به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، دی ۱۷، ۱۳۹۷

کتاب بیشعوری

 تعریف بیشعوری
این کتاب درباره بیشعوری در دوره معاصر است. بله، بیشعوری! و تاثیر عمیقی که بیشعورها با نفوذ در اجتماع، سیاست، علوم، تجارت، دین و امثال اینها در دنیای معاصر می گذارند. به نظر نویسنده، بیشعورها احمق نیستند، اتفاقا بیشتر آنها نابغه اند؛ اما نابغه هایی خودخواه؛ مردم آزار، با اعتماد به نفس بالا و البته وقیح که نتیجه تیزبازی هایشان در نهایت به ضرر خودشان و اطرافیانشان می شود.

نویسنده با شوخ طبعی و یک عالمه ماجراهای ساختگی (اما در واقع بسیار شبیه به اتفاقاتی که هر روز دور و بر ما می افتد) نظریه من درآوردی خودش را مطرح می کند: بیشعوری یک بیماری مسری است و دارد دنیا را تهدید می کند! باید کاری کرد و الا بیشعورها دنیا را نابود می کنند.

تعریف بیشعوری
یکی از راه های عمومی شناختن بیشعورها، شناسایی موقعیت های بروز بیشعوری است. بسیاری از مردم عقیده دارند:

”شاید من نتوانم بیشعوری را تعریف کنم اما قطعاً وقتی بیشعوری را ببینم، می شناسمش.”

دیگران اعتراض می کنند که کلمه ی بیشعور واژه ی عامیانه ی نسبتاً جدیدی است که فقط برای تحقیر و استهزاء به کار میرود و از این رو درست نیست که به عنوان اصطلاحی پزشکی به کار رود، چون ممکن است باعث جریحه دار شدن احساسات بیماران شود و روشن است که این جماعت چیز زیادی در باره ی بیشعوری نمی دانند و این واقعیت را  که بیشعورها هیچ گونه احساساتی ندارند، در نظر نمی گیرند. به عبارت دیگر احساسات یک آدم بیشعور تا زمانی که او در مسیر درمان و بهبودی قرار نگیرد، اصولاً غیر قابل جریحه دار شدن است.

مطلبی را روشن کنم که حفظ و استعمال واژه ی بیشعور در درمان این بیمار ارزش و اهمیت بسیاری دارد. درست است که مردم عادی خوششان نمی آید که بیشعور نامیده شوند، اما مردم عادی که بیشعور نیستند. بیشعورها؛ پررو، نفرت آنگیز، ترسناک و متکبرند و باید اسمی روی شان باشد که دست کم کمی به خود بیاوردشان .

آدم بیشعور اولین گام درمان و بهبودی اش را حتماً باید با گفتن “من بیشعورم” آغاز کند و حتی گفتن جملات مشابهی نظیر”من آدم وقیحی ام” اصلاً آن اثر لازم را ندارد. بیشعوری یک نوع اعتیاد است به قدرت، وظیفه نشناسی بی حد و شهوت تسلط بر دیگران، این بیماری تعادل درونی قربانی اش را به هم می زند؛ تا زمانی که که آدم شود و اعتراف کند: “من بیشعورم.”

یکی از بیشعورها ی تحت درمان می گوید: “تا زمانی که شروع به درمان نکرده بودم هیچ تصوری از اینکه چند نفر دیگر بیشعورند نداشتم، اما مدتی  که گذشت فهمیدم که تمام دوستانم هم بیشعورند. وقتی بِهِشان پیشنهاد کردم که با من در جلسات درمانی شرکت کنند فقط مثل بیشعورها بهم خندیدند.

نشانه های بیشعوری
اپیدمولوژی بیشعوری نشان می دهد که افراد بسیاری در نعرض ابتلا به بیماری بیشعوری قرار دارند. گروه کثیری از مردم به کارهایی مشغول اند که احتیاج به استعداد خاصی ندارد اصولاًهر کاری که با قانون است. به خصوص اگر با نظارت و اجبار همراه باشر خطر بیشعوری را در خود دارد.

نتایج تحقیقات گوناگون نشان می دهدکه بی شک در میان کسانی که مدرک دکتری روان شناسی دارند نیز تعداد زیادی بیشعور وجود دارد. مانند بسیاری از بیماری ها، بیشعوری هم ممکن است به ارث برسد. بسیاری از بیشعورها این بیماری را از پدر یا مادرشان به ارث برده اند . بیشتر بیشعورها را می توان از روی رفتار تهاجمی و اخلاق قلدر مآبانه شان شناخت. اگر با گردن کلفتی و ترساندن دیگران نتوانند کارشان را به انجام رسانند، حقه سوار می کنند یا قانون و مقررات را طوری انگولک می کنند تا نتیجه اش به نفع شان شود. مثل تمام اعتیاد ها، مساله ی انکار در بیشعوری هم مساله مهمی است. بیشعورها قبول نمی کنند که باید مسئولیت پذیر باشند و یا دست کم زیر حرفشان نزنند و حاضر به پذیرش اشکال و اشتباه در کارشان باشند.

بیشعورها قواعد نا نوشته ای دارند که بر طبق آن رفتار می کنند:

– تمام مشکلات را دیگران به وجود آورده اند .

– اصلاً نیازی به ریشه یابی مشکلات نیست، فقط یکی را پیدا کن که تقصیر را گردنش بیندازی.

– کم نیاور، تمام کاستی ها و خطاها را می توان در پشت نقابی از وقاحت و گستاخی پنهان کرد.

– اگر از قانونی خسته شدی، مطابق نیازت یکی دیگر بساز، اما به محض آنکه به خواسته ات رسیدی آن را هم نقض کن.

بیشعورها کسانی اند که فکر می کنند قانون در رابطه با آن ها تعریف  و معین می شود و آن ها تافته های جدا بافته ای اند که حق انجام هر کاری را که اراده کنند دارند. بیشعوری مرض وقاحت و سوء استفاده از دیگران  است. مشکل درمان بیشعوری آن است که آدم بیشعور معمولاً قبول نمی کند بیشعور است . اگر هم عاقبت قبول کند، باز هم تمایل دارد تقصیر آن را به گردن دیگران بیندازد.

از سوی دیگر، این بیماری به شدت واگیر دارد، تا آنجا که حتی ممکن است یک درمان گر قوی و با اراده، به راحتی تحت تاثیر استدلال ها و دفاعیات یک بیشعور قرار گیرد و تا آنجا پیش رود که بعد از مدتی او هم مثل بیشعورها رفتار کند! نبایداز نامیدن بیشعورها به نام بیشعور شانه خالی کنیم، چرا که همین ملاحظات و تعارف هاست که باعث می شود بیشعورها بیشتر و بیشتر در بیشعوری شان غرق شوند.

نام کتاب:  بیشعوری، خاویر کرمنت (ترجمه محمود فرجامی)
محمود فرجامی
خلاصه کتاب

«من بیست سال آزگار یک بیشعور تمام عیار بودم» این اعتراف صریح نویسنده کتاب «بیشعوری»، «خاویر کرمنت» است. نسخه ابتدایی این کتاب در سال 1990 منتشر شد. کتابی که حقیقتا بیشعوری و تاثیر شگرف آن در عصر حاضر را به صراحت بیان می‌کند. کتاب بیشعوری در سال 1386 توسط «محمود فرجامی» در ایران ترجمه شد و مدت‌ها در صف مجوز نشر قرار گرفت و پس از آن با نشر نسخه الکترونیکی و فیزیکی کتاب، مخاطبان بسیاری را به خود جذب کرد.

خلاصه‌ای از کتاب صوتی بیشعوری:

 خاویر کرمنت که در گذشته پزشک متخصص مقعدشناسی بوده است، با اتفاقاتی که در زندگی شخصی‌اش رخ می‌دهد، متوجه می‌شود که دچار «بیشعوری» شده است؛ اتفاقی که می‌توان آن را یک بیماری تلقی کرد. نوعی بیماری که همه انسان‌ها ممکن است در طول زندگی دچار آن شوند!


کتاب صوتی بیشعوری به شما کمک می‌کند تا این بیماری را تشخیص دهید و  این امکان ویژه را به شما می‌دهد تا با شنیدن کلمه «بیشعوری» برخی افراد و اسامی در ذهنتان مرور شود.



این کتاب، فرهنگ جامعی برای شناختن انواع رفتارهایی است که باعث رنجش افراد دیگر می‌شود. مجموعه‌ای از رفتارها، گفتارها و انتخاب‌هایی که درجه‌بندی‌های متفاوتی دارند و هر یک در نوع خود می‌توانند باعث آزار دیگران شوند.


کتاب بیشعوری خاویر کرمنت دارای 5 بخش و 25 عنوان است و در پایان هر قسمت «تمرین» هایی برای خوانندگان و شنوندگان این کتاب، در نظر گرفته شده است. این تمرین‌ها به درک بهتر شما از مطالب ذکر شده، کمک می‌کند و اتفاقا اگر به جنبه طنز آمیز بودن این کتاب توجه کنیم، به روش جالبی برای فهم آن و بازگو کردنش برای دیگران دست یافته‌ایم.



این نکته که شاید شما نتوانید تعریف دقیقی از بیشعور بودن ارائه دهید، اما در عوض می‌توانید به سرعت آن‌ها را بشناسید، خود مقدمه‌ای برای تعریف عمومی این کلمه یعنی بیشعوری است.



ممکن است شنوندگان این کتاب، فکر کنند که بیشعوری کلمه‌ای عامیانه است و به کار بردن آن نوعی بی‌ادبی به حساب می‌آید و شاید فکر کنند که این واژه نمی‌تواند به عنوان یک اصطلاح پزشکی به کار برود. اما جالب است بدانید از نظر نویسنده، دادن این عنوان به فردی که دارای خصیصه‌های لازم برای بیشعور بودن (مانند: نفرت انگیز، پر رو، متکبر و ترسناک بودن و...) است، اولین و مهم‌ترین گام برای درمان این عارضه است. همچنین لازم است که فرد مذکور، خود این بیماری را به طور کامل قبول کند.



تم کتاب بیشعوری:

این کتاب حیرت انگیز است و اگر بخواهید یک دلیل قانع کننده برای انتخاب و شنیدنش پیدا کنید، این است که همواره منتقدان بسیاری در سراسر دنیا داشته است که بیش از نیمی از آن‌ها نظرات مثبتی بر آن لحاظ نکرده‌اند. با این حال کتاب بیشعوری جملات زیبا و تاثیرگذاری دارد که می‌توان از آن‌ها لذت برد و در اکثر مواقع آن‌ها را با دیگران به اشتراک گذاشت. بسیاری از مردم بخش‌های زیادی از این کتاب را به عنوان جمله‌های طلایی و با ارزش، در شبکه‌های اجتماعی و صفحات خود منتشر کرده‌اند که بسیار تامل برانگیزند.


شنیدن این کتاب شما را با پدیده‌ای شاید عجیب و غریب مواجه کند که مطمئنا قبل از شنیدن آن و یا بعد از آن، هرگز چنین چیزی را تجربه نکرده‌اید. بیان یک معضل به نام بیشعوری و دسته‌بندی و سازمان دهی بسیار خوب آن، به شما در بهتر ارتباط برقرار کردن و شناختن دقیق این موضوع کمک می‌کند.



در واقع کتاب صوتی بیشعوری نوعی خودآموز است که شهامت توقف بیشعور بودن و داشتن یک درمانگر خوب را به شما هدیه می‌دهد که همه ما می‌دانیم اتفاقی به نام «بیشعوری» در جهان امروز، مدام در حال تکرار و شیوع است و به اعتقاد نویسنده، چه بهتر که برای پیشگیری از آن، هرچه سریع‌تر اقدام و این اتفاق را ابتدا در خودمان جستجو کنیم و محک بزنیم.

دکتر خاویر کرمنت این امکان را برای ما فراهم کرده است که این کتاب را به کسی که واقعا سزاوار آن است هدیه دهیم. این کتاب راهکارهایی گام به گام و هدیه‌ای ایده آل برای کسانی است که با آن‌ها کار می‌کنیم و یا در طول روز با آن‌ها سر و کار داریم. شاید به نظر خنده‌دار بیاید، اما خواندن، شنیدن و هدیه دادن این اثر به شدت توصیه و پیشنهاد می‌شود.



درباره محمود فرجامی:

محمود فرجامی «طنزنویس» موفق در حوزه اجتماعی و سیاسی است که آثار معروفی در کارنامه خود دارد. همچنین او مولف کتابی پژوهشی درباره طنز سیاسی معاصر ایران است که توسط انتشارات دانشگاهی جان بنجامینز در آمستردام به چاپ رسیده است. از او می‌توان به عنوان نویسنده‌ای توانا نام برد که انتخاب‌های بسیار دقیقی نیز در امر ترجمه، از جمله کتاب «بیشعوری» داشته است. او خوب نوشتن، بامزه بودن، خلاقیت و داشتن شانس را از عوامل موفقیت در حوزه طنز می‌داند.


محمود فرجامی در سال 1386 با کتاب بیشعوری آشنا می‌شود. درست زمانی که هفده سال از زمان چاپ این کتاب در آمریکا گذشته بود. این کتاب را یکی از دوستان او به عنوان اثری طنز به او می‌دهد تا بتواند با ادبیات روز جهان در زمینه طنز آشنا شود. جذاب بودن نام این کتاب و موضوع اصلی آن، عاملی مهم برای انتخاب این کتاب توسط وی برای ترجمه به زبان فارسی بود.

جالب است بدانید او را به عنوان یک استندآپ کمدین در داخل و خارج از ایران می‌شناسند. کسی که بیش از صد اجرای طنزآمیز ویدئویی از خود منتشر کرده و در این عرصه بسیار موفق بوده است. از جمله موفقیت‌های او، کسب عنوان دانشجوی برجسته دکترا از انجمن بین‌المللی مطالعات طنز است. همچنین او یکی از موسسان و مدیر انجمن جهانی طنز فارسی نیز می‌باشد.


خنده و خاموشی، گزیده ده سال طنز نوشته‌‌های سیاسی و اجتماعی (جلد اول)، ضدفراموشی، گزیده ده سال طنز نوشته‌‌های سیاسی و اجتماعی (جلد دوم)، قصه قسمت، بیشعوران، فرهنگ واژگان خوب برای دانشجویان خوب، قصه‌های خوب برای گنده‌های خوب و راننده تاکسی از جمله تالیفات محمود فرجامی است.