چند سال پیش خبرنگاری از پدر بوریس جانسون پرسید علت محبوبیت بیشتر پسرش نسبت به سایر نامزدهای شهرداری لندن چیست، او در پاسخ گفت: «موهایش! احتمالا ربطی به موهایش دارد، میدانید مو این روزها خیلی مهم است.»
تنها موهای نامرتب او نیست که مورد توجه واقع شده، تصاویر او در حال دوچرخهسواری با کت و شلوار، دویدن با شلوارکهای گلدار، لباسهای نامرتب و چروک، کلاههای کج و… بارها در طول فعالیت سیاسی او دیده شده است، جانسون البته خودش هم تاکید کرده: «با وجود اینکه هیچ کس نمیتواند مرا به خوشتیپی متهم کند، ارزش مد را میدانم و اهمیت حیاتی حمایت از آن را درک می کنم.»
گاردین در گزارشی فرمول کلیدی جانسون در دوران شهرداری لندن را ارائه ایدههای یک خطی برای پروژههای دهان پرکن عنوان کرد، ایدههایی که به سرعت تبدیل به تیتر یک رسانهها میشوند، پروژههایی مثل اتوبوسهای بوریس، دوچرخههای بوریس، که با صرف هزینههای بسیار اجرایی شدند، برخی هم مثل پل رودخانه تیمز هرگز عملیاتی نشدند اما همه آنها در نهایت به شهرت نام بوریس جانسون افزودند.
چندی پیش زمانی که بوریس جانسون به نخست وزیری رسید بار دیگر همه جا صحبت از او بود، بسیاری از مجلات مُد درباره پوشش خاص جانسون نوشتند، از جمله مجله مُد مردانه جیکیو که در مقالهای نوشته بود: «در دنیای جانسون، برای جذاب به نظر رسیدن باید بیهوده، خنثی و احمقانه بود و هرگز نباید برای این کار تلاش کرد.»
یورونیوز در این باره با اِرین وِرنکامب استادیار دانشگاه تورنتو گفتوگویی داشته است. تحقیقات اخیر دکتر ورنکامب در زمینه انسانشناسی فرهنگی بر حوزه مطالعات لباس معاصر متمرکز است.
ظاهر عجیب بوریس جانسون به ما چه میگوید؟
تصویری که از بوریس جانسون میبینیم ممکن است این پیام را به ما بدهد که او اهمیتی برای ظاهر و تصویر خود قائل نیست اما به نظر خانم ورنکامب علیرغم آنچه که ظاهر شلخته و نامرتب بوریس جانسون ممکن است نشان دهد، او فردی است کاملا آگاه به تصویر خود. وی معتقد است: «باید هم اینطور باشد، نه تنها به عنوان یک سیاستمدار بلکه به عنوان یک انسان این واقعیتی است که باید در نظر بگیرد. ظاهر و واقعیت در زندگی اجتماعی انسان درهمتنیده هستند. بعضی اوقات، ممکن است بگوییم ظاهر گولزننده است، یا به دنبال فاصلهگذاری میان ظاهر به عنوان چیزی سطحی و آنچه حقیقت میپنداریم هستیم، اما ظاهر به نحوی شکل میگیرد که ما به عنوان یک فرد، واقعیت بیرون را تجربه میکنیم. خودمان و دیگران را بر اساس آنچه از یکدیگر میبینیم میشناسیم.»
خانم وِرنکامب سپس از موضوع «قراردادهای پوشش» یاد میکند: «افراد از طریق ظاهر و با آنچه بر تنشان میپوشانند، و بر مبنای این قراردادها خود را برای دیگران قابل شناسایی و همچنین از نظر اجتماعی قابل قبول و مهم میکنند. بنابراین لباس با ایجاد معنا برای بدنمان، تجربه اجتماعی و جهان ما را شکل می دهد، به عنوان مثال فکر میکنید چه اتفاقی برای بدنهای برهنه در فضای عمومی میافتد؟ این نمونهای از مشهورترین قراردادهای پوشش است.»
او در ادامه میگوید: «شیوههای لباس پوشیدن همیشه استراتژیک و بنابراین همیشه عامدانه هستند. ما نمیتوانیم خود را از دنیای مادی جدا کنیم. وقتی کسی میگوید: "من فردی جدی هستم، کارهای مهمی دارم و نمیتوانم نگران آنچه بر تن میکنم باشم، یا ذهن من گرفتارتر از آن است که به این موضوعات پیش پا افتاده فکر کند." حتی این شخص هم با بیان این موضوع، همچنان تعامل عامدانه با قراردادهای اجتماعی لباس دارد، در واقع همه ما نگران آنچه میپوشیم هستیم.»
با این مقدمه او سپس درباره جانسون گفت: «جانسون عمدا شلخته و نامرتب است. این قصد او بهویژه در زمینه نقشاش به عنوان سیاستمدار یا نماینده سیاسی از اهمیت ویژهای برخوردار است. این کلمه «نمایندگی/نمایشگری» کلیدی است، جانسون چه نوع واقعیتی را نشان میدهد؟ من معتقدم که سیاست او به نوعی نمایشگونه است، و در این نوع سیاست، ظاهر او اهمیت ویژهای دارد. در واقع «عمل» سیاسی، گفتار و دیدگاهها از ظاهر، زبانِ بدن و لباس جدا نیستند. این نمایشگری نوعی عملکرد است. این اجرا و نمایش، مذاکرهای برای کسب قدرت و امتیاز است.»
استادیار دانشگاه تورنتو افزود: «ظاهر جانسون، سبک پوشش او، قطعاً هدفمند است. غیر از این نمیتواند باشد.»
دونالد ترامپ، جانسون شاید هم کمی کالیگولا
خانم ورنکامب در پاسخ به این سوال که آیا شباهتی میان ترامپ و جانسون میبیند میگوید: «قطعاً میتوانم شباهتهایی بین شیوهی پوششی که بوریس جانسون و دونالد ترامپ آن را نمایندگی میکنند مشاهده کنم. به نظر میرسد هر دو یک سطح، نوعی تصویر «ضد نظم موجود» ارائه میدهند، لباسهای چسبان و چروک، جورابهای پشت و رو، استفاده از نوارچسب برای ثابت کردن کراوات همگی در نهایت در محدوده قراردادهای اجتماعی قرار میگیرند و در میان پارامترهای قابل فهم بودن و مناسب بودن از نظر اجتماعی جا میگیرند. اما گویی عمدا به شکل بد و نامرتب لباس میپوشند، انگار میگویند: "من یک سیاستمدار معمولی نیستم. میخواهم کارها را به شکلی متفاوت انجام بدهم. به من توجه کنید، چون میخواهم همه چیز را تکان بدهم."»
منش سیاسی ترامپ و جانسون و حرفهای این دو باعث شده بسیاری شباهت این دو سخن بگویند، ونسا فریدمن نویسنده نیویورک تایمز در مقالهای با توجه به پوشش خاص این دو که در تقابل با ظاهر مرتب و قاعدهمند سایر سیاستمداران قرار میگیرد از ظهور نوعی شیوهٔ پوشش «احمقانه» سخن گفت، به نظر اِرین ورنکامب، ترامپ و جانسون هر دو بدون اینکه عواقب را در نظر بگیرند، چیزهای ترسناک میگویند و ممکن است این شلختگی و بیقیدی به آنها کمک کند تا از پاسخگویی فرار کنند، به نظر او شلختگی جانسون بسیار واقعی به نظر میرسد، نوعی شخصیت کلیشهای «انگلیسی بی دست و پا اما در عین حال دوست داشتنی» دارد.
استادیار دانشگاه تورنتو در ادامه به یک مثال تاریخی اشاره میکند: «رویکرد جانسون و ترامپ برای من یادآور یک سیاستمدار مشهور دیگر یعنی کالیگولا، امپراتور روم است. ترامپ را قبلاً با کالیگولا مقایسه کرده بودند، اما نه در زمینه طرز لباس پوشیدنش. در برخی منابع اشاره شده که در روم باستان عدم موفقیت امپراطورها را بر اساس رویکردشان به لباس ارزیابی میکردند. یک امپراتور «بد» معمولا، لباسهای عجیب و برخلاف قراردادهای اجتماعی میپوشید یا نمیتوانست توگای (پوشاک روم باستان) خودش را جمع و جور کند. اما یک امپراتور «خوب» را میشد با دیدنش شناخت. زیرا او به سادگی، هوشمندانه و مناسب لباس میپوشید و روی آن کنترل داشت. لباس واسطهای برای شناخت شخصیت دانسته میشد یعنی به وسیلهٔ آن میشد شخصیت افراد را مشاهده کرد. کالیگولا یک امپراتور «بد» بود. او گرچه در ابتدا به عنوان چهرهای جدید و «ضد نظم موجود» مطرح شد اما درنهایت به ستمگری و پیشبینیناپذیر بودن معروف شد. لباسِ مناسب مدنی یا عمومی، با هویت رومی و سنت فرهنگی پیوند داشت و مانند امروز، هرگونه انحراف از پوشش معمول مدنی یا عمومی، ممکن بود با حمله و انتقاد عموم مواجه شود. هویت کالیگولا به عنوان امپراتور «بد» هنگامی با قاطعیت تأیید شد که در ملاء عام بند توگا از دستش دررفت. امپراتوری که نتواند لباس خودش را بر تنش نگه دارد اصلا امپراتور نیست.»
این پژوهشگر پوشش تأکید دارد قصدش مقایسه شباهت این سه شخصیت نیست بلکه به عنوان مثال تاریخی در موضوع بحث این نکته را طرح میکند.
ظهور مُد جدید برای سیاستمداران؟
پیش از این سیاستمداران سعی در ارائه تصویری جذاب از خود داشتند، برای همین مفاهیمی نظیر «پوشش برای موفقیت» (Dress for Sucess) و «پوشش برای کسب قدرت» (Power Dressing) مطرح بود، اما به نظر میرسد این ایدهها همانند گذشته تاثیرگذار نیستند و تغییراتی در آنها ایجاد شده، به نظر خانم ورنکامب ایده و مدل «پوشش برای موفقیت» که در دهه ۱۹۷۰ محبوبیت پیدا کرد امروز دستخوش تغییرات زیادی شده، که البته در گذشته هم تعریف مشخص و واحدی نداشته است.»
وی تصریح میکند: «قبلاً در مورد «پوشش برای کسب قدرت» نیز صحبت میشد، که مخاطب آن بهویژه زنان بودند، اما معنای آن هم امروز در حال تغییر است.» مفهوم «لباس مناسب» به نظر او کاملاً وابسته به زمینه اجتماعی است: «مثلا، نوعی کت و شلوار رسمی که قبلا به خصوص در مراکز تجاری مانند نیویورک دیده میشد کمکم با جلیقههای پشمی جایگزین شده است. هرچند که این تغییرات هنوز هم در راستای کسب قدرت و موفقیت اجتماعی هستند و این پیام را میدهند که هر کسی نمیتواند جلیقه پشمی بپوشد. اگر رویکرد جدیدی به مُد در بین سیاستمداران ایجاد شود، برایم مهم این است که این سیاستمداران چه کسانی هستند. مثلا آیا الکساندریا اُکازیو کورترز در آمریکا با ظاهری مشابه به جانسون میتواند قسر در برود؟ من اینطور فکر نمیکنم. رویکرد جانسون به مُد که من آن را ضد مُد مینامم از مکانی ممتاز ناشی میشود، او یک مرد همجنسگرای سفیدپوست است.»
این کارشناس افزود: «سیاستمداران به طور خاص، سیاستمداران مرد سفیدپوست، مدتها است که با مفاهیم لباس، تصویر و نمایندگی بازی کردهاند. مثلا در آمریکای شمالی، میتوان از کارزار پینهای تبلیغاتی آبراهام لینکلن، یا تضاد بین جان اف کندی و نیکسون در اولین مناظره تلویزیونی ریاست جمهوری، ژاکت پشمی جیمی کارتر یا اخیراً جلیقه بافت ریک سانتوروم نام برد.»
او در ادامه تاکید کرد : «من رویکرد جانسون را در پوشیدن لباس "ضد مُد" میخوانم. او "شیک" نیست، لباس او هرگز مد روز نبوده، یعنی به نظر نمیرسد چیزی پوشیده باشد که زمانی مُد روز بوده و امروز نیست. ضدِ مُد به معنای نپذیرفتن قراردادهای اجتماعی و ارائه بدن به روشی متفاوت از هنجارهای اجتماعی است. مفهوم "ضد مُد" ، از نظر تاریخی در اختیار مردان سفیدپوست بوده است. بدن سفید مردانه است که استفاده از لباس ضد مُد را توجیه میکند. اگر رویکرد جدیدی برای مد در سیاست ایجاد میشود، ممکن است به دلیل احساس رآی دهندگان در مورد مفهوم "نظم موجود" یا "نزاکت سیاسی" باشد، باید توجه داشته باشیم که چه کسی نماینده این "رویکرد جدید" است. دوباره به امر نمایندگی بر میگردیم. نحوه لباس پوشیدن است که برخی رفتارها و حرکات بدنی را ممکن میکند.»
انتشار تصاویر، از راه پینهای تبلیغاتی تا شبکههای اجتماعی
به نظر میرسد افرادی نظیر ترامپ، جانسون و سایر چهرههای موسوم به دست راستی از شبکههای اجتماعی بهره میبرند. دکتر ورنکامب در پاسخ به اینکه گسترش شبکههای اجتماعی تا چه اندازه عامل تغییر در نحوه پوشش بوده پاسخ میدهد: «تن، و به طور خاص رویهٔ بیرونی آن، مفهومی اجتماعی است. نوعی حرف زدن درباره خود و دیگران است. دلایل شیوهٔ لباس پوشیدن، تنها مربوط به آب و هوا یا راحتی جسمانی نیست، بلکه بیشتر مربوط به ارتباطهای اجتماعی است. بنابراین رسانههای اجتماعی هم نقش بزرگی در بازنمایی سیاسی ایفا میکنند. ما یکدیگر را بر اساس آنچه میتوانیم از یکدیگر ببینیم میشناسیم. سیاستمدار را هم "بر اساس آنچه میتوانیم از او ببینیم" میشناسیم. ارائه "تصویر" خود از مدتها قبل، برای سیاستمداران بسیار مهم بوده است. کارزار تبلیغاتی ابراهیم لینکلن نمونهای عالی است. در انتخابات ۱۸۶۰ تعداد نامزدها زیاد بود. چاپ تصویر روی پینهای تبلیغاتی راهی بود که لینکلن توانست خود را به طور گسترده معرفی کند. یک قرن بعد، استفاده از تلویزیون در تبلیغات سیاسی، بازی را به طور قابل توجهی تغییر داد. در اولین مناظره تلویزیونی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، کت و شلوار خوشدوخت، ظاهر خوش ترکیب و سلبریتیگونهٔ سناتور جان اف کندی، تضادی در برابر ظاهر نامرتب، عرقکرده و رنگپریده معاون رئیس جمهور ریچارد ام نیکسون ایجاد کرد.»
این پژوهشگر پوشش در ادامه میافزاید: «اطلاعات سیاسی همواره از طریق انواع ابزارهای اجتماعی و تصویری دستکاری شدهاند. امروز هم از رسانه های اجتماعی به نوعی دیگر و در ادامه گسترش فناوری سیاسی با هدف انتشار ظاهر/هویت استفاده میشود. بازنمایی سیاسی امروز بسیار نمایشی است، سبکهای مختلف پوشش میان سیاستمداران همزمان نشانگر بِرَندسازی، آزادی شخصی، گفتگو برای کسب قدرت و غیره است. رسانههای اجتماعی معاصر، ابزار مناسبی برای عملکرد فرهنگی، برقراری ارتباط و انتشار "سبک پوشش" هستند. ما با دیدن یکدیگر، دیگران را میشناسیم و از طریق رسانههای اجتماعی فرصتی برای کسب سریع و پیوستهٔ اطلاعات بصری، که بطور خاص مدیریت، بستهبندی و ارائه شده داریم. این موضوع در راستای روند طبیعی نمایشگری سیاسی قرار دارد و شبکههای اجتماعی هرآنچه که عبارت "نمایشگری" بر آن دلالت دارد را شامل می شوند.»
گزارش از: پریسا خوشنامی / یورونیوز