به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



شنبه، تیر ۰۲، ۱۴۰۳

دختران در رکاب پدران به نام زن علیه زندگی و آزادی

 کشاندن پای دختران نامزدها به کارزارهای انتخاباتی؛ اقدامی برای تبلیغ نظام

dokhtar.jpg

سایه رحیمی / ایندیپندنت فارسی

کارزارهای انتخاباتی در حالی به روزهای پایانی نزدیک می‌شوند که نامزدهای چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در استفاده از اعضای خانواده و به‌خصوص دخترانشان در برنامه‌های تبلیغاتی از یکدیگر سبقت گرفته‌اند تا خود را حامی حقوق زنان معرفی کنند.

حضور اغراق‌آمیز و بی‌سابقه دختران چادری نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در برنامه‌های تبلیغاتی پدران این احتمال را تقویت می‌کند که دستوری از بالادست با هدف مشروعیت خریدن برای جمهوری اسلامی در جامعه جهانی صادر شده است.

با وجود این برنامه‌های تبلیغاتی سازمان‌یافته، آنچه از حضور دختران نصیب حاکمیت و نامزدهای انتخابات فرمایشی می‌شود، حاشیه‌ها و افشاگری‌های بیشتر درباره دخترانی است که با استفاده از رانت و مقام پدرانشان به نان و نوایی رسیده‌اند و اینک، درحالی‌که از پاسخ‌گویی شفاف به افکار عمومی طفره می‌روند، از پشت دوربین رسانه‌های حکومتی به دفاع از خود و خانواده‌شان مشغول‌اند.

این گزارش به بررسی سوابق دختران مسعود پزشکیان، امیرحسین قاضی‌زاده هاشمی، مصطفی پورمحمدی، محمدباقر قالیباف و علیرضا زاکانی اختصاص دارد.

pez.jpgزهرا پزشکیان؛ دست در دست پدر به نفع حاکمیت

مسعود پزشکیان، وقتی نامزدی‌اش در انتخابات ریاست جمهوری را اعلام کرد به‌صراحت گفت که هدفش از این کار بالا بردن میزان مشارکت در انتخابات است. او هنگامی که می‌خواست برای نامزدی در انتخابات ثبت‌نام کند، دست در دست دخترش وارد وزارت کشور شد.

تصاویر مسعود پزشکیان و دخترش در وزارت کشور به‌سرعت در کانون توجه رسانه‌های اصلاح‌طلب قرار گرفت و پس از آن نیز اطلاعاتی درباره زندگی خصوصی وزیر بهداشت دولت محمد خاتمی فراگیر شد.

مسعود پزشکیان پیش‌تر در مصاحبه‌ای تلویزیونی به چادری بودن همسرش در دوران دانشجویی اشاره کرده بود و تلویحا گفته بود که این موضوع در تصمیم‌گیری‌اش برای ازدواج موثر بوده است.

او سال‌ها قبل همسر و یکی از فرزندانش را در تصادفی از دست داد و پس از آن نیز دیگر ازدواج نکرد، زیرا تصور می‌کرد ممکن است بچه‌ها ازدواج مجدد او را نپذیرند.

پزشکیان سه فرزند به نام‌های زهرا، یوسف و مهدی دارد. زهرا فارغ‌التحصیل رشته پتروشیمی از دانشگاه صنعتی شریف است. او پس از ازدواج نیز خانه پدری را ترک نکرد و اکنون نیز، طبق ادعای مسعود پزشکیان، در شرکت پتروشیمی جم کار می‌کند.

زهرا پزشکیان در برنامه گفت‌وگوی صمیمی صداوسیما با موضوع کارزارهای انتخاباتی حضور یافت و در مقام دفاع از پدرش برآمد و گفت که مطمئن است او رییس‌جمهور خوبی خواهد شد.

دختر خانواده پزشکیان، که کوچک‌ترین عضو خانواده است، در همین‌ گفت‌وگو ادعا کرد که پدرش هرگز دروغ نمی‌گوید، احساساتش را بروز نمی‌دهد و مدافع حضور زنان در عرصه‌های اجتماعی است.

ghz.jpgدختر قاضی‌زاده هاشمی؛ بازیگر دائمی فیلم‌های تبلیغاتی پدر

در جریان سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، بخش‌هایی از مستند تبلیغاتی امیرحسین قاضی‌زاده هاشمی در رسانه‌های اجتماعی فراگیر شد و و واکنش‌های زیادی در پی داشت. زیرا گفت‌وگوی تلفنی قاضی‌زاده هاشمی با دختر نوجوانش درباره «درست شدن اوضاع کشور» آن‌قدر تصنعی بود که حتی مسئولان ستاد انتخاباتی‌اش نیز به آن اذعان کردند.

در انتخابات ۱۴۰۰ قاضی‌زاده هاشمی به‌منزله نامزد پوششی و در مقام دفاع از ابراهیم رئیسی نامزد شد و حدود یک میلیون رای آورد. پس از انتخابات نیز مزد همراهی‌اش را از رییس‌جمهور منصوب علی خامنه‌ای گرفت و به سمت ریاست بنیاد شهید و امور ایثارگران رسید.

رییس کنونی بنیاد شهید در چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نیز بار دیگر با هدف دفاع از عملکرد رئیسی نامزد شد. او نیز مانند پزشکیان به همراه دخترش برای نام‌نویسی به وزارت کشور رفت.

دختر نوجوانی که در انتخابات قبلی پشت تلفن و کاملا مصنوعی درباره «دردسرهای رییس‌جمهورهای قبلی» با پدرش صحبت می‌کرد، این بار در رکاب پدر به وزارت کشور رفت تا او را در شعارهای در اولویت قرار دادن حقوق زنان و خانواده یاری کند.

قاضی‌زاده هاشمی به اینکه ریاست ستاد انتخاباتی‌اش را به یک زن سپرده است می‌بالد و مدعی است که دولتش «دولت خانواده» خواهد بود. به‌رغم این ادعا، اطلاعات موجود درباره خانواده این نامزد انتخاباتی در چند جمله کوتاه خلاصه می‌شود و حتی نام دختری که در رکاب پدر به وزارت کشور رفت نیز مشخص نیست. قاضی‌زاده هاشمی به همین شکل اطلاعات مربوط به همسرش را نیز مکتوم نگه داشته است.

pm.jpgمنیره پورمحمدی؛ طلبه‌زاده‌ای که خطابه نمی‌داند

عضو هیئت‌ موسوم به «مرگ»، که نقش‌آفرینی در قتل‌های زنجیره‌ای را نیز در کارنامه‌اش دارد، وقتی در میزگرد اقتصادی تلویزیون با موضوع برنامه‌های نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد، دخترش منیره را نیز در مقام «مشاور اقتصادی» با خود برد.

منیره پورمحمدی، طبق ادعای رسانه‌های داخلی ایران، دانش‌آموخته رشته اقتصاد است. او در میزگرد اقتصادی تلویزیون از رفع تحریم‌ها دفاع کرد و گفت که تحریم‌ها «کمر مردم را شکسته است».

تلاش دختر پورمحمدی برای ابراز همدردی با مردم و ادعای رفع مشکلات آنان به‌ دست پدری که متهم به دست‌ داشتن در اعدام زندانیان است، کارساز نبود، به‌خصوص که منیره پورمحمدی برخلاف پدر خطابه‌گو نبود و انتظار پدر را برای سخنرانی تاثیرگذار تبلیغاتی برآورده نکرد.

با این حال، پس از پخش این برنامه، مصطفی پورمحمدی، استفاده تبلیغاتی از دخترش را با انتشار پستی در حساب کاربری‌اش تکمیل کرد و نوشت: «دخترم، دانشجوی دکتری اقتصاد دانشگاه تهران، همراهم در میزگرد اقتصادی بود تا درباره اثرگذاری ‎تحریم سخن بگوید.»

مصطفی پورمحمدی، علاوه بر منیره دو دختر دیگر هم دارد، اما اطلاعات زیادی درباره آن‌ها موجود نیست.

امیرحسین ثابتی به جای خانواده سعید جلیلی

سعید جلیلی به جای یکی از زنان اعضای خانواده‌اش، امیرحسین ثابتی، نماینده فعلی مجلس و مجری سابق صداوسیما را به برنامه «گفت‌وگوی صمیمی» فرستاد و به این ترتیب دیدگاه‌ش درمورد حذف زنان از عرصه‌های اجتماعی را آشکارتر کرد. سعید جلیلی و همسرش دختر ندارند و نام تنها فرزند آنان نیز سجاد است.

qb.jpgمریم قالیباف؛ انکار حاشیه‌ها و اتهام‌ها به سبک پدر

مریم قالیباف، مانند مادرش زهرا سادات مشیر و برادرانش اسحاق و الیاس، کارنامه‌ای پر از حاشیه و ابهام دارد. با این حال وقتی روبه‌روی دوربین تلویزیون قرار گرفت، با الگوبرداری از رویه پدر، تمام حاشیه‌ها و اتهام‌هایی را که درباره‌اش مطرح شده است انکار کرد و مدعی شد ماجرای «سیسمونی ‌گیت» و عروسی مجلل در پارک لویزان دروغ بوده است.

مصاحبه مریم قالیباف در آخرین روزهای خرداد از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شد و به‌سرعت در کانون توجه قرار گرفت. دختر رییس کنونی مجلس شورای اسلامی در این مصاحبه گفت که دوران بارداری به او «سخت» گذشته است.

او سفر به ترکیه برای خرید سیسمونی را هم انکار کرد و با متهم کردن افشاگران به «دروغ‌گویی» مدعی شد که این سبک «دروغ‌ها» به این دلیل به خانواده قالیباف منتسب می‌شود که در کارنامه پدرش چیزی که «مشتری» داشته باشد پیدا نمی‌کنند.

کمتر از یک روز پس از پخش مصاحبه مریم قالیباف با تلویزیون، وحید اشتری، فعال رسانه‌ای اصول‌گرا و افشاکننده ماجرای سیسمونی‌گیت، تصویری در حساب کاربری‌اش منتشر کرد که نشان می‌داد دختر قالیباف و همسرش هنگام بازگشت از ترکیه بیش از ۱۹۰ کیلوگرم بار داشته‌اند.

در نقطه مقابل، برخی فعالان اصولگرای حامی قالیباف صحت سندی را که اشتری منتشر کرده بود زیر سوال بردند. پس از آن نیز خبرگزاری میزان، ارگان رسانه‌ای قوه قضاییه، خبر داد که وحید اشتری برای اجرای حکم به زندان فراخوانده شده است.

حضور مریم قالیباف در برنامه تلویزیونی نه‌تنها به نفع کارزار انتخاباتی پدر تمام نشد که بار دیگر حاشیه‌های مربوط به این خانواده را پررنگ کرد.

مریم قالیباف، فروردین ۱۴۰۱ با ماجرای خرید سیسمونی از ترکیه در کانون توجه قرار گرفت، اما حدود پنج سال قبل از آن نیز با مراسم عروسی‌اش‌ در پارک لویزان تهران خبرساز شده بود.

یاشار سلطانی، سردبیر سایت معماری‌نیوز و افشاکننده ماجرای املاک نجومی در شهرداری تهران، تیرماه ۱۳۹۵ با انتشار تصاویری از پارک جنگلی لویزان نوشت که شهرداری تهران به مناسبت برگزاری مراسم عروسی دختر قالیباف درهای این پارک را به مدت چهار روز به روی مردم بسته و تمام پارک را چراغانی کرده است.

شهرداری تهران در همان زمان این خبر را تکذیب و اعلام کرد که «حق شهردار تهران در پی‌گیری قضایی منتشرکنندگان این شایعه محفوظ خواهد بود». بعدها یاشار سلطانی در پی افشای اسناد مربوط به املاک نجومی با شکایت قالیباف زندانی شد.

مریم زاکانی؛ از زایمان در سوئیس تا شوهر همه‌کاره‌ در شهرداری

شهردار کنونی تهران سه دختر به نام‌های طیبه، مریم و زینب دارد. او پیش‌تر در مصاحبه‌ای گفته بود که به دخترانش در دوران دبیرستان هشدار داده است که پس از گرفتن دیپلم باید به‌سرعت ازدواج کنند.

از مجموع اطلاعات موجود درباره خانواده علیرضا زاکانی چنین برمی‌آید که دختر بزرگ او در دوران دبیرستان و پیش از رسیدن به سن قانونی ازدواج کرده است. ظاهرا دو دختر دیگر نیز بلافاصله پس از دوران دبیرستان ازدواج کرده‌اند و شهردار اکنون سه داماد دارد.

از طیبه زاکانی اطلاعات زیادی در دست نیست. جست‌وجو درباره زینب زاکانی در فضای وب نیز به مصاحبه‌ای ویدیویی منتهی می‌شود که در آن شکایت می‌کند که کمتر از خواهرانش با پدر وقت گذرانده است. اما حاشیه‌های مریم زاکانی بیشتر از مریم قالیباف نباشد کمتر نیست.

مریم زاکانی، نخستین بار در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ در کانون توجه قرار گرفت. فعالان سیاسی و رسانه‌ای وابسته به حاکمیت، که از رد صلاحیت علی لاریجانی در شورای نگهبان به‌دلیل تحصیل دخترش در خارج از کشور خشمگین بودند، افشا کردند که دختر علیرضا زاکانی هم در سوئیس تحصیل کرده و فرزندش را هم در این کشور به دنیا آورده است.

زاکانی، که برخلاف لاریجانی از فیلتر نظارت استصوابی شورای نگهبان عبور کرده بود، به این افشاگری‌ها واکنش نشان داد و گفت که ماه آخر بارداری دخترش با تحصیلات او در سوئیس هم‌زمان بود و به همین دلیل نوه‌اش در این کشور به دنیا آمده است.

شهردار تهران همچنین گفت که دخترش برای تحصیل در رشته‌ «علوم اجتماعی محاسباتی» که معادلی در دانشگاه‌های ایران ندارد به سوئیس رفته و پس از پایان تحصیل به ایران بازگشته است.

ماجرای مریم زاکانی به جنجال تحصیل و زایمان در سوئیس محدود نشد. پس از اینکه علیرضا زاکانی مزد حمایتش از ابراهیم رئیسی در انتخابات ۱۴۰۰ را با تصاحب مقام شهردار تهران گرفت، علیرضا حیدری، شوهر مریم زاکانی، را به سمت مشاور و دستیار ویژه شهردار منصوب کرد.

این انتصاب فامیلی واکنش‌های زیادی در پی داشت و درنهایت زاکانی اوایل آبان ۱۴۰۰ حکمی را که برای دامادش زده بود لغو کرد، اما این به معنای پایان حضور و نفوذ علیرضا حیدری در شهرداری تهران نبود.

مرداد ۱۴۰۲ برخی اعضای شورای شهر، ازجمله ناصر امانی، افشا کردند که «داماد زاکانی که هیچ، پدر داماد زاکانی هم در شهرداری امر و نهی می‌کند». همچنین ۹ تن از اعضای شورای شهر در تذکری مکتوب نوشتند که اقدامات داماد زاکانی بیش از یک مشاور است و او نقشی پررنگ و تعیین‌کننده در شهرداری دارد.

کشاندن پای دختران نامزدها به کارزارهای انتخاباتی اقدامی بود که با هدف تبلیغ برای نظام و ادعای به‌رسمیت شناختن حقوق زنان انجام شد، اما به‌دلیل حاشیه‌‌های خانواده‌ و دختران نامزدها و اتهام‌هایی که درباره برخی از آنان مطرح است، نه‌تنها به نفع حاکمیت تمام نشد که حکم ضد تبلیغ هم داشت.

علاوه بر این، نوع پوشش دختران نامزدها، که همگی با چادر در برنامه‌های تبلیغاتی پدرانشان حاضر شدند، بار دیگر اثبات کرد که در جمهوری اسلامی تنها زنانی مجوز حضور در عرصه‌های اجتماعی و رسیدن به سمت‌های مدیریتی را دارند که پوشش مورد تایید حاکمیت یعنی چادر را انتخاب کنند.

در این روند، زنان مخالف حجاب اجباری به‌رغم توانمندی، تخصص و دانش، طبق رویه مرسوم جمهوری اسلامی در بیش از چهار دهه گذشته، به حاشیه رانده می‌شوند و حتی امکان زندگی در آرامش را هم ندارند.