقل نفعی که شرکت در انتخابات دارد این است که اخبار اختلاس و فساد در رقابت بین احزاب خبری میشود.»
از سوی دیگر این خانم معتقد است که جامعه ایران از انتخابات آینده استقبال نخواهند کرد زیرا «بسیاری از مردم به این نتیجه رسیدهاند که سرنوشت ایران دست رهبر و سپاه است. از آن طرف ترامپ. من فکر میکنم برای همین اعتراضات کم شده است. مردم منتظر هستند نتیجه دعوای رهبر و ترامپ مشخص شود.» این خانم معتقد است تغییر این باور در شرایط فعلی جامعه کار بسیار دشواری است.
یک مامور جمعآوری زباله کنجکاو است بداند که اخبار مربوط به پخش سیبزمینی و غذا در انتخابات متعلق به کجاست. او معتقد است یک برگه رأی فاقد ارزش است و ارزش یک کیلو گوشت یا یک گونی سیبزمینی بیشتر از یک برگه کاغذ است. او میگوید حاضر است در هر انتخاباتی برگه رأی خود را با مواد غذایی عوض کند.
یک مامور دیگر جمعآوری زباله میگوید انتخابات در جمهوری اسلامی جز زحمت چیزی برای آنها ندارد:
«این همه کاغذ به در و دیوار میچسبانند که ما باید آنها را بعد انتخابات بتراشیم و دیوارها را تمیز کنیم. پول این تبلیغات را بدهید به خانه سالمندان یا شیرخوارگاه. این کاغذها حرام است. این کاغذها اگر ممنوع شود برای کشور صرفهجویی است.»
دو گروه اصلی
اینطور به نظر میرسد که در انتخابات اسفند ماه دستهبندی نظرات مردم کوچه و بازار شامل دو گروه عمده باشد:
■ گروه بزرگی از مردم ایران نظام را به شکلهای گوناگون در حال فروپاشی ارزیابی میکنند و بنابراین شرکت یا عدم شرکت در انتخابات برای آنها موضوعیتی ندارد. برای افراد زیادی این تصور وجود ندارد که نظام جمهوری اسلامی بتواند از وضعیتی که در آن قرار دارد جان سالم به در ببرد.
در انتخابات قبلی بحث اصلی پیرامون مسئله انتخابات بر سر اصلاحپذیر بودن یا اصلاحپذیر نبودن نظام بود اما اکنون این بحث به این شکل در آمده است که وقتی ساختار قدرت در حال تغییر است شرکت در انتخابات معنایی ندارد.
■ گروه دوم کسانی هستند که بنا به گفته خودشان به طور قطع یا احتمالاً قصد شرکت در انتخابات را دارند اما تأکید میکنند آنچه در روزهای نزدیک به انتخابات پیش خواهد در تصمیمگیری آنها نقش اصلی را دارد. این گروه معتقدند صحبت در انتخابات هنوز زود است. این گروه بحثی درباره ماهیت جمهوری اسلامی نمیکنند و بیشتر از این زاویه وارد بحث میشوند که به دلیل شرایط کشور «ممکن است اتفاقی بیافتد که لازم باشد رأی بدهیم.»
رادیو زمانه