سالار عقیلی
سالهای مشروطه
من زنده ام ای وطن در پناه تو
سر چه باشد ، بر تن / جان چه باشد ، بر کف
تا سپارم در راه تو
سالهای مشروطه
سالار عقیلی
سالار عقیلی
سالهای مشروطه
تازه تر کن داغ ما را ، طاقت دوری نمانده
شکوه سر کن در تن ما ، تاب مهجوری نمانده
پر گشاید شور و شیون از جگرها ای دریغ
دل به زخمی شعله ور شد
جان به عشقی مبتلا
بر نتابد سینه ی ما ، داغ چندین ماجرا
تازه شد به هوای تو دل تنگ ما
ای وای
تازه تر کن داغ ما را ، شعله زد جانم ، خدا
با تو هرگز بر نگردد عهد و پیمانم
من زنده ام ای وطن در پناه تو
سر چه باشد ، بر تن
جان چه باشد ، بر کف
تا سپارم در راه تو
ماند در دلم داغی از فریاد تو
شد وقت دلتنگی ها با یاد تو
من زنده ام ای وطن در پناه تو
سر چه باشد ، بر تن
جان چه باشد ، بر کف
تا سپارم در راه تو
سالار عقیلی
