یادش به خیر، روزگاری بود
که هر کس که یک غلط املایی توی دستنوشتهاش داشت، میگفتند بیسواد یا کمسواد. روزگاری را میگویم که اینترنت و وبلاگ و فیسبوک و وایبر و واتسآپ و ایمیل نبود و همهی مردم در کارِ نوشتن نبودند. بعد گفتند بیسواد کسی ست که کار با کامپیوتر و این جور ابزارها را بلد نباشد. حالا همه به شدت باسواد شدهاند،
ولی کمسوادی در املای کلمهها به همان شدت قبل باقی مانده و تازه جلوه پیدا کرده است.
انواع نوشتههای مردم در همه جور پیغام و پسغام پر است از انواع غلطهای املایی. از مشهورترینشان «بزاریم» به جای «بذاریم» گرفته که عمدی در آنها نیست تا غلطهای عمدی طنزآمیزی چون «خعلی» به جای «خیلی» و «کصافط» به جای «کثافت». البته غلط املایی با غلط تایپی فرق میکند. کسی که مثلاً «کوثر» را تایپ میکند «کوصر»، کمسواد نیست؛ در تایپ بیدقت است. چون جای کلیدهای ث و ص در صفحهکلید فارسی کنار هم است.
در دنیای غلطها، بر عامهی مردم شاید حرجی نباشد، اما کم نیستند روزنامهنگاران و نویسندگانی که از این جور غلطها زیاد دارند. شترِ غلط املایی پشت درِ خانهی هر کسی ممکن است نشسته باشد یا شاید هم خوابیده باشد که بلند کردنش کار حضرت فیل است. حتا پشت درِ کسانی که کارشان نوشتن است. و چون این جماعت را در طبقهی فرهیختگان جامعه مینشانند، غلطهایشان هم فرهیختهوار است! چند مورد از این غلطهای فرهیختهوار را در این جا ردیف میکنم:
خورد و خرد: بسیار دیدهام نویسندگانی را که به جای پولِ خرد یا خردهنان مینویسند پول خورد و خورده نان. وقتی شکسته مینویسیم، هیچ؛ اما جز در این حالت، این «خرد» است که معنای کوچک میدهد و «خورد» ریشهاش همان «خوردن» است که هیچ ربطی به کوچکی و بزرگی ندارد. حالا این که بعضی غذا میخورند و بعضی هم حق مردم را و بعضی هم زمین میخورند یا فقط غصه، بماند!
توجیه و ترجیح: در ارتکاب این اشتباه، به نویسندهها کمی تا قسمتی حق میدهم، چون در صورتْ بسیار شباهت دارند. اما این توجیهِ خوبی نیست برای اینکه «ترجیح» را «ترجیه» بنویسم و «توجیه» را توجیح.»
منغّص: این کلمه هم از کلمههایی ست که اهل فرهیختگی بدشان نمیآید آن را همه جا خرج کنند. اما شباهت معنای این کلمه به «نقصان» شما را به اشتباه نیندازد. منغص با غین یعنی تیره و ناگوار و ناخوش، ربطی هم به نقص ندارد. عبارت مَثَلشدهی «عیش منغص» هم از سعدی خدابیامرز است که فرمود: ای مَعشَرِ یاران که رفیقان من اید / عیشِ خوش خویشتن منغص مکنید
این ستون دیگر جا ندارد که موارد دیگر را هم ردیف کنم. پس با همین سعدی تمامش میکنم که نمیدانم اگر امروز زنده بود و سری به نوشتههای ما میزد، باز هم همان گلستان را مینوشت یا یک کتاب راهنمای املا و نگارش؟ چه خوب که نیست!