به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، بهمن ۰۷، ۱۳۹۴

تراب حق شناس هم رفت. مینا اسدی

تراب حق شناس
تراب حق شناس هم رفت.

 رژیم جنایتکار اسلامی اما پا برجاست و همچنان در کار درو کردن جوانان و دگر اندیشان است...
روزگار بدی ست. مرگ ما را به هم نزدیک می کند . . . ما از ترس مرگ خویش، از مردگان چهره های مقدسی می سازیم مبادا که دستشان را از گور بیرون بیاورند و ما را هم با خود به برند.
ترس از مرگ خاموشمان می کند ... زندگان را آنقدر می زنیم که دق کنند و پس از مرگشان علم به دست می گیریم و سر در گریبان به دنبال جنازه راه می افتیم.
بد مردمی هستیم.
آنان که تراب را نمی شناسند بروند و به خوانند و آنان که می شناسند می دانند که زندگی او با همه ی فراز و نشیب اش، در راه مبارزه با جهل و استبداد گذشت.

تراب مسلمان نماند. راه دیگری برگزید با همراهش پوران بازرگان، در زندگی ساده ای، در-تبعید- زیست.
و گفت و نوشت و از سخن باز نماند. همراهانش در "پیکار" می دانند که او از دوسر مورد حمله بود.
تنها مورد تهدید رژیم اسلامی نبود بل که همه ی دین پناهان برای خفه کردن صدایش، دست به دست هم داده بودند واز هر دو سو مورد عنایت قرار می گرفت.

 کار من تطهیر مردگان و تقدیس آنان نیست. مرگ نباید و نمی تواند راهها و بیراهه هایی را که از آن گذشته ایم هموار کند.
نقد تراب و زندگی اش کار رفیقان اوست که همراه و هم نظر او هستند اما من مثل یک دوست یاد او را گرامی می دارم و مبارزاتش را و اندیشه اش را پاس می دارم.


مینا اسدی-سه شنبه-بیست ششم ژانویه دوهزار و پانزده -استکهلم