به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، تیر ۱۰، ۱۴۰۳

شکست خامنه‌ای در تبدیل انتخابات غیرمنتظره به همه‌پرسی تایید نظام

 

پروژه دیگری از «علی خامنه‌ای» در تلاش برای همه‌پرسی یا رفراندوم تایید جمهوری اسلامی خواندن انتخابات غیرمنتظره ریاست‌جمهوری ۱۴۰۳، با سقوط مشارکت‌کنندگان و ناکامی نامزدهای مورد تایید نهادهای نظامی و امنیتی و نزدیک به بیت رهبری، شکست خورده است. این نوشته، نگاهی به این پروژه شکست خورده دارد.

***

«انتخابات همیشه یک آزمون است؛ مشارکت بالا سرافرازی جمهوری اسلامی است؛ وارد میدان شدن مردم یعنی جمهوری اسلامی به معنای واقعی کلمه جمهوری است؛ مشارکت بالا، زبان بدگویان را کوتاه می‌کند.» 

علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی از روز  ۵ تیر۱۴۰۳ با این اظهارات، مردم را در برابر دو راهی «رای و تایید نظام» یا «تحریم و نه به نظام» قرار داد. 

او روز ۸ تیر۱۴۰۳، یعنی صبح روز انتخابات نیز با طرح این موضوع که «دوام، قوام، عزّت و آبروی جمهوری اسلامی در دنیا متوقف به حضور مردم است و برای اثبات صحت و صداقت نظام جمهوری اسلامی، حضور مردم یک امر لازم و واجبی است»؛ بر این موضوع تصریح کرد که «انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۳»، یک رفراندوم تمام‌عیار است. حالا با اعلام نتایج، زمان بازخوانی نتیجه این رفراندوم است.

پیش از بازخوانی نتیجه رفراندوم ۱۴۰۳، شاید این سوال مطرح باشد که چرا علی خامنه‌ای که روز  ۱۹دی۹۴ گفته بود: «حتی کسانی که نظام را و رهبری را قبول ندارند، پای صندوق‌ها بیایند»، این بار اعتبار و آبروی نظام را به مشارکت بالای مردم گره زد و تن به چنین رفراندومی داد؟ به زعم نگارنده، اشتباه محاسباتی او این بود که فکر می‌کرد مشارکت بالا با حمایت اصلاح‌طلبان، آن هم در برابر لولویی مثل «سعید جلیلی»، قطعی است؛ غافل از اینکه اکثریت مردم و طبقه متوسط امید خود به تغییر شرایط در نظام جمهوری اسلامی را به کل از دست داده‌اند.

چرا انتخابات۱۴۰۳ شکست کامل خامنه‌ای بود؟

خامنه‌ای با تبدیل انتخابات به یک رفراندوم و اصرار بر ایده «مشارکت=تایید نظام» و تبلیغ گسترده آن، عملا یک شکست سنگین را تجربه کرد که از چند زاویه می‌توان به آن پرداخت:

۱.شکست با منطق آماری

از مجموع ۶۱ میلیون و ۴۵۲ هزار و ۳۲۱ نفر واجدین شرایط رای دادن در انتخابات ۱۴۰۳، جمعا ۲۴ میلیون و ۷۳۵ هزار و ۱۸۵ نفر شرکت کردند (براساس گزارش رسمی حکومت)، یعنی رقمی کمتر از ۴۰ درصد واجدین شرایط رای دادند.

بنابراین مطابق منطق آماری، پیروزی در رفراندوم به جلب آرای پنجاه به‌علاوه یک نیازمند است و نظام جمهوری اسلامی، در جلب آرا اکثریت جامعه شکست خورد. اگر آرای باطله را از مجموع آرا کسر کنیم، سطح مشارکت کمتر و عمق شکست بیشتر روشن می‌شود. در این دوره از انتخابات، یک میلیون و ۲۵۶ هزار و ۹۵۹ تن، یعنی پنج برابر مجموع نامزد چهارم، رای باطله به صندوق انداخته‌اند.

۲.شکست گفتمانی

اکثریت مردم نه‌تنها در دو راهی «رای و تایید نظام» یا «تحریم و نه به نظام» راه دوم را برگزیدند، بلکه بیش از ۱۰ میلیون تن، معادل ۴۲ درصد کسانی که در انتخابات شرکت کردند نیز، حاضر نشدند به تعریف رهبر از کاندیدای اصلح تن دهند. 

خامنه‌ای روز ۵تیر۱۴۰۳ در تعریف کاندیدای اصلح گفته بود: «اصلح کسی است که به مبانی این انقلاب و این نظام اعتقاد قلبی و واقعی داشته باشد.»

 او در تعیین مصداق کاندیدای اصلح، از «ابراهیم رئیسی» یاد کرد، اما حدود نیمی از رای‌دهندگان در رقابتی که ۴ کاندیدای آن برای معرفی خود به‌عنوان رهرو راه رئیسی مسابقه گذاشته بودند، به کاندیدایی رای دادند که نه‌تنها مدعی ادامه دادن راه رئیسی نبود، بلکه راه او را بیراهه معرفی می‌کرد و از ایجاد تغییرات در نقشه راه دولت رئیسی سخن می‌گفت. 

۳.شکست در حفظ نیروها

انتخابات ۱۴۰۳ نشان داد که رهبر جمهوری اسلامی حتی در حفظ حلقه وفاداران و نیروهای ارزشی نیز شکست خورده است. 

در انتخاباتی که سطح مشارکت به نسبت ادوار گذشته انتخابات ریاست‌جمهوری کاهش داشته و در واقع مشارکت حداقلی بوده و یک کاندیدای اصلاح‌طلب سکوی اول را از آن خود می‌کند، یعنی بخشی از نیروهای جریان اصول‌گرا و بخشی از نیروهای سنتی که همواره در سبد رای انقلاب اسلامی قرار داشته‌اند، به کاندیداهای جریان انقلاب اسلامی رای نداده و رای خود را به سبد اصلاح‌طلبان ریخته‌اند.

این یعنی نظام جمهوری اسلامی در حفظ رابطه ارگانیک با اقشار محروم، سنتی و مذهبی جامعه شکست خورده است. این مساله روشن‌تر قابل درک است اگر بدانیم سبد ۱۸ میلیونی رای ابراهیم رئیسی، بین پزشکیان و جلیلی تقسیم شده است.

واکنش مردم به رفراندوم به سبک خامنه‌ای

برای اکثریت مردم ایران اما این انتخابات رفراندوم نبود، چراکه اکثریت مردم ایران برای نه گفتن به نظام، دیگر لازم نیست انتخابات را تحریم کنند، مردم به‌اشکال مختلف و حتی عیان‌تر از انتخابات، مخالفت خود را با نظام جمهوری اسلامی اعلام کرده‌اند و حتی کاندیداهای مورد تایید نظام نیز بارها در مناظره ها و مصاحبه،‌به نارضایتی گسترده مردم و عبور آن‌ها از این نظام اعتراف کردند. 

حتی اصلاح‌طلبانی که در انتخابات شرکت کردند هم، با صدای رسا در کمپین انتخاباتی مسعود پزشکیان گفتند که برای مشروعیت‌بخشی به چیزی یا کسی نیامده‌اند.

 «محمدرضا خاتمی»، دبیرکل سابق جبهه مشارکت، در تجمع حامیان پزشکیان در ورزشگاه شیرودی تهران گفت: «ما رای می‌دهیم، نه برای مشروعیت بخشیدن به چیزی، نه برای خوشایند کسی، ما رای می‌دهیم برای ایران، برای مردمی که در سخت‌ترین شرایط زندگی هستند، برای جوانانی که به آینده امید ندارند و در فکر مهاجرت‌اند.»  

یعنی ۴۲ درصد کسانی که در این انتخابات با به تعبیر خامنه‌ای همه‌پرسی رای دادند هم، پیش‌شرط رای‌شان مشروعیت‌بخشی به حکومت و تایید سیاست‌های حاکم نبود،‌ بلکه از سر استیصال و امید به تغییر شرایط حداقلی در انتخابات شرکت و به کاندیدای اصلاح‌طلب رای دادند. مابقی رای‌دهندگان  نیز، اقلیت سنتی طرفدار جمهوری اسلامی بودند که هرکدام به‌دلایل مختلف همیشه پای صندوق حاضرند، هرچند ریزش‌ها در میان آن‌ها هم کم نیست. 

از این حیث باید گفت تلاش رهبر جمهوری اسلامی برای تبدیل انتخابات به رفراندومی برای تایید نظام تلاشی بیهوده و امیدش به گرفتن تایید، مردم یک سرابی بیش نبود.

ایران وایر