«ماندن» در هراس فروپاشی
بیشک دی ماه ۹۶ به نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایرن بدل شده است. تاریخی که پس از آن به همان میزان که فشارهای اقتصادی و اجتماعی بر مردم افزایش یافت، فروپاشی در نزد حاکمان به امری نزدیکتر و ممکنتر بدل شد. امری که دیگر با خاموش کردن تذکردهنگان نمیتوان بر آن سرپوش گذاشت و انکارش کرد.
زیتون ـ مهسا محمدی: همه در حال هشدار دادن درباره آینده ایران و جمهوری اسلامی هستند، از سیاستمداران گرفته تا تحلیلگران و فعالان اجتماعی و مدنی. حسن خمینی، هشدار دهنده درون حاکمیت، به همقطاران خود میگوید، گوش به زنگ باشید که تضمینی نیست «ما بمانیم» و فائزه هاشمی نظام را پوسته برجای ماندهای با فشار و سرکوب میداند که از درون فروپاشیده شده. کارشناسان اقتصادی از اقتصاد در آستانه اضمحلال و فساد سیستماتیک خبر میدهند و فعالان اجتماعی نگران از افزایش غیرقابل کنترل آسیبهای اجتماعی از عدم اراده و مدیریت صحیح در کنترل آن میگوید.
در طی دهههای اخیر و بالاخص بعد از پایان جنگ ایران و عراق که ایران از موقعیت «وضعیت حساس کنونی» خارج شد و به کشوری ظاهرا عادی با مشکلات و تنگناهای معمول بدل شد، همواره و به شکل کجدار و مریز این انذارها از سوی متخصصین همه حوزهها وجود داشت. انذارهایی که اغلب از سوی حاکمیت تحمل نمیشد و گوینده را به دردسر میانداخت.
امروز اما به نظر میرسد وضعیت تغییر معناداری کرده است. در رسانههای داخلی ایران هر روز تعداد زیادی گزارش و گفتگو از این موضع منتشر میشود. درنگاه اول شاید این نشانه ای از افزایش ظرفیت نقدپذیری حاکمیت به نظر بیایید، اما وقتی دامنه این اظهار نگرانیها به رهبر جمهوری اسلامی هم میرسد، گزینه غیرقابل انکارِ افزایش احتمال فروپاشی نظام و شاید جامعه ایران قوت میگیرد.
«رهبر» و تلخکامی مردم
آیتالله خامنه ای بالاخص بعد از بر سرکار آمدن دولت روحانی به یکی از منتقدان وضع موجود کشور بدل شد. هر چند وی در انتقاداتش سعی در هدف گرفتن دولت و نه نظام دارد اما به هر روی این تفکیک لزوما از سوی مخاطبان وی انجام نمیشود.
رهبر جمهوری اسلامی در پیام نوروزی خود در سال ۱۳۹۶ گفت: « تلخی را با همه وجود حس میکنم؛ تلخی کامِ مردم، بخصوص مردمِ ضعیف و فرودست و طبقات ضعیف که مربوط به مسائل اقتصادی و مشکلات اقتصادی است، مثل گرانی، مثل بیکاری، مثل آسیبهای اجتماعی که آنها هم عمدتاً منشأ اقتصادی دارند؛ مثل تبعیضها و نابرابریها.» او البته فراموش نکرد که تاکید کند «کارهای خوبی» هم انجام شده است بعد از آن هم در سخنرانی اول فروردین خود در مشهد تاکید کرد که کمبودهای معیشتی و اقتصادی کشور مربوط به «نظام اسلامی» نیست.
«تضمینی نیست بمانیم»
این موضع کجدار و مریز رهبر باعث شد کسانی مانند حسن خمینی ، نوه آیتالله خمینی که با سوگیری به سمت اعتدالیها و اصلاحطلبان چندان مطلوب هسته سخت قدرت نیست، هم با تعارف کمتری اظهار نظرکنند. حسن خمینی روز گذشته در یک سخنرانی در تهران که بسیار مورد توجه رسانهها قرار گرفت درباره علل فروپاشی حکومتها سخن گفت و با اشاره به اوضاع نابسامان ایران تاکید کرد که «هیچ تضمینی وجود ندارد که ما بمانیم و دیگران بروند.» خمینی در ادامه اما بحث را از سطوح واقعیتر به سطح تئوریک برد و افزود: «باید قواعد رفتار انسان ها و علل سقوط و ثبوت را به دست بیاوریم تا در زندگی رعایت کنیم و الا هیچ تضمینی وجود ندارد که ما بمانیم و دیگران بروند. اگر قواعد را رعایت نکنید، عرصه را از شما میگیرند.»
نوه بنیانگذار حکومت اسلامی در ایران اما برای ریشهیابی بحران کنونی راه دوری نرفت و تاکید کرد که در دوران رهبری پدربزرگش «اصول جامعه را فراموش نکرده و فروع را جایگزین اصول نکرده بودیم.» از این گفته وی همچنین برمیآید که او رهبری آیتالله خامنه ای را در رسیدن کشور به این نقطه بحرانی بیتاثیر نمیداند.
«نظام از درون فروپاشید»
حسن خمینی اما تنها شاکی نظام میراث پدر و پدربرزگ خود نیست. فائزه هاشمی، فرزند آیتالله هاشمی رفسنجانی هم که در انتقاد از نظام فعلی ید طولائی دارد پا را از این هم فراتر گذاشته میگوید که «حکومت ایران دچار فروپاشی شده است و تنها ظاهر آن باقی مانده است». او همچنین فروپاشی «فیزیکی و ظاهری» را هم قریبالوقوع میداند. فائزه هاشمی همچنین حفظ پوسته فعلی را نتیجه « ایجاد ارعاب و وحشت» از سوی حاکمیت میداند .
در فرورودین ماه سال ۹۷ نهضت آزادی ایران در بیانیهای که به مناسبت سال نو منتشر کرد نسبت به خطر فروپاشی سیاسی و اجتماعی در ایران هشدار داد. در این بیانیه با اشاره به اتفاقات دیماه ۹۶ آمده است که وقتی جامعهای « از اصلاح امور ناامید میشود و جانش به لب برسد»، «به طور طبیعی، انگیزههای لازم برای دست یازیدن به خشونت» فراهم میشود.
محمد توسلی دبیر کل این حزب که نامه را امضا کرده است اما در پایان یادآور شد که «فرصتها هنوز از دست نرفته است.» و «بازگشت صادقانه به اصول قانون اساسی و تحقق حقوق و حاکمیت ملت» میتواند ایران را «از افتادن به ورطه فروپاشی اجتماعی و اقتصادی نجات دهد.»
«اعتماد مردم لطمه دید»
محمد خاتمی رییسجمهور محتاط دوران اصلاحات هم بالاخره زبان به گلایه گشود و گفت: « ایران از ابتدای انقلاب تا به امروز انواع مشکلات را تجربه کرده، اما هرگز با بیاعتمادی گسترده مواجه نبودهایم و اعتماد مردم و مسؤولان به هم کارساز بود… این اعتماد امروز لطمه دیده و باید چارهای اندیشید.» وی در ادامه ۱۵ راهکار برای برونرفت از این تنگنا ارائه میکند.
علیرغم تاکید خاتمی بر وجود بحران در کشور وی برخلاف فائزه هاشمی همچنان تاکید دارد این که گفته میشود «نظام جمهوری اسلامی در حال فروپاشی است.» از «القائات خطرناک» و به گمان وی نادرست است. چرا که به عقیده خاتمی نظام فرو نمیپاشد، زیرا علاوه بر ابزارهای مختلفی که برای حفظ خود دارد، همچنان در میان بخشهای قابل توجهی از جامعه پایگاه دارد.
کشتی تایتانیک نظام
محمدرضا تاجیک فعال سیاسی و رییس مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری در دولت محمد خاتمی هم وضعیت جامعه امروز ایران را به «کشتی تایتانیک» تشبیه کرد و گفت که در ایران «هر جمعیت، فرد و نهادی در حال جدا شدن از کارکرد اصلی و ذاتی خود است. کسانی که به مثابه گروههای مرجع نقشآفرینی میکردند به طور فزایندهای در حال مرجعیتزدایی هستند.» او در ادامه تنها چاره عبور از بحرانها و ابربحرانهای جاری را «اصلاحطلبی» اعلام کرد و گفت:« اصلاحطلبان باید نقش تاریخی خود را در قبال جامعه ایرانی به درستی ایفا کنند.» و باید از «برج عاج گفتمانهای فربه و زیبا پایین بیایند و پایشان را روی زمین بگذارند.».
تاجیک تاکید دارد که «سران اصلاحات و بازیگران اصلاحطلب فاصله بیشتر شده با دولت مستقر را حفظ کنند و با حسن روحانی و دولت اعتدال، نقادانه رفتار کنند.»
فساد ضامن بقای رژیم فاسد
البته منتقدان همیشه با ملایمت نهضت آزادی و محمد خاتمی تذکر و راه حل نمیدهند و این پیوستار ابوالفضل قدیانی، عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و زبان نقد تند و تیز او را هم در خود دارد.
قدیانی در بیانیه ای که در واکنش یه سخنرانی آیتالله علی خامنه ای در فروردین ۹۷ منتشر کرد تاکید کرد که کشور درگیر یک «فساد نهادمند» است که اقتصاد کشور را به زنجیر کشیده و به اسارت خود درآورده است. او با تاکید بر اینکه « استبداد قائم بر فساد است» عقیده دارد که رهبر جمهوری اسلامی نه از فساد، رانتخواری و غارت اموال ملت میتواند دست بردارد و نه از نظارت استصوابی، چرا که این «پایان کار خود او» را رقم میزند. البته او در این میان اصلاحطلبان را هم بینصیب نمیگذارد و آنها را به تسلیم در برابر اقتدارگرایان و همراهی با آنان متهم میکنند.
به نظر میرسد وقتی سخن ازفروپاشی به میان میآید متناسب با اینکه چه کسی به آن بپردازد ممکن است که نظام جمهوری اسلامی را مد نظر داشته باشد یا درباره ایران سخن بگوید. گروهی که شاید بتوان تعداد بیشتری از آنان را درمیان اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدلتر یافت فروپاشی احتمالی این دو را مستقل از یکدیگر نمیدانند و «نظام» را به ایران گره زدهاند و بر این عقیدهاند که زوال هر یک دیگری را هم به ورطه نابودی خواهد کشاند.
با وجود این در نظر جریان موسوم به «برانداز» که بالاخص بعد از اعتراضات دی ماه ۹۶ قوت گرفتهاند لزوما نظام با ایران پیوندی ندارد و میتوان نظام را فروپاشید و ایران را نگاه داشت.
بیشک دی ماه ۹۶ به نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایرن بدل شده است. تاریخی که پس از آن به همان میزان که فشارهای اقتصادی و اجتماعی بر مردم افزایش یافت، فروپاشی در نزد حاکمان به امری نزدیکتر و ممکنتر بدل شد. امری که دیگر با خاموش کردن تذکردهنگان نمیتوان بر آن سرپوش گذاشت و انکارش کرد.
با این وجود، اینکه با به زیر کشیدن احتمالی نظام آنگونه که براندازان میخواهند و حاکمان بر حذر میدارند، بر ایران چه خواهد رفت همچنان محل سوال است. آیا چناچه صادق زیباکلام تاکید دارد «اگر نظام جمهوری اسلامی ایران سقوط کند، ما به جلو نخواهیم رفت بلکه به عقب خواهیم رفت» یا آنگونه که «براندازان» معتقدند براندازی نظام شکوفایی ایران را در پی خواهد داشت؟