دختر عراقی‌تبار که در پنج‌سالگی در یک کمپ پناهندگی در هلند، هدیه‌ای فراموش‌نشدنی از یکی از کارکنان کمپ دریافت کرده بود، موفق شد به کمک شبکه‌های اجتماعی، این مرد مهربان را پیدا کند. میوان بابکر که حالا ۲۹ ساله است، در دهه ۹۰ میلادی، زمانی که تنها پنج سال داشت، به دلیل وقوع جنگ خلیج فارس، به همراه خانواده‌اش از عراق گریخت و از راه ترکیه، آذربایجان و بعد روسیه، بالاخره به هلند رسید.
آنها در کمپی نزدیکی زووله در هلند زندگی می‌کردند؛ جایی‌که روزی یکی از کارکنان آن کمپ، بدون هیچ چشم‌داشتی، دوچرخه قرمزرنگی را به این کودک پنج‌ساله هدیه داد و «قلب کوچک او را پر از شادی کرد».
روز دوشنبه ۲۱ مرداد، میوان عکسی از این مرد در کمپ زووله را در صفحه شخصی‌اش در توئیتر پست کرد و از کاربران خواست به او کمک کنند تا وی را بیابد. میوان حتی نام این مرد را هم نمی‌دانست.
تصویری که میوان با امید یافتن اخبرت، در شبکه‌های اجتماعی منتشر کرد.
اما تنها ۲۴ ساعت پس از این توئیت، فراخوان میوان بیش از هفت هزار بار هم‌خوان شد و او به سرعت توانست اِخبرت را که حالا در آلمان زندگی می‌کند، پیدا کند.
میوان روز ۲۲ مرداد بار دیگر در توئیتر نوشت که نه تنها موفق شده اخبرت را پیدا کند، بلکه پناهجویان دیگری نیز برای او پیام گذاشته‌اند که این مرد مهربان و همسرش به آنها هم کمک‌های زیادی کرده‌اند.
میوان پس از ۲۴ سال موفق شد بار دیگر با اخبرت دیدار کند و عکس‌هایی هم از دیدار در توئیتر منتشر کرد.
این دختر کرد عراقی که حالا به زنی موفق تبدیل شده در حوزه رسانه کار می‌کند و به همراه خانواده‌اش در لندن زندگی می‌کند؛ او نوشته اخبرت در این دیدار به او گفته که ۲۴ سال پیش، آرزو کرده بود که میوان به زنی شجاع و قوی تبدیل شود.
میوان بابکر در کودکی
اخبرت مهربان به میوان گفته دوست ندارد در عکس بخندد، بنابراین هر دو با قیافه‌ای جدی هم عکسی با هم گرفته‌اند.
میوان که به واسطه شبکه‌های اجتماعی توانسته اخبرت را پیدا کند، در توئیت دیگری نوشته نمی‌توان بر روی مهربانی قیمت گذاشت، اما اثر معجزه‌آور آن به اندازه‌ای است که می‌تواند زندگی یک فرد را در لحظه تغییر دهد و تا آخر عمر با او بماند.
Hi internet, this is a longshot BUT I was a refugee for 5 yrs in the 90s and this man, who worked at a refugee camp near Zwolle in the Netherlands, out of the kindness of his own heart bought me a bike. My five year old heart exploded with joy. I just want to know his name. Help?
زنی برای میوان نوشته بود که این زن و شوهر نه تنها دوست او، بلکه به اعضای خانواده‌اش تبدیل شده‌اند.
