مگو که تاریکم
وآسمان، به نَفَسهای سرد، خیره شد ست.
سرود ِسبز ِ«سپیده»-
به رنجهای سکوت ِ سیاه، چیره شدهست.
وآسمان، به نَفَسهای سرد، خیره شد ست.
سرود ِسبز ِ«سپیده»-
به رنجهای سکوت ِ سیاه، چیره شدهست.
سرودِ سبزِ «سپیده»
صدای دخترم از دور دست می آید.
صدای دخترم از نزدیک.
اگرچه تاریکم
وآسمان، به نَفَسهای سرد، خیره شدهست.
ترانهای به زبان ِ سپیده میگذرد
که لحظههای دلم را سپید خواهد کرد.
وآسمان، به نَفَسهای سرد، خیره شدهست.
ترانهای به زبان ِ سپیده میگذرد
که لحظههای دلم را سپید خواهد کرد.
بگو به باغ بخندد
بگو جوانه، به جان ِ درخت بنشیند.
بگو به عشق! درین روزگار ِ بیلبخند-
به رقص برخیزد.
بگو جوانه، به جان ِ درخت بنشیند.
بگو به عشق! درین روزگار ِ بیلبخند-
به رقص برخیزد.
مگو که تاریکم
وآسمان، به نَفَسهای سرد، خیره شد ست.
سرود ِسبز ِ«سپیده»-
به رنجهای سکوت ِ سیاه، چیره شدهست.
وآسمان، به نَفَسهای سرد، خیره شد ست.
سرود ِسبز ِ«سپیده»-
به رنجهای سکوت ِ سیاه، چیره شدهست.
به عشق بنویسید:
که ماجرای جوان ِ دلم، تماشاییست.
به عشق بنویسید:
صدای دخترم از دوردست میآید
که اوج ِ زیباییست.
رضا مقصدی
که ماجرای جوان ِ دلم، تماشاییست.
به عشق بنویسید:
صدای دخترم از دوردست میآید
که اوج ِ زیباییست.
رضا مقصدی