سردبیر روزنامه اطلاعات در آن زمان زندهیاد غلامحسین صالحیار بود و سالها بعد توضیح داد:
«در آن زمان در ایران هنوز کار حروف چینی بهصورت سربی (لاینو تایپ) انجام میگرفت و تهیه حروف و قرار دادن آنها در قالب فولادین صفحهسازی و سپس زیر پرس قرار دادن و بهصورت صفحه استوانهای شکل فلزی در آوردن و به ماشین چاپ بستن وقتگیر بود چون مشخص بود نخست وزیری بختیار به منزله خروج شاه خواهد بود پیش بینی می کردم و از چند روز پیش این تیتر فوقالعاده درشت را به «عباس مژدهبخش» مدیرفنی صفحات سفارش داده بودم.
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- امروز چهلمین سالگرد خروج شاه از ایران است. بی هیچ اغراقی 26 دی 1357 را می توان یکی از نقاط عطف در تاریخ معاصر ایران و شاید تمام تاریخ ایران دانست.
این که خیزش مردمی و نه اشغال خارجی، پادشاه کشور را وادارد پس از 37 سال سلطنت - که 25 سال آن مطلقه بود -صحنه را ترک کند اتفاقی بی سابقه بود. چون محمد علی شاه قاجار ( پادشاه بعد از مظفر الدین شاه) هم ابتدا به سفارت روسیه پناه برد و بعد رفت و نوبت دوم نیز چنین جمعیتی او را نراند.
با این مقایسه می توان گفت اگر چه در تاریخ ایران خروج یا فرار یا تبعید یک پادشاه،مسبوق به سابقه بوده اما وجه بی سابقه قضیه در این بود که این بار نه دخالت خارجی، نه جنگ و اشغال و نه اتفاقات دیگری از این دست که یک انقلاب مردمی شاه را به خارج از کشور می راند. انقلابی برای گذار از سلطنت مطلقه به جمهوری. جمهوری یی با محتوای اسلامی.
ممکن است برخی بگویند ژنرال هایزر از شاه خواسته بود برود یا در کنفرانس گوادولوپ تصویب شده بود یا شرط پروژه شاپور بختیار نخست وزیر، از ابتدا خروج شاه از ایران بوده اما هر یک از این ها را هم که بپذیریم باز هم نتیجه انقلاب مردم بوده است و اگر فوج فوج و موج موج انسان به خیابان ها نمی ریختند کی و کجا حاضر می شد برود و تسلیم انقلاب شود؟ همان انقلابی که خود در پیام 14 آبان 1357 به رسمیت شناخته و گفته بود: «من صدای انقلاب شما را شنیدم.»
شاه که چمدان ها را بست و آماده ترک ایران شد، خیلی ها به یاد 25 مرداد 1332 افتادند که در دولت دکتر مصدق ناچار از ترک کشور شده بود و بسیاری هم این جمله مشهور او در کاخ رامسر و تنها سه سال قبل از آن که گفت «هر کس ناراضی است پاسپورتش را بگیرد و از مملکت برود» را به یاد آوردند و ناظران تحولات تاریخ ایران در 15 سال قبل از آن به یاد جمله آیت الله خمینی در قم افتادند که «من دوست ندارم مثل پدرت آواره شوی» و حالا او آوارگی را تجربه می کرد و از تمام دولت های اروپایی پاسخ منفی می شنید.
شاه که پنج ماه قبل تر و در کنفرانس سالگرد 28 مرداد گفته بود معترضین دو سه نفر بیشتر نیستند و دو ماه قبل گفته بود صدای انقلاب مردم را شنیده و در پی آن نخست وزیر و رییس ساواک خود را به زندان انداخته بود، بی هیچ اشاره ای به اتفاقات روز یا حتی بی آن که مثلا بگوید «می روم تا ایران گرفتار جنگ داخلی نشود» یا از خود سیمای یک قربانی را تصویر کند باز هم از موضع قدرت گفت: «مدتی است احساس خستگی میکنم و احتیاج به استراحت دارم. ضمنا گفته بودم پس از اینکه خیالم راحت شود و دولت مستقر شود، به مسافرت خواهم رفت.
این سفر اکنون آغاز میشود و تهران را به سوی آسوان در مصر ترک میکنم. امروز با رای مجلس شورای ملی که پس از رای سنا داده شد، امیدوارم که دولت بتواند هم در جبران گذشته و هم در پایهگذاری آینده موفق شود.»
عرف رژیم های سلطنتی این است که وقتی پادشاه کشور را ترک می کند ولیعهد در کشور حضور دارد و تمام اعضای خانواده سلطنتی به ویژه پادشاه و ولیعهد با هم خارج نمی شوند و این اتفاق - غیبت دسته جمعی- جز فرار معنی دیگری ندارد. در آن زمان اما هم شاه رفت و هم فرح او را همراهی کرد که می توانست در غیاب شاه و ولیعهد نایب السلطنه باشد و رضا پهلوی هم در آمریکا بود.
شاه حتی به صراحت روشن نکرد از آن پس شورای سلطنت به جای اوست یا نه و اگر نه چرا سید جلال الدین تهرانی در مقام رییس شورای سلطنت، شاه را بدرقه می کند. از این رو برخی معتقدند پایان سلطنت شخص محمد رضا شاه پهلوی 26 دی 1357 است و پایان سلطنت در ایران 22 بهمن 1357.
ماندگارترین تصویر روز رفتن شاه اما تیتر «شاه رفت» روزنامه اطلاعات است. از آن روز تصاویر مشهور دیگری هم ثبت شده از جمله تصویری که عکس شاه را از اسکناس درآورده یا شادی مردم و عکس مشهور مریم زندی که نشان می دهد دختران باحجاب و بی حجاب و کم حجاب دست در دست هم شادی می کنند اما تیتر بی سابقه صفحه اول روزنامه اطلاعات مهم ترین یادگار آن روز است و البته یک سند تاریخی.
این تیتر متفاوت سه ویژگی داشت: اول، استفاده از بزرگ ترین فونت که تا کنون به کار نرفته بود، دوم به کارگیری واژه «شاه» به جای شاهنشاه یا شاهنشاه آریامهر و سوم: ضمیر سوم شخص مفرد و نه جمع: رفت به جای رفتند. در حالی که چند روز قبل و بعد از پایان اعتصاب 61 روزه همان اطلاعات تیتر زد: « شاهنشاه برای استراحت از کشور خارج می شوند».
سردبیر روزنامه اطلاعات در آن زمان زندهیاد غلامحسین صالحیار (1382-1311) بود و سالها بعد توضیح داد:
«در آن زمان در ایران هنوز کار حروف چینی بهصورت سربی (لاینو تایپ) انجام میگرفت و تهیه حروف و قرار دادن آنها در قالب فولادین صفحهسازی و سپس زیر پرس قرار دادن و بهصورت صفحه استوانهای شکل فلزی در آوردن و به ماشین چاپ بستن وقتگیر بود چون مشخص بود نخست وزیری بختیار به منزله خروج شاه خواهد بود پیش بینی می کردم و از چند روز پیش این تیتر فوقالعاده درشت را به «عباس مژدهبخش» مدیرفنی صفحات سفارش داده بودم.
شورای دبیران دلیل این درشتی بی سابقه فونت را پرسیدند و به آنها گفتم هدف از نوشتن این دو کلمه به این درشتی این است که نظامیان پاییندست اطمینان حاصل کنند شاه باز نخواهد گشت و بنابراین با در نظر گرفتن عواقب کار، از تیراندازی به مردم خودداری کنند و هدف عمده ام جلوگیری از قتل عام مردم است. با این حال برخی مخالفت کردند و من ناچار شدم نهیب بزنم و این فونت را بقبولانم.»
مژده بخش روزنامه را آماده می کند و خبر می رسد که امام خمینی هم پیام داده است. سردبیر اطلاعات کوتاه نمی آید و به شکل بی سابقه ای تیتر بزرگ دیگری درباره پیام امام خمینی را پایین صفحه می آورد.
چون تیتر اول «شاه رفت» بود و رهبر انقلاب هم به همین خاطر پیام فرستاد. منتها به لحاظ گرافیکی اشتباهی هم مرتکب می شوند. زیرا محورهای پیام امام بالای تیتر پایین آمده به شکلی که این عنوان ها با تیتر اصلی نامتناسب به نظر می رسد در حالی که با تیتر پایینی مرتبط است.
مشکل دیگر صالحیار این بوده که نمی توانسته منتظر دریافت عکس خروج شاه و رسیدن عکاس اطلاعات از فرودگاه مهرآباد بماند و مانند امروز هم نه اینترنت در کار بود و نه تلگرام.
سردبیر اینجا یک تصمیم دیگر می گیرد. عکس آرشیوی از شاه و روی پلکان هواپیما را آماده می کند تا به محض تأیید خبر خروج شاه، روزنامه روانۀ چاپخانه شود و این اتفاق هم می افتد و روزنامه ای که سند تاریخی آن روز است در واقع قبلا آماده شده بود.
یک بار دیگر هم این کار (فونت غیر متعارف) را بعد از مرگ شاه در مرداد 1359 در یک شماره فوقالعاده تکرار کردند اما آن «شاه مُرد» چندان به لحاظ رسانه ای -و نه اهمیت سیاسی- مورد توجه قرار نگرفت و همچنان میتوان گفت
تیتر «شاه رفت» مشهورترین تیتر تاریخ مطبوعات ایران است و از حیث درشتی و بی سابقگی عنوان هم بینظیر.
عصر ایران؛ مهرداد خدیر