انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ برگزار خواهد شد؛ همانگونه که ولی امر حاکم بر جانومال مردم ایران میخواهد!
شورای نگهبان گزینش و اعلام خواهد کرد صلاحیت نمایندگان را، همانگونه که مورد نظر بیت رهبری است!
وزارت کشور انتخابات را برگزار خواهد کرد؛ همانگونه که دستور رهبری است.
نیروهای سرکوب زیر عنوان نیروی انتظامی زیر سایه سرنیزه تأمین خواهند کرد امنیت مراکز رأیگیری را، به همان شیوه که طراحی دستگاههای امنیتی در بیت رهبری است.
نتایج شمارش اعلام خواهد شد، بر همان سیاق که مد نظر رهبری است.
کاندیدای مورد نظر رهبر بهعنوان رئیس جمهوری منتخب مردم اعلام خواهد شد؛ همانگونه که صلاحدید رهبری است!
سه قوه یک دست شده برای پیشبرد سیاست پشت پرده توسط بیت رهبری و سپاه بدون کوچکترین شرم نقشهای واگذار شده را به اجرا خواهند گذاشت همان گونه که خواست رهبری است!
دولت جدید مطیع امر خواهد بود؛ همانطور که حکم رهبری است!
برای حکومتیان بهخصوص شخص خامنهای بسیار لذتبخش میبود اگر انتخابات پرشور آنطور که خامنهای میخواهد برگزار میشد و حکومت براساس این شور در بوق مقبولیت مردمی خود میدمید.
اما چهلواندی سال حکومت اسلامی با زمامداری دو مستبد بینظیر از لحاظ میزان خودرأیی، جباریت، محق دانستن نظر خود بهعنوان ولی فقیه، یعنی نماینده خدا و مجری احکام شرع بهعنوان چوپان گماشتهشده بر گله گوسفندان چنان میزانی از فساد، جنایت، تباهی، بیخردی و افسارگسیختگی بیشرمانه بهنمایش گذاشته که جایی برای حمایت و مقبولیت باقی نگذاشته است.
هرگز در طول تاریخ این سرزمین حکومتی به این میزان مورد نفرت خاموش اکثریت مردم نبوده. نفرتی عمیق انباشته شده از ۴۰ سال زورگویی و دخالت آمرانه در تمام عرصههای اجتماعی و حریم خصوصی مردم.
هیچ عرصهای از سیاست، اقتصاد، اجتماع، فرهنگ و زندگی خصوصی مردم نیست که دستگاه عریض و طویل حکومتی متشکل از مشتی فرصتطلب نان به نرخ روز خورِ دزد و فاسد زیرعنوان نیروهای ارزشی ولایتمدار، آتش بهاختیاران مجوزگرفته از رهبر، در آن دخالت نکنند و عرصه بر مردم تنگ و درِ روزی بر خود گشاد نسازند.
غمانگیزترین دورانی که یک ملت گرفتار و آلوده شده به حکومت شارلاتانهایی که منافع خود را خوب تشخیص میدهند و در سایه بیاخلاقی و عدم پایبندی به حداقلهای پرنسیب اجتماعی و انسانی با پیشانیهای مُهر نهادهشده یک شبه، تهریشهای مصلحتی و پیراهنهای یقه آخوندی شناسنامهدار بر آنها حکم میرانند.
روزهای غمانگیز ملتی گرفتارشده در بازیها و بند و بستهای نفرتانگیزی که منیت و خودشیفتگی رهبر بلامنازع تکیه داده بر نظامیان قدرتطلب و سیاهیلشگر کف خیابانی بیهویت سرنوشت آنها را رقم میزند.
ملتی که هیچ چشمانداز روشن و امیدبخشی پیش روی خود نمیبیند. کشوری نه در آستانه بلکه سقوط کرده درون ورطهای عمیق و بیانتها که خودکامگی فردی مجنون و اطرافیان دستمال به دست او آن را حفر کرده است.
انتخابات در چنین فضایی با مشارکت حداقلی مردم دلزده از حکومت برگزارخواهد شد. با نقونوقهای اصلاحطلبان دست کوتاهشده از قدرت، نامهپراکنیهای سربسته بدون شهامت، اعتراضهای بخشی از فعالان سیاسی از جان گذشته با شهامت، همراه تحلیلهای تکراری اپوزیسیون شقهشقهشده خارج از کشور. از منتقدان بیجیرهومواجب معتقد به امکان تغییر رفتار رهبر گرفته تا سرنگونیطلبان خودمحور. انتخابات برگزار خواهد شد و از کلاه شعبده حکومت رئیس جمهوری بیرون خواهد آمد با کلید یا بیکلید که هیچ فرقی با هم ندارند.
رادیو و تلویزیونها، مطبوعات سبز، صورتی و سرخ خارج از کشور از شروع تا پایان این نمایشنامه “ریاست جمهوری” را تحلیل خواهند کرد گاه به نعل خواهند زد گاه به میخ. در نهایت انتخابات فرمایشی برگزار خواهد شد. ما به نقد خواهیم نشست. مردم سرخورده در روزمرگی ناشی از فقر، ترس لاعلاجی نفرتشان از حکومت بیشتر گردیده و به سمت خشونت کشیده خواهند شد!
حکومت یکدستشده که قادر به پاسخگویی مطالبات بر حق مردم نیست وقیحتر و خشنتر در مقابل مردم خواهد ایستاد و سرکوبشان خواهد کرد. خشم عمومی در بین مردم بهخصوص جوانان عمدتاً محروم بیچشمانداز سرریزشده با شعار یا مرگ یا رهایی به خیابانها خواهند آمد بهدنبال ناجی خواهند گشت، شعار خواهند داد “رضاشاه روحت شاد”، اما دریغ که هیچ نجاتدهندهای نیست. هیچ نیست جز گلولههای برآمده از دهانه تفنگ نظامیان که بر قلبشان مینشیند.
گروههای اپوزیسیون سرگرم مجادله تاریخی با هماند “ما باید انتخابات را تحریم کنیم!”
” نه این درست نیست باید به مردم گفت که کاندیداهای مشخص خودشان را اعلام کنند و بگویند که در این صورت شرکت میکنیم! “
“باید کاندیدایی مثل نسرین ستوده را معرفی کرد! “
“اون که نپذیرفته تازه مردم که مثل روشنفکران نسرین ستوده نمیشناسند”.
“باید به مردم غیردموکراتیک بودن انتخابات را توضیح داد “!
“ای بابا مردم صدها بار بهتر ازمن و تو این حکومت را میشناسند”.
“نه من با این شعار که اخیراً در دهان مردم افتاده رضاشاه روحت شاد مخالفم بعد از اینهمه سال مبارزه برای آزادی از انقلاب مشروطه تا کنون حال برگردیم به رضاشاه؟ “
” به نظرم هنوز امکان این هست که رهبری در برابر واقعیتها عقب بنشیند! “
“ای اپورتونیست در لباس یهودا “
“ما باید مستقلاً دست به سازماندهی زحمتکشان بزنیم. “
” من با نظر کسانی که معتقد به دخالت خارجی هستند سخت مخالفم در مقابلشان میایستم!”
برنامه اطاق پالتاکی سهشنبه: به اطاق خوش آمدید بحث در مورد مشروعیت انتخابات، دوران پساخامنهای و… “
بحثها ادامه دارند. حکومتیان تکیه داده بر مسند. بیخیال از آینده سرخوش از قدرت و امکان بهدستآمده امروز سخت در کار تازاندن اسب مراد و خندیدن به ریش اصلاحطلب، اعتدالی، خواهان تغییر نظر رهبری هستند.
خندیدن بر ریش اپوزیسیون خارج از کشور که جملگی هنوز بنا به عادت مألوف به مجادلات نظری، تاریخی، تئوریک و تشکیلاتی خود مشغولاند.
انتخابات پایان یافته! حکومت مشروعه استبدادی با عنوان خندهدار جمهوری طفل ناقصالخلقه خود را بهدنیا آورده تاج دولت ولایتمدار بر سرش نهاده بر مسندش نشانده است تا اوامر ولی فقیه را اجرا کند.
ملت خسته، پای ورم کرده، سرخورده اما هنوز ملت! نه امت زیر تازیانه استبداد با خشم فروخفته در انتظار روز رستاخیز و ظهور ناجی!
گویا