به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، دی ۲۶، ۱۳۹۳

جاهل‌ها بخوانند!

ناصر فکوهی* 
زهرا خانم
جاهل‌ها  بشتابند!
جاهلان جديد، بهترين بهانه را در دوران عامه گرايي دولت‌هاي نهم و دهم يافتند كه دولتمردان باز هم با همان اصرار به استفاده از زبان مردم، بر آن بودند حتي در مجامع بين‌المللي از اصطلاحات «جاهلي» استفاده كنند كه گاه حتي غير قابل ترجمه بودند. اما با روي كار آمدن دولت يازدهم انتظار آن بود كه شايد جاهليسم رو به كاهش بگذارد، اما متاسفانه شاهد آن هستيم كه از پيوند نامقدسي كه ميان اينترنت، شبكه‌هاي اجتماعي و پديده كامنت‌گذاري در رسانه‌هاي الكترونيك به وجود آمده است، نسل جديدي از جاهل‌ها ظاهر شده‌اند كه نوعي از جاهليسم روشنفكرانه و گاه عقيدتي را باب كرده‌اند كه قهرمانان خودش را نيز دارد: 

لمپنيسم، واژه‌يي شايد بيش از اندازه «شيك» براي گروهي از آدم‌هايي باشد كه اين روزها در جنگل فضاي مجازي و بر برخي «سايت‌هاي روشنفكرانه» در رقابت با يكديگر، ادبياتي جاهلانه را براي «تجزيه و تحليل» و اظهارنظر برگزيده‌اند. در ماه‌هاي پيش از انقلاب ١٣٥٧، وقتي در خيابان‌هاي اطراف دانشگاه راه مي‌رفتي، برخي از اين جاهل‌ها را مي‌ديدي، كه خود را نماينده اين و آن فكر و رويكرد، مطرح مي‌كردند، گاه چهارپايه‌يي زير پا مي‌گذاشتند و داد سخن مي‌دادند و گاه همچون هذيان زده‌ها در كوچه و خيابان فحش‌هاي ركيك نثار مخالفان «فكري» خود مي‌كردند. تمايل جامعه ما به جاهل منشي (كه در دوره دهه ١٣٤٠، پروژه‌يي امنيتي و متعلق به ساواك بود كه با گروهي از رسانه‌ها نظير تلويزيون، سينما، روزنامه‌ها و مجلات زرد به اجرا در آمد) در سال‌هاي بعدبا وجود انقلابي اجتماعي كه اخلاق را شعار مركزي خود قرار داده بود، ادامه يافت. در ماه‌هاي اول انقلاب، روزنامه‌ها در بسياري موارد، در مقالات و نوشتارهاي خوداز لحني «جاهل منشانه» كه خود آن را «مردمي» مي‌ناميدند، استفاده مي‌كردند. در اين ميان گروهي از «روشنفكران» كه عمدتا در دو جناح مخالف قرار مي‌گرفتند و تلاش داشتند با حكومت فاصله بگيرند، با ريشه‌يي كه از جاهليسم حزب توده از يك سو و جاهليسم احزاب فاشيستي (نظير سومكا) از سوي ديگر داشتند، بار ديگر سنت جاهليسم «قلمي» را آغاز كردند كه همگي به زودي در شور و فشارهاي سال‌هاي نخستين انقلاب و جنگ تحميلي تخريب شدند. اما پس از دوران جنگ، از نيمه دهه ١٣٧٠، سنت «جاهليسم» كه حال گروه تازه نفسي از جوانان جوياي نام به آن پيوسته بودند، آغاز شد. جاهلان جديد، بهترين بهانه را در دوران عامه گرايي دولت‌هاي نهم و دهم يافتند كه دولتمردان باز هم با همان اصرار به استفاده از زبان مردم، بر آن بودند حتي در مجامع بين‌المللي از اصطلاحات «جاهلي» استفاده كنند كه گاه حتي غير قابل ترجمه بودند. اما با روي كار آمدن دولت يازدهم انتظار آن بود كه شايد جاهليسم رو به كاهش بگذارد، اما متاسفانه شاهد آن هستيم كه از پيوند نامقدسي كه ميان اينترنت، شبكه‌هاي اجتماعي و پديده كامنت‌گذاري در رسانه‌هاي الكترونيك به وجود آمده است، نسل جديدي از جاهل‌ها ظاهر شده‌اند كه نوعي از جاهليسم روشنفكرانه و گاه عقيدتي را باب كرده‌اند كه قهرمانان خودش را نيز دارد: كساني كه در جمع روشنفكران شهرت بدان دارند كه «صراحت لهجه» دارند و «مستقيم هدف را نشانه مي‌گيرند»: «فرانكفورتي‌هاي ميدان اعدام و ساكن فرشته». اين جاهل‌هاي نوين، كه اغلب جوان هستند و اطلاعات اندكي به صورت شفاهي از جلسات روشنفكرانه جمع‌آوري مي‌كنند و در كامنت‌هاي رسانه‌يي به صورت گسترده‌يي با اظهارنظرهاي كوتاه اما «كوبنده» و «شهامت آميز» به نويسندگان و كساني كه از آنها نظري نخواسته‌اند، تحميل مي‌كنند، در دو مشخصه بي‌نظيرند: نخست در شهامت و تبحري كه در استفاده از كلمات به مثابه «چاقو» و «پنجه بكس» دارند و سپس در بي‌توجهي و ندادن كوچك‌ترين اهميتي به آينده خود، بدين معنا كه كم‌ترين تصوري از آن ندارند كه روزي به موقعيتي برسند كه ناچار باشند پاسخي دربرابر اين جاهل‌بازي‌هاي دوران جواني بدهند. آنچه جاهل بازي را در دوره ما ساده‌تر كرده است آنكه: در شرايطي كه مسوولان فيلترينگ به صورت خودكار و باشتابي وسواس انگيز، اكثر سايت‌هايي كه كم‌ترين اثري از اين يا آن كلمه «تابو» در آنها وجود داشته باشد، را مسدود مي‌كنند، وبلاگ‌هايي كه اين جاهل بازي‌ها و فحش‌هاي ركيك و مستقيم و با ذكر نام و نشاني به افراد داده مي‌شود با آزادي به كار خود ادامه مي‌‌دهند: بهترين نمونه‌ها، وبلاگ‌هاي جاهل‌هاي «ملي‌گرا» يا «شوينيست‌هاي قومي» هستند. دومين دليل اينكه جاهل‌ها خيال‌شان آسوده است، اينكه مطمئن هستند رفتار آنها به دو واكنش بيشتر نمي‌تواند منجر شود كه هر دو به نفع‌شان است: يا طرف مقابل كه معمولا آدم معروفي است يا دست‌كم بي‌آبرو نيست، شكايتي نمي‌كند اما هر بار كسي اسم او را جست‌وجو كند، اسم آن جاهل‌ها هم، از گوگل در مي‌آيد و دوم اينكه، اگر شكايتي هم از آنها بشود، به شهرتي غيرمنتظره و آرماني دست مي‌يابند: احضار به دادگاه براي آنها آرزويي اتوپيايي است. در اين شرايط است كه جاهل بازي در محيط روشنفكرانه از نوع رسانه‌يي و به ويژه اينترنتي آن، بدل به قاعده و اصلي مي‌شود كه راه‌هاي سريع به شهرت رسيدن را فراهم مي‌كند.
جاهل‌ها  بشتابند!
٭  مدير انسان‌شناسي و فرهنگ