به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، شهریور ۰۳، ۱۳۹۸

الهه امیرانتظام عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران

در آیین نخستین سالروز درگذشت فرزین مخبر:
«آیین‌های سوگواری را تبدیل به فرصتی برای همبستگی روی اصول مکتب مصدق کنیم».

«در زمانه‌ای که خودشیفتگی‌ها میان نیروهای سیاسی عارض شده فروتنی فرزین مخبر می‌تواند درس‌آموز باشد.»


متن سخنرانی دیروز آیین الهه امیرانتظام عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران در نخستین سالروز درگذشت فرزین مخبر:
تابستان سال گذشته چه تابستان پُر غصه، دَرد و عذابی بود. 
روزگار بی‌رحمانه بر تعدادی از ما خانواده‌هایی که جُملگی متعلق به نهضت همیشه بیدار ملّی ایران، بودند، فرود آمد. یاران وفادار راه مصدق بزرگ، یکایک جاودانه شدند.

یارانِ موافق همه از دست شُدند
در پایِ اَجل یکایکان پَست شُدند
بودیم به یک شراب در محفل انس
یک دور پیشترک ز ما مست شُدند.

در آغاز بجاست یادی از یاران از دست رفته این خانواده بزرگ و شریف کنیم. زنده‌یادان محمد بسته‌نگار، عباس امیرانتظام، حسن و علی‌اصغر حاج ‌سیدجوادی، هما سلطانی، لقاء اردلان، ملکه بازرگان و دو یار جدانشدنی بهرام نمازی و فرزین مخبر.

 امروز روز فرزین مخبر و نخستین سالروز جاودانگیش است. گرد هم آمدیم تا یاد و نام و راه او را در همدلی با خانواده گرامیش، پاس بداریم. 
نامت سپیده دمی است 
که بر پیشانی آفتاب می‌گذرد
متبرّک باد نام تو.
و ما همچنان دوره می‌کنیم روز را و هنوز را.

شناخت اصلی من از «فرزین مخبر» به خونین روز اول آذر ماه ۱۳۷۷ بر می‌گردد. در کنار فروتنی و آرامش در شخصیت وی، انسانیت و وفاداری وی را به راهی دیدم که هیچگاه آن را فراموش نمی‌کنم. آن روزها برای همه به دشواری می‌گذشت، همچنان‌که هنوز می‌گذرد. اما برای فرزین مخبری که پای در وفای به‌عهد داشت، به‌گونه دیگری می‌گذشت. او نه تنها عاشق راه مصدق، عاشق میهن و راه استقلال و آزادی این سرزمین که عاشق دو پوینده راه نهضت ملّی ایران، پروانه و داریوش فروهر بود. وی آن دو را نماد و سمبل این راه می‌دانست.

آنچه که از وجود این مبارز راه مصدق در ذهن دارم. آرامش و فروتنی بود که همیشه شخصیت والای وی را نمایان می‌ساخت. حال‌که خودپسندی و عارضه خودشیفتگی و خودخواهی در بین نیروهای مدعی ملّی‌گرایی ایجاد شده، شخصیت فرزین مخبر برای همه ما می‌تواند درس‌آموز باشد. کسی که در بسیاری از فعالیت‌های حزب ملّت ایران همواره نقش مهمی داشت. اما هیچگاه خود را مرکز ثقل قرار نمی‌داد. بلکه همیشه در چارچوب تشکیلاتی حزب فعالیت می‌کرد. فردی بی‌ادعا و بی‌حاشیه که در هیچ زمانی برای ارئه خدمات صادقانه‌اش در راه نهضت ملی ایران سهم‌خواهی نکرد. 

به باور من آنچه که در این دوران غایب است، اصل اخلاقی و اخلاق سیاسیِ «وفاداری به اصول» است. در میان احزاب و جریان‌های سیاسی اکنون شاهد سلوکی هستیم که متأسفانه هر آیینه به شِکل و شمایلی در می‌آیند.

یکی از آسیب‌های بزرگ تاریخ جنبش‌ها و نهضت‌ها در ۱۵۰ سال اخیر، اتفاقاً فقدان وفاداری به اصولی بود که توسط آحاد مختلف جامعه پی‌گیری نمی‌شد. همواره آرمان‌ها و اصول نهضت و جنبش‌ها در ابتدا، یا میانه راه، یا تداوم پیدا نمی‌کرد و یا به‌طور کلی فراموش می‌شد. در این خلأ، جریان‌های اقتدارگرا و انحصارطلب بودند که از فرصت، بهره می‌گرفتند و به قبضه قدرت می‌پرداختند. مثال‌های زیادی در تاریخ معاصر ما وجود دارد.

اما یادمان نرود برگ برنده جنبش ملی ایران به رهبری دکتر محمد مصدق، همین پایداری روی اصولی بود که از دوران نهضت مشروطه تا دوران معاصر روی آن پایدار کرده‌اند. دکتر مصدق خود یگانه مبارزی بود که از کودتای ۱۲۹۹ تا برآمدن نظام پهلوی همواره روی اصول مشروطه یعنی استقلال و آزادی و حاکمیت ملت تأکید می‌کرد و این راه را تا دهه بیست ادامه داد. پافشاری وی روی همین اصول بود که یکی از علل پیدایش نهضت بزرگ ملّی ایران شد. 

بنابراین یکی از مشخصه‌های این راه، اصول‌مندی و پایداری است که رهروان این جنبش همواره داشته و باید داشته باشند. نهضت ملی ایران و جبهه ملی ایران، احزاب و سازمان‌های برآمده از این تشکیلات، شاید از معدود جریان‌هایی بودند که در این هفتاد سال روی این اصول پایبند بوده و هیچگاه از آن عقب‌نشینی نکردند. 

این جریان حتی در دوره اختناق و خفقان، نسبت به فقدان آزادی‌‌های اساسی، حق حاکمیت ملی، استقلال و کیان ملی در بزنگاه حساس تاریخی ایستادگی کرد. خاطرمان نرود همین فرزین مخبر، بهرام نمازی، نصرالله جمشیدی و دیگر یاران وی در حزب ملت ایران به دبیرکلی شادروان داریوش فروهر در فرودین ۱۳۴۹ نسبت به جداسازی ایران از بحرین، اعتراض محکمی کردند. شوربختانه بحرین پاره تن ایران از میهن ما جدا شد، اما آن بانگ بلند، آن اعتراض به میهن‌فروشی و تداوم‌بخشی اصول مکتب دکتر مصدق بزرگ، موجب برانداختن آن بساط میهن‌فروشی شد. حال‌که ما در سالگرد جدایی ایران از بحرین و در سالگرد جاودانگیِ فرزین مخبر قرار داریم. بجاست نسبت به تجزیه دیگری که پیشاروی ماست، سکوت نکنیم و اعتراض خود را نسبت به کنوانسیون دریای مازندران اعتراضی حقوقی و مسالمت‌جویانه داشته باشیم. اکنون شاهد سبقت‌جویی احزاب و نیروهای سیاسی برای انتخابات مجلس هستیم. در حالی‌که این مجلس انتظار می‌رود (اگرچه بیهوده) با تمام نقدها به بنیادهای ساختاری آن، باید نمایندگان این مجلس نسبت به هویت ایرانی خود حساس باشد.

چرا که مجلس شورا نمی‌کند معلوم 
 که خانه خانه‌ی غیر است یا که خانه‌ی ماست.
ز حد گذشت تَعدی، کسی نمی‌پرسد 
حدود خانه‌ی بی‌خانمان ما، به کجاست
خراب، مملکت از دست دزد خانگی است 
ز دست غیر چه نالیم، هر چه هست از ماست.

بنابراین حضور در این دست آیین‌ها برای ما جریان‌های امیدمندِ ملّی نباید آیین سوگواری که فرصتی برای همدلی، همفکری و همبستگی روی اصول اصلی مکتب مصدق تلقی گردد. 

پس بجاست برای رسیدن به حق واقعی ملت ایران و تحقق حاکمیت ملی مبتنی بر دو اصل استقلال و آزادی به یک همبستگی بین احزاب و نیروهای ملی بوده و در راستای رسیدن به آن هرچه بیشتر کوشا باشیم. اکنون که بحران‌های روزافزون، استقلال ملی ایران‌ و حق حاکمیت ملی را تهدید می‌کند، باید گفت که استقلال ملی متضمن همبستگی ملی است.
در پایان با شعری از احمد شاملو سخن خود را پایان می‌برم.

روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دستِ زیبایی را خواهد گرفت.
روزی که کمترین سرود
بوسه است.
و هر انسان
برای هر انسان
برادری‌ست.
روزی که دیگر درهای خانه‌شان را نمی‌بندند
قفل
افسانه‌یی‌ست
و قلب
برای زندگی بس است.
روزی که هر لب ترانه‌یی‌ست
تا کمترین سرود، بوسه باشد.
روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم...
و من آن روز را انتظار می‌کشم
حتا روزی
که دیگر
نباشم.