حامد منصوری*
سرچشمه اصلی رودخانه زایندهرود چشمههایی است که از زردکوه بختیاری میجوشند و همچنین تعداد زیادی از شاخههای فرعی و چشمههای متعدد آهکی کارستیک که بهصورت زایشی موجب افزایش آب رودخانه میشود، در تشکیل سرچشمههای زایندهرود نقش دارند. این رودخانه پس از طی مسیری بهطول ٢٠٠کیلومتر، به تالاب گاوخونی تخلیه میشود، اما آبی که در این مسیر حرکت میکند سرگذشت متنوع و پیچیدهای دارد که درنوع خود کمنظیر است. آبی که در زایندهرود جاری میشود پس از حدود ١٠کیلومتر طی مسیر، پشت دیوارهای بلند سد مخزنی زایندهرود ذخیره شده و از آن برای تولید برق و آبیاری بخشی از باغهای غرب اصفهان استفاده میشود.
مصرفکنندههای عمده در این بخش که شامل ویلاها و باغهای میوه بسیار آنها در حدفاصل سد تا پلکله هستند، آب زیادی را بهصورت غیراصولی و با هزینه هنگفت پمپاژ تا دامنههای کوه، از رودخانه برداشت میکنند که بخشی از این برداشت غیرقانونی است. علاوهبر این، استقرار صنایع بزرگ، پالایشگاه و نیروگاهها کنار رودخانه که مقدار قابلتوجهی آب بهصورت مستقیم از زایندهرود برداشت میکنند، تنش زیادی به این رودخانه وارد میکند، بهایندلیل که حوضه چهارمیلیونهکتاری زایندهرود، نمیتواند آب کافی برای مصارف فراوان پاییندست رودخانه تامین کند. پیش از انقلاب دو تونل انتقال آب در دل زردکوه بختیاری حفر شده تا بخشی از آب سرشاخههای کارون را به زایندهرود منتقل کند.
سامانه انتقال آب بین حوضهکارون و زایندهرود بعد از سال٥٧ با حفر تونلسوم کوهرنگ، تقویت شد. با رسیدن زایندهرود به شهر اصفهان، نهتنها سیمای شهر با جریان آب از زیر پلهای تاریخی آن، به کلی دگرگون میشود، بلکه تغذیه کانالهایی که در اصفهان «مادی» نامیده میشوند و محل تامین آب بسیاری از فضاهای سبز شهر هستند نیز از همین رودخانه صورت میگیرد. نقش زایندهرود در آبادانی و رونق کویرمرکزی ایران، پس از خروج از شهر اصفهان نیز ادامه دارد. حیات ١٠٠هزارهکتار از اراضی مسطح شرق و جنوب شرق اصفهان و امکان ادامه فعالیت کشاورزی در آنها، به جریان این رود وابسته است و در سالهای اخیر با کاهش شدید کمیت و کیفیت آب زیرزمینی در این مناطق، با قطع جریان رودخانه، فعالیت کشاورزی در این دشتها عملا متوقف شده است.
سرانجام درانتهای مسیر، آب زایندهرود در دشت پهناوری به مساحت حدود ٥٠هزارهکتار جمعشده و تالاب گاوخونی را تشکیل میدهد، که نهتنها یکی از جاذبههای گردشگری است، بلکه پناهگاه پرندگان مهاجر و منبع زیستی مهمی در قلب کویرمرکزی ایران بهحساب میآید، اما مصارف زایندهرود تنها محدود به همین حوضه نیست. سالهاست با احداث خطوط لوله انتقال، مقدار قابلتوجهی از آب زایندهرود به شهرهای یزد و رفسنجان و... انتقال مییابد که با کمبود شدید منابع آب در این مناطق، اکنون محلهای مصرف آنها وابستگی فراوانی به انتقال آب بینحوضهای از زایندهرود پیدا کردهاند.
با این توضیح روشن است زایندهرود در مسیر نهچندانطولانی خود، سرنوشت پیچیدهای را تجربه میکند و بیتردید سفر پربار آن تنها زمانی که آب در رودخانه جاری است، محققشده و متاسفانه اکنون سالهاست مسیر حیات رود، بهکلی تغییر کرده است. باغهای غرب اصفهان، پلهای تاریخی شهر و مادیهای آن، دشتهای شرق اصفهان، گاوخونی، مردم و زارعین، مدتهاست از نعمت جریان زندهرود بیبهره بودهاند. تالاب گاوخونی خشکشده و دیگر حیاتی در آن دیده نمیشود، کشاورزان شرق اصفهان تنها منبع درآمدشان را بهکلی ازدست دادهاند و بستر خشک رود، سیمای شهر تاریخی اصفهان را بهکلی تغییر داده است.
اما چرا زایندهرود به این وضع دچار شد؟ بسیاری دلیل کمبود آب زایندهرود و خشکی آن را تغییر اقلیم میدانند. هرچند در سالهای اخیر، کمبود بارندگی در وضعیت رودخانه بیتاثیر نبود، اما اینکه تمام مشکل را ناشی از قهر طبیعت بدانیم و برای بازگرداندن حیات دوباره زندهرود، بهدنبال کشف سایر عوامل و راهکارهای مقابله با آن نباشیم، رویکرد مسوولانه و درستی نیست.
واقعیت اینجاست که علاوهبر کاهش پتانسیل حوضهزایندهرود درپی تغییرات اقلیمی، مدیریت ناپیوسته منابع آب در کشور و بهخصوص در حوضه مرکزی، فشاری بیش از ظرفیت این رودخانه به آن تحمیل کرد و حیات مهمترین منبع آب فلاتمرکزی ایران را بهسوی نابودی کشاند. در غرب اصفهان، در صنایع ثروتمند فولاد و ذوبآهن برداشت مازاد آب صورت میگیرد و اگرچه بهنظر میرسد ویلاداران و خوشنشینان این منطقه آب زیادی مصرف نمیکنند، اما تعدد آنها حجم آب مصرفی را بهمیزان قابلتوجهی بالا برده است.
انتقال مقدار زیادی آب به استان یزد که هیچگاه آمار و اطلاعات دقیقی از مقدار آن گزارش نشده است، در شرایط کمآبی سالهای اخیر، رویکرد منصفانهای به نظر نمیرسد. علاوهبر آن در مباحث نوین منابع آب اساسا انتقال بینحوضهای آب در بسیاری از موارد از نظر علمی قابلتایید نیست.
همچنین مصرف فراوان آب در کشاورزی ناحیه شرق اصفهان که از آب زایندهرود برای کشت محصولات پرمصرف مانند برنج و ذرت و با راندمان بسیار پایین استفاده میشود، نهتنها در شرایط کمآبی اخیر، بلکه در دوران کشاورزی و آبیاری نوین امروزی، بههیچعنوان توجیهپذیر نیست. امروز میبینیم که درنتیجه این اقدامات، نهتنها حیات زایندهرود با خطر و تهدید بزرگی مواجه است، بلکه بخش مهمی از زندگی ساکنین اطراف این رود که به جریان دایمی آب وابسته است، درمعرض چالش جدی واقعشده است.
علاوهبر آن محیطزیست جانوری و گیاهی زایندهرود و بهخصوص تالاب گاوخونی که تا همین امروز بخش زیادی از آن نابود شده، درآستانه مرگ همیشگی است. این درحالی است که ایران عضو کنوانسیون بینالمللی رامسر بوده و طبق آن اجازه ندارد قوانینی تصویب کند که درنتیجه آنها، تالابها خشک شوند، اما اقدامات غیرمسوولانه و مدیریت ضعیف بهرهبرداری از منابع آب از یکطرف و تغییر اقلیم از سوی دیگر، موجبشده نهتنها تالاب بهکلی از بین برود، بلکه درخصوص حیات رودخانه نیز باید تردید داشت و متاسفانه لازم است ایرانیها، اصفهانیها و ساکنین حریم زایندهرود را آگاه ساخت که جریان آبی که اینروزها خوشحالی را به دلهایشان روانه ساخته است، موقت و از همین رو این شادی تنها یکشادی گذرا خواهد بود.
در میان بخشهای کشاورزی، شرب و صنعت که مصرفکنندههای عمده آب در کشور هستند، میزان مصرف آب در بخش کشاورزی با اختلاف بسیار زیاد، رتبه اول را به خود اختصاص میدهد تاجاییکه بیش از ٩٢درصد آب استحصالشده از منابع آب کشور، در این بخش صرف میشود. بالابودن میزان تبخیر در مناطق گرمسیری مرکز ایران از طرفی و کمبود منابع آب از طرف دیگر، باعث شده تولید محصولات زراعی و باغی در این مناطق وابستگی شدیدی به آبیاری داشته باشد و با میانگین راندمان ٣٠درصد در شیوه متداول و غالب آبیاری، بخش بسیاری زیادی از این آب تلفشده و هدر رود. در گشایش اخیر دریچههای سد زایندهرود، ١٥٠میلیونمترمکعب آب برای آبیاری مزارع شرق اصفهان رهاسازی شد، که با توجه به خشکی بستر رودخانه و تلفات بسیار تا رسیدن آب به این منطقه، در خوشبینانهترین حالت حدود ٨٠میلیونمترمکعب از این آب به اراضی هدف خواهد رسید که باتوجه به الگوی کشت غالب منطقه، سیستم سنتی آبیاری و کشاورزی و نیز راندمان بسیار پایین کاربرد آب در مزارع، این مقدار آب برای آبیاری بیش از ١٠٠هزارهکتار زمین زراعی، کافی نخواهد بود، زیرا تنها با یکحساب سرانگشتی میتوان دریافت که با احتساب راندمان آبیاری، تنها ٢٥میلیونمترمکعب از آن برای پرورش و تولید محصولات زراعی مفید خواهد بود.
همچنین با درنظرگرفتن شوری زیاد خاک در مزارع شرق اصفهان، مقداری از همین آب هم باید صرف شستن نمکها از خاک شود.
از همین رو این مقدار آب کمک چندانی به آغاز فعالیت کشاورزی در این اراضی پس از یکدوره رکود دوساله نخواهد کرد. بیشک هیچ مشکلی غیرقابلحل نبوده و با پذیرش مساله، تدبیر و جامعنگری، میتوان برای آن راهحلهای مناسب یافت، اما راه نجات زایندهرود چیست؟ در بخش کشاورزی بهعنوان مصرفکننده اصلی آب، تحقیقات بسیاری صورتگرفته و راهکارهای متناسب با فرهنگ و عادات بومی منطقه، برای افزایش بهرهوری مصرف آب در مزرعه، پیشنهاد شده است.
بهعنوان مثال آبیاری با آب شیرین در نوبتاول و پس از آن استفاده از آب زیرزمینی شور دشت، میتواند به افزایش محصول برخی از تولیدات کمک کند، یا راهکارهای مدیریتی دیگری که با تلفیق آب شور و شیرین، موجب کاهش مصرف آب میشود. علاوهبر آن، کارایی تغییر شیوه آبیاری برای افزایش راندمان بهرهوری مصرف آب، با قطعیت بالایی اثبات شده است، اما مشکل اینجاست که نتیجه این پژوهشها تنها در دانشگاه و مراکز تحقیقاتی بایگانیشده یا بهعنوان مقاله علمی در نشریات و همایشها ارایه میشود و متاسفانه کشاورزان و تولیدکنندگان از دستاورد این تحقیقات بیبهرهاند، بنابراین سازمانهای ذیربط باید نسبتبه آموزش و انتقال مدیریت بههمپیوسته آب و کشاورزی اقدامکرده و به زارعین در این راستا کمک کنند.
در بخش صنعت نیز، کارخانههای بزرگ فولاد و پتروشیمی بهجای استفاده از آب زایندهرود، لازم است با ساخت و تجهیز کارخانه به سامانههای تصفیه پساب، از آبهای بازیافتشده استفاده کرده و از برداشت مستقیم از رودخانه تا حدممکن بکاهند.
باوجود آگاهی مدیریت بخش آب کشور درخصوص مشکل عدمموازنه منابع و مصارف در حوضهزایندهرود، نهتنها درراستای بهبود وضعیت موجود اقدام اساسی صورتنگرفته، بلکه طرحهای انتقال آب بینحوضهای دیگری، مانند طرح بهشتآباد که شامل انتقال حدود سالانه یکمیلیاردمترمکعب آب از سرشاخههای کارون به زایندهرود است، درحال مطالعه و اجراست. بدیهی است پروژههایی ازایندست ممکن است بهصورت موقت موجب کاهش بحران در این حوضه شود، اما با تولید مشکلات بزرگتر در سایر حوضهها، بیتردید نمیتواند راهحل اساسی و پایداری بهحساب آید. بهعنوانمثال در اسفندماه سال۱۳۹۱، عدهای از کشاورزان شرق استان اصفهان در اعتراض به انتقال آب زایندهرود به صنایع استان یزد و خشکشدن رودخانه، به تاسیسات این سامانه انتقال آب خساراتی وارد کردند، که این موضوع باعث قطعی و جیرهبندی آب در استان یزد شد.
مدتی است شورای هماهنگی زایندهرود که متشکل از استانداران اصفهان، چهارمحالوبختیاری و یزد، معاونین وزارتخانههای نیرو، جهاد کشاورزی، صنعت، معدن و تجارت و سازمان محیطزیست است، با تشکیل جلساتی درتلاش برای مدیریت منابع حوضهآبریز زایندهرود است، اما آخرین تصمیمات این شورا تنها محدود به بستن چاههای غیرمجاز و برخورد با آنها، تغییر الگوی کشت و ساماندهی رودخانه بوده و تقریبا هیچکدام از این تصمیمها بهصورت عملی بهکار برده نشده است.
از همین رو باید فارغ از جهتگیریها و تصمیمات سیاسی و تعصبات استانی، با کاربرد نتایج پژوهشها و تحقیقات انجامگرفته در حوضهزایندهرود و دعوت از تیمهای کارشناسی، برای حصول اهداف بلندمدت مهمترین منبع آب دشتهای کویری مرکز ایران گام برداشت و با اعمال مدیریت علمی، حیات دایمی را به زایندهرود بازگردانده و شادی پایدار ساکنین حریم رود را فراهم کرد.
شادی گذرا
از ١٨ماه پیش تاکنون تنها اخباری که از بزرگترین رودخانه فلاتمرکزی ایران به گوش میرسید، این بود که این میراث طبیعی خشک شده است. ماه گذشته زایندهرود یا زندهرود که معنی «دهنده زندگی» را با خود حمل میکند، بار دیگر جریان یافت و ستونهای سیوسهپل و خواجو، آب گلآلودش را به قلب شهر زیبای اصفهان هدایت کردند.
فرهنگ، تاریخ، تمدن و طبیعت شهر اصفهان و اطراف آن قرنهاست با زایندهرود پیوند محکمی داشته و زندگی مردم این شهر، با حیات زندهرود آمیخته شده است. بههمیندلیل در ١٨ماهی که آب زایندهرود آنقدر کم بود که نمیتوانست از دریچههای سد عبور کرده و خود را به اصفهان برساند، اصفهانیها و بهخصوص کشاورزان حوضهزایندهرود که زندگی و معیشت آنها کاملا به جریان آب رودخانه وابسته است، غمگین و ناامید بودند. اینک یکماهی است جریان زندگی در رودخانه برقرارشده و دل مردم را بسیار شاد کرده است، اما آیا این امید و شادمانی، ماندنی است یا تنها یک«شادی گذرا» و امیدواریای مقطعی است؟
مصرفکنندههای عمده در این بخش که شامل ویلاها و باغهای میوه بسیار آنها در حدفاصل سد تا پلکله هستند، آب زیادی را بهصورت غیراصولی و با هزینه هنگفت پمپاژ تا دامنههای کوه، از رودخانه برداشت میکنند که بخشی از این برداشت غیرقانونی است. علاوهبر این، استقرار صنایع بزرگ، پالایشگاه و نیروگاهها کنار رودخانه که مقدار قابلتوجهی آب بهصورت مستقیم از زایندهرود برداشت میکنند، تنش زیادی به این رودخانه وارد میکند، بهایندلیل که حوضه چهارمیلیونهکتاری زایندهرود، نمیتواند آب کافی برای مصارف فراوان پاییندست رودخانه تامین کند. پیش از انقلاب دو تونل انتقال آب در دل زردکوه بختیاری حفر شده تا بخشی از آب سرشاخههای کارون را به زایندهرود منتقل کند.
سامانه انتقال آب بین حوضهکارون و زایندهرود بعد از سال٥٧ با حفر تونلسوم کوهرنگ، تقویت شد. با رسیدن زایندهرود به شهر اصفهان، نهتنها سیمای شهر با جریان آب از زیر پلهای تاریخی آن، به کلی دگرگون میشود، بلکه تغذیه کانالهایی که در اصفهان «مادی» نامیده میشوند و محل تامین آب بسیاری از فضاهای سبز شهر هستند نیز از همین رودخانه صورت میگیرد. نقش زایندهرود در آبادانی و رونق کویرمرکزی ایران، پس از خروج از شهر اصفهان نیز ادامه دارد. حیات ١٠٠هزارهکتار از اراضی مسطح شرق و جنوب شرق اصفهان و امکان ادامه فعالیت کشاورزی در آنها، به جریان این رود وابسته است و در سالهای اخیر با کاهش شدید کمیت و کیفیت آب زیرزمینی در این مناطق، با قطع جریان رودخانه، فعالیت کشاورزی در این دشتها عملا متوقف شده است.
سرانجام درانتهای مسیر، آب زایندهرود در دشت پهناوری به مساحت حدود ٥٠هزارهکتار جمعشده و تالاب گاوخونی را تشکیل میدهد، که نهتنها یکی از جاذبههای گردشگری است، بلکه پناهگاه پرندگان مهاجر و منبع زیستی مهمی در قلب کویرمرکزی ایران بهحساب میآید، اما مصارف زایندهرود تنها محدود به همین حوضه نیست. سالهاست با احداث خطوط لوله انتقال، مقدار قابلتوجهی از آب زایندهرود به شهرهای یزد و رفسنجان و... انتقال مییابد که با کمبود شدید منابع آب در این مناطق، اکنون محلهای مصرف آنها وابستگی فراوانی به انتقال آب بینحوضهای از زایندهرود پیدا کردهاند.
با این توضیح روشن است زایندهرود در مسیر نهچندانطولانی خود، سرنوشت پیچیدهای را تجربه میکند و بیتردید سفر پربار آن تنها زمانی که آب در رودخانه جاری است، محققشده و متاسفانه اکنون سالهاست مسیر حیات رود، بهکلی تغییر کرده است. باغهای غرب اصفهان، پلهای تاریخی شهر و مادیهای آن، دشتهای شرق اصفهان، گاوخونی، مردم و زارعین، مدتهاست از نعمت جریان زندهرود بیبهره بودهاند. تالاب گاوخونی خشکشده و دیگر حیاتی در آن دیده نمیشود، کشاورزان شرق اصفهان تنها منبع درآمدشان را بهکلی ازدست دادهاند و بستر خشک رود، سیمای شهر تاریخی اصفهان را بهکلی تغییر داده است.
اما چرا زایندهرود به این وضع دچار شد؟ بسیاری دلیل کمبود آب زایندهرود و خشکی آن را تغییر اقلیم میدانند. هرچند در سالهای اخیر، کمبود بارندگی در وضعیت رودخانه بیتاثیر نبود، اما اینکه تمام مشکل را ناشی از قهر طبیعت بدانیم و برای بازگرداندن حیات دوباره زندهرود، بهدنبال کشف سایر عوامل و راهکارهای مقابله با آن نباشیم، رویکرد مسوولانه و درستی نیست.
واقعیت اینجاست که علاوهبر کاهش پتانسیل حوضهزایندهرود درپی تغییرات اقلیمی، مدیریت ناپیوسته منابع آب در کشور و بهخصوص در حوضه مرکزی، فشاری بیش از ظرفیت این رودخانه به آن تحمیل کرد و حیات مهمترین منبع آب فلاتمرکزی ایران را بهسوی نابودی کشاند. در غرب اصفهان، در صنایع ثروتمند فولاد و ذوبآهن برداشت مازاد آب صورت میگیرد و اگرچه بهنظر میرسد ویلاداران و خوشنشینان این منطقه آب زیادی مصرف نمیکنند، اما تعدد آنها حجم آب مصرفی را بهمیزان قابلتوجهی بالا برده است.
انتقال مقدار زیادی آب به استان یزد که هیچگاه آمار و اطلاعات دقیقی از مقدار آن گزارش نشده است، در شرایط کمآبی سالهای اخیر، رویکرد منصفانهای به نظر نمیرسد. علاوهبر آن در مباحث نوین منابع آب اساسا انتقال بینحوضهای آب در بسیاری از موارد از نظر علمی قابلتایید نیست.
همچنین مصرف فراوان آب در کشاورزی ناحیه شرق اصفهان که از آب زایندهرود برای کشت محصولات پرمصرف مانند برنج و ذرت و با راندمان بسیار پایین استفاده میشود، نهتنها در شرایط کمآبی اخیر، بلکه در دوران کشاورزی و آبیاری نوین امروزی، بههیچعنوان توجیهپذیر نیست. امروز میبینیم که درنتیجه این اقدامات، نهتنها حیات زایندهرود با خطر و تهدید بزرگی مواجه است، بلکه بخش مهمی از زندگی ساکنین اطراف این رود که به جریان دایمی آب وابسته است، درمعرض چالش جدی واقعشده است.
علاوهبر آن محیطزیست جانوری و گیاهی زایندهرود و بهخصوص تالاب گاوخونی که تا همین امروز بخش زیادی از آن نابود شده، درآستانه مرگ همیشگی است. این درحالی است که ایران عضو کنوانسیون بینالمللی رامسر بوده و طبق آن اجازه ندارد قوانینی تصویب کند که درنتیجه آنها، تالابها خشک شوند، اما اقدامات غیرمسوولانه و مدیریت ضعیف بهرهبرداری از منابع آب از یکطرف و تغییر اقلیم از سوی دیگر، موجبشده نهتنها تالاب بهکلی از بین برود، بلکه درخصوص حیات رودخانه نیز باید تردید داشت و متاسفانه لازم است ایرانیها، اصفهانیها و ساکنین حریم زایندهرود را آگاه ساخت که جریان آبی که اینروزها خوشحالی را به دلهایشان روانه ساخته است، موقت و از همین رو این شادی تنها یکشادی گذرا خواهد بود.
در میان بخشهای کشاورزی، شرب و صنعت که مصرفکنندههای عمده آب در کشور هستند، میزان مصرف آب در بخش کشاورزی با اختلاف بسیار زیاد، رتبه اول را به خود اختصاص میدهد تاجاییکه بیش از ٩٢درصد آب استحصالشده از منابع آب کشور، در این بخش صرف میشود. بالابودن میزان تبخیر در مناطق گرمسیری مرکز ایران از طرفی و کمبود منابع آب از طرف دیگر، باعث شده تولید محصولات زراعی و باغی در این مناطق وابستگی شدیدی به آبیاری داشته باشد و با میانگین راندمان ٣٠درصد در شیوه متداول و غالب آبیاری، بخش بسیاری زیادی از این آب تلفشده و هدر رود. در گشایش اخیر دریچههای سد زایندهرود، ١٥٠میلیونمترمکعب آب برای آبیاری مزارع شرق اصفهان رهاسازی شد، که با توجه به خشکی بستر رودخانه و تلفات بسیار تا رسیدن آب به این منطقه، در خوشبینانهترین حالت حدود ٨٠میلیونمترمکعب از این آب به اراضی هدف خواهد رسید که باتوجه به الگوی کشت غالب منطقه، سیستم سنتی آبیاری و کشاورزی و نیز راندمان بسیار پایین کاربرد آب در مزارع، این مقدار آب برای آبیاری بیش از ١٠٠هزارهکتار زمین زراعی، کافی نخواهد بود، زیرا تنها با یکحساب سرانگشتی میتوان دریافت که با احتساب راندمان آبیاری، تنها ٢٥میلیونمترمکعب از آن برای پرورش و تولید محصولات زراعی مفید خواهد بود.
همچنین با درنظرگرفتن شوری زیاد خاک در مزارع شرق اصفهان، مقداری از همین آب هم باید صرف شستن نمکها از خاک شود.
از همین رو این مقدار آب کمک چندانی به آغاز فعالیت کشاورزی در این اراضی پس از یکدوره رکود دوساله نخواهد کرد. بیشک هیچ مشکلی غیرقابلحل نبوده و با پذیرش مساله، تدبیر و جامعنگری، میتوان برای آن راهحلهای مناسب یافت، اما راه نجات زایندهرود چیست؟ در بخش کشاورزی بهعنوان مصرفکننده اصلی آب، تحقیقات بسیاری صورتگرفته و راهکارهای متناسب با فرهنگ و عادات بومی منطقه، برای افزایش بهرهوری مصرف آب در مزرعه، پیشنهاد شده است.
بهعنوان مثال آبیاری با آب شیرین در نوبتاول و پس از آن استفاده از آب زیرزمینی شور دشت، میتواند به افزایش محصول برخی از تولیدات کمک کند، یا راهکارهای مدیریتی دیگری که با تلفیق آب شور و شیرین، موجب کاهش مصرف آب میشود. علاوهبر آن، کارایی تغییر شیوه آبیاری برای افزایش راندمان بهرهوری مصرف آب، با قطعیت بالایی اثبات شده است، اما مشکل اینجاست که نتیجه این پژوهشها تنها در دانشگاه و مراکز تحقیقاتی بایگانیشده یا بهعنوان مقاله علمی در نشریات و همایشها ارایه میشود و متاسفانه کشاورزان و تولیدکنندگان از دستاورد این تحقیقات بیبهرهاند، بنابراین سازمانهای ذیربط باید نسبتبه آموزش و انتقال مدیریت بههمپیوسته آب و کشاورزی اقدامکرده و به زارعین در این راستا کمک کنند.
در بخش صنعت نیز، کارخانههای بزرگ فولاد و پتروشیمی بهجای استفاده از آب زایندهرود، لازم است با ساخت و تجهیز کارخانه به سامانههای تصفیه پساب، از آبهای بازیافتشده استفاده کرده و از برداشت مستقیم از رودخانه تا حدممکن بکاهند.
باوجود آگاهی مدیریت بخش آب کشور درخصوص مشکل عدمموازنه منابع و مصارف در حوضهزایندهرود، نهتنها درراستای بهبود وضعیت موجود اقدام اساسی صورتنگرفته، بلکه طرحهای انتقال آب بینحوضهای دیگری، مانند طرح بهشتآباد که شامل انتقال حدود سالانه یکمیلیاردمترمکعب آب از سرشاخههای کارون به زایندهرود است، درحال مطالعه و اجراست. بدیهی است پروژههایی ازایندست ممکن است بهصورت موقت موجب کاهش بحران در این حوضه شود، اما با تولید مشکلات بزرگتر در سایر حوضهها، بیتردید نمیتواند راهحل اساسی و پایداری بهحساب آید. بهعنوانمثال در اسفندماه سال۱۳۹۱، عدهای از کشاورزان شرق استان اصفهان در اعتراض به انتقال آب زایندهرود به صنایع استان یزد و خشکشدن رودخانه، به تاسیسات این سامانه انتقال آب خساراتی وارد کردند، که این موضوع باعث قطعی و جیرهبندی آب در استان یزد شد.
مدتی است شورای هماهنگی زایندهرود که متشکل از استانداران اصفهان، چهارمحالوبختیاری و یزد، معاونین وزارتخانههای نیرو، جهاد کشاورزی، صنعت، معدن و تجارت و سازمان محیطزیست است، با تشکیل جلساتی درتلاش برای مدیریت منابع حوضهآبریز زایندهرود است، اما آخرین تصمیمات این شورا تنها محدود به بستن چاههای غیرمجاز و برخورد با آنها، تغییر الگوی کشت و ساماندهی رودخانه بوده و تقریبا هیچکدام از این تصمیمها بهصورت عملی بهکار برده نشده است.
از همین رو باید فارغ از جهتگیریها و تصمیمات سیاسی و تعصبات استانی، با کاربرد نتایج پژوهشها و تحقیقات انجامگرفته در حوضهزایندهرود و دعوت از تیمهای کارشناسی، برای حصول اهداف بلندمدت مهمترین منبع آب دشتهای کویری مرکز ایران گام برداشت و با اعمال مدیریت علمی، حیات دایمی را به زایندهرود بازگردانده و شادی پایدار ساکنین حریم رود را فراهم کرد.
*کارشناسارشد آب